چه حالی میشی وقتی ببینی طرحی رو که با کلی زحمت و مطالعه و کارشناسی تهیه کردی٬ رئیست همینجوری سرسری نگاه کرده و بدون اینکه ازت در مورد طرح توضیح بخواد٬ یا اینکه توی این زمینه متخصص باشه ٬ پاراف کرده که : گزارش در زمینه مناسب حرکت نکرده است و باید به این نکات می پرداخت و از این حرفا !
امشب با یکی از اعضای تیممون در مورد سیاستهای کلی وبلاگ یکی دو ساعتی چت کردیم٬ یه جا مجبور شدم از اختیارات سرتیم بودنم استفاده کنم! امیدوارم فکر نکرده باشه که رئیس بازی در آوردم - ولی چون همدیگر رو کامل میشناسیم و من خیلی باهاش دوستم! این فکرو نمیکنه...
اه ! از رئیس و رئیس بازی حرف زدیم حالمون گرفته شد ! برای تغییر ذائقه اینو داشته باشین:
میدونستید که فروغ فقط یه غزل سروده؟ این هم تنها غزل فروغ که ظاهرا به استقبال غزل معروف هوشنگ ابتهاج
(هر شب به قصه دل من گوش میکنی فردا مرا چو قصه فراموش میکنی) سروده است:
چون سنگهاصدای مرا گوش میکنی سنگی و ناشنیده فراموش میکنی
رگبار نو بهاری و خواب دریچه را از ضربه های وسوسه مغشوش میکنی
دست مرا که ساقه سبز نوازش است با برگ های مرده هماغوش میکنی
گمراه تر ز روح شرابی و دیده را در شعله می نشانی و مدهوش میکنی
ای ماهی طلایی مرداب خون من خوش باد مستیت که مرا نوش میکنی
تو دره بنفش غروبی که روز را برسینه می فشاری و خاموش میکنی
در سایه ها فروغ توبنشست ورنگ باخت او را به سایه از چه سیه پوش میکنی
آخی بالاخره تونستم نظر بدم. آقا یه لینک متحرک بهت دادم. فکر کنم منظورت رو از لج کردن در قبال کاری که دیگران میگن بکنفهمیدم.
آخ آخ دقیقا میدونم چی میگی! بعد میری تغییر میدی دوباره میاری و باز هم انگولک و خط خطیش میکنه. میری طبق فرمایشاش دوباره راس و ریس میکنی و برمیگردی, تغیرات خودش رو دوباره تغییر میده! و گاهی این بازی روزها و هفته ها طئل میکشه و آخر کل پروژه کنسل میشه و طرح تو هم هوتوتو!
رئیس و رئیس بازی ..... هنوز کامل مثل پانته آ درکش نکردم
خدا ختم به خیر کنه ........ فروغ هم فقط تولدی دیگر و لا غیر !!!!
سلام
این غزل فروغ را نشنیده بودم.
برام جالب بود و با اجازه آن را در وبلاگم با ذکر ماخذ نقل کردم.
یا حق.