به نام خداوند جانآفرین حکیم سخن در زبانآفرین
سلامی چو بوی خوش آشنایی بدان مردم دیده روشنایی
چه خبر؟ امروزه همه دوستان و آشنایان را که میبینی بعد از سلام و احوالپرسی میپرسند چه خبر؟ دیگه چه خبر؟و... و از هر دری سخنی میرود. اما به راستی همه خبرها همین است؟ و خبر دیگری وجود ندارد؟ ذائقه ما اینقدر به خبرهای الکی و کشکی عادت کردهاست که یادمان رفته کجاییم و چه باید بکنیم. ذهنمان پر شدهاست ازقیمت مرغ و تخم مرغ (راستی چند روز پیش روز جهانی تخم مرغ بود،یادم باشد بیشتر که آشنا شدیم در این زمینه حرفهای بزنم)،نتیجه فلان بازی،آخرین نوار فلان خواننده و ....
همه اینها را گفتم که بهانهای باشد برای آشنایی. بالاخره آدم تازهوارد یکجوری خودش را معرفی میکند.من هم اینجوری. ببخشید اگر خیلی مطابق معمول نبود. بعضی وقتها خلافآب شنا کردن مزه میدهد. امیدوارم مطالبی را بنویسم که به آن خبر حقیقی و حقیقت خبر نزدیک باشد. به قول حافظ :
ای بیخبر بکوش که صاحبخبر شوی تا راهرو نباشی کی راهبر شوی
یقیناًً منظور حافظ از صاحبخبر شدن خبر های روزمرهای که ما میشنویم،نیست.
در ضمن امیددارم-در حد امکان- آخر هر نوشته را با یک جمله یا عبارت کوتاه تمامکنم.والسلام
*** هر بیخبری لایق بیخبری نیست.
نصیر
خســـته بودم.درد بردم.بغض کردم گاه..... گریه هایم را فرو خوردم
امّا به امّیدت ـ ای دل امیدواران گرم از تو ـ سبز خواهم ماند
نصیر جان سلام.
من هم به نوبه خودم حضور شما رو در اینجا به فال نیک می گیرم.کمبود شخص فرهیخته ای مثل شما واقعا احساس میشد.(با پوزش فراوان از بقیه اعضا مخصوصا ترنج عزیز!).امیدوارم با نوشته هاتون ما رو به خبر حقیقی و حقیقت خبر نزدیک کنید.
با آرزوی توفیق روز افزون.
سعدی میگوید:
خبرت خرابتر کرد جراحت جدائی
چو خیال آب روشن که به تشنگان نمائی
ورود شما را به تیم منسجم! رویای نیمه کاره تبریک کی گویم.
سلام و صد سلام حضور استاد ارجمندم
حضور شما و قلمتان در این عرصه برایم بسیار شیوا و شیرین
است. انشاءالله جز حقیقت بر زبان قلمتان جاری نشود.