رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

گل ها را گل ها تر


با عرض سلام

۱. چند وقتی بود که دستگاه کامپیوتر و دستگاه خودم میزان نبود لذا مناسبت هایی شعر خیز آمد و من محروم. به قول سعدی دست ما کوتاه  و خرما بر نخیل.

۲. این بار شعرهای کوتاهی از عمران صلاحی به نقل از فصلنامه ی گوهران می آورم.

           *  حالم چه قدر خوب است
               دنیا را دنیا تر می بینم
               زیبا را زیبا تر می ببینم
               گل ها را گل ها تر



           *      در هر سنگی انسانی
                  به خواب رفته است
                  در هر انسانی آوازی

                  ماه سنگی بر ایوان
                  غبار می افشاند

                 اسب، سنگ و سوار  سنگ و شتاب، سنگ
                 پرنده سنگ و درخت  سنگ و  آب سنگ

                          وردی بخوان
                           آبی بپاش
                          سنگ ها را
                           بیدار کن

نصیر
 

Palestine for ever

Finally, world cup is coming to the black continent. South Africa really deserves it. Sadeq has to write more about this from there. Nothing is heard in the world except bad news. Israel is striking back in Gaza and destroying Palestinian homes. Sharon is insane. Sharon is mad. He thinks by killing people , he would make a safer Israel. God help these innocent people..

.

جام جهانی ۲۰۱۰

سلام به همه

فردا یه تصمیمی داره گرفته میشه که میتونه آینده یه کشور را تعیین کنه. محل برگزاری جام جهانی ۲۰۱۰. بعد از اینکه آفریقای جنوبی جام جهانی ۲۰۰۶ را با اختلاف ۱ رای به آلمان باخت این دفعه بدجوری داره زور میزنه که این جام را ببره. تو هیاتی که فرستادند  FIFA ماندلا هست؛ امبکی(رئیس جمهور فعلی) هست و خلاصه چندین شخصیت وحشتناک معروف تلویزیونی مثل برنده جایزه اسکار شارلین.(صمیمیت) خلاصه امیدشون خیلی زیاده. فردا ساعت ۱۲ ظهر همه چی معلوم میشه. ببینیم چی میشه.

همین الان یکی از دوستان از yahoo messenger بالاخره رفت بیرون. این فامیل ما ۲۴/۷  کار میکنه.(۲۴ ساعت تو روز ۷ روز تو هفته) هر وقت وصل میشی اینم هست. بعضی وقتا آدم فکر میکنه حالی میده ها.

خوب موفق و موید

صادق

نگاهتون چه آشناست....


پرده اول/داخلی/مدرسه م...


میره سر کلاس ، آخرین جلسات ساله، هرچی به آخر سال نزدیک شده ، با کلاسی سر به هواتر مواجه شده، حال و حوصله درگیری نداره، تحمل میکنه تا تموم بشه...

 

پرده دوم / داخلی/مدرسه م... دفتر مدیر


می شینه توی دفتر مدیر و دو ساعت جسته و گریخته با هم گپ میزنند.. راجع به همه چی . دنیا ، مملکت ، زندگی ، حسن و قبح ذاتی ! یه سری آدم هم میان و میرن ولی بحث اینقدری قطع نمیشه...

 

پرده سوم/ داخلی/ تالار ابن خلدون دانشکده علوم اجتماعیسمینار  گذری به دموکراسی


ساعت پنج میرسه اونجا، دکتر اطهاری داره حرف میزنه، مجبور میشه بره یه جا و یه نفر رو برسونه، تا برگرده می بینه که صحبتهای حجاریان شروع شده و داره یه بحث تئوریک سنگین ارائه میده. البته بنده خدا خودش که نمیتونه حرف بزنه ، یک نفر سخنرانیش رو داره از رو میخونه . آخرش وقت کم میاد و صحبت ابتر می مونه. حجاریان قول اتمام بحث در یه وقت دیگر رو میده...

 

پرده چهارم / خارجی/ نمایشگاه کتاب


تا اونجا که یادش میاد، تا حالا هیچوقت تنهایی نرفته نمایشگاه کتاب. ولی وقتی کسی که قرار بود بیاد یکهو جا میزنه ، این اتفاق هم محتمله. میره تو سالن مطبوعات ، وقتی میاد بیرون یه نم بارون زده و هوا بسیار لطیف شده. ساعت 9 شبه و هوا تاریک. به تنهایی در میان اون همه جمعیت قدم میزنه و انگار که کسی رو نمیبینه. یه گوشه خلوت در اون شلوغی پیدا میکنه و همینطور که داره به همبرگر گاز میزنه ، با خودش فکر میکنه « کاش مردم دانه های دلشان پیدا بود ».

 

پرده پنجم/ خارجی/ راه برگشت از نمایشگاه


یه نم بارون دیگه هم میاد، هوا عالیست. دوتا شیشه ماشین تا ته پایینه. نوار با تمام قدرت داره فریاد میزنه :  عطر گل با نفسم بود  ، وقتی از تو می سرودم. و ماشین داره توی کوچه پس کوچه  های اوین تاب میخوره و پایین میره. و با خودش در این فکره که چرا همیشه چیزی را که میخوای نداری و چیزی را که نمی خواهی همیشه جلو دستته! تو اتوبان نیایش سرعت از 130 هم بیشتر شده٬ کاری که مدتها بود ترک شده بود. توی سرازیری یادگار ، عقربه سرعت سنج لابد از 150 هم فراتر رفته بود.

 

پرده ششم/ داخلی/ منزل

....

 

منصور