بالاخره امتحانامون شروع شد و بازم دانشگاه ما در دادن برنامه گل کاشت. امتحان معادلات دیفرانسیل داشتیم امروز از 18 تا 21. بگذریم، (الان ساعت 21:43 دقیقه است دقیق). فردا مدار(2) داریم از ساعت 12. آخه بای ذنب قتلت.
یک هفته جشنواره فیلم ایران هم تمام شد. فیلم هایی که امسال اومده بود:
پدر را اگه ندیدید نبینید. داستانش برک نبود، اما به کسانی که تو باغ معنا نیستند (مثل من) خیلی نچسبید. بدتر اینکه اکثر فیلم تو مناطق خیلی فقیرنشین گرفته شده بود که جلوه جالبی نداشت. شاید مناسبترین فیلم مریم مقدس بود.
اینم تحلیل من بیسواد در زمینه تئاتر، فیلم، موسیقی و ... .
قراره بعد از پرتوریا فیلم ها تو سینماهای Cape Town پخش شوند. وضعیت سینما : نسبتا پر میشد. (شاید دلیل اصلیش این بود که مجانی بود.) من به شخصه خیلی حالم گرفته شد که مارمولک پخش نشد. البته اگه هم میشد اینها نمی فهمیدند. مشکل اصلی فیلم ها؛ همه زیر نویسی شده بودند نه ترجمه، البته ترجمه کردن مشکله و گرون اما فیلم زیر نویس دار دیدن هم دهن سرویسی.
عید همه مبارک. داریم برا عید میریم یه رستوران ایرانی تو آفریقا جنوبی. بهتون میگم نتیجش رو.
صادق
۱)مثل این که سال 83 دست بردار نیست.تو آخرین روزهایش هم خودش را بیشتر جلوه می دهد.پدر بزرگ مادر که رفت. حالا هم خاله پدر برای همیشه رفت. نمی دونم چه قسمتی که دوست داشتنی ترین آدم ها می روند. و چقدر هم راحت به دیدار حق رفتند.خدا بیامرزتشان. ان شاء الله .
۲)من که از علیرضا سر در نیاوردم. تو صحبت ها خوده مونی که این قدر جدی صحبت می کنه که آدم فکر می کنه داره با یک آدم تحصیل کرده 36 ساله صحبت می کنه.
تو نشریه در 26-....-اگه مطلبی بدهد با کنایه زدن به این و آن و جوک تعریف کردن، شخصیت دیگری را بروز می دهد.تو وبلاگ هم که می نوسیه انگار که عاشق شکست خورده است.
این جا هست که می گویند آدمی چند وجه دارد.
۳)شنیدم یکی از دوستان عزیز وگرامی وبا استعداد ما داره میره جایی به جز ایران(آن هم انگلستان) هر کجای این کره خاکی می رود خدایش یارش باد.
این هم برای او:
نازنینان!نازنین من کجاست؟
دلستان دلنشین من کجاست؟
قدر ما را در وطن نشناختند
ای غریبان!سرزمین من کجاست؟
--------------------------------------
سلام پرتپش من به جای جای وطن
سلام من به نسیم وطن٬ هوای وطن
ز پای تا سر من عاشق نوای وطن
وطن برای من و جان من برای وطن
سلام بر وطنم. ایران
محمد امین
به بهانه مراسم جایزه دار دیشب در سالن همایشهای بین المللی سازمان صدا و سیما جهت انتخاب قهرمان و پهلوان و قهرمان قهرمانان سال 1383
حتما شنیدیدکه پهلوان اسطوره ای ایران – پوریای ولی- که خیلی یل بوده و جوانمرد و چنین و چنان که به یک جوون گمنام عمدا" می بازه که مادرش شاد بشه، یه روز صبح از خونه میاد بیرون و پاش روی یه پوست خیار (اون موقع به اون صورت موز نبوده!) سر میخوره و پهلوان میخوره زمین و بعدش کشتی رو – صد البته در رده قهرمانی! - میذاره کنار . توجیهش هم این بوده که وقتی کار من به جایی برسه که پوست خیاری منو بزنه زمین ، دیگه باید کشتی رو بذارم کنار.
غرض اینکه دیشب آقای سیدعزت الله ضرغامی - رئیس سازمان- هنگام سخنرانی اشاره داشتند به اینکه یک گروه جمعی پشت ورزشهای فردی ایران هست و مثلا کشتی و تکواندو اصلا یک ورزش فردی نیست. ایشان اشاره داشتند که یک سری قبلا بیخود گفته اند که:
" ایران در ورزشهای جمعی توفیقی کسب نمیکنه و در ورزشهای فردی مثل کشتی موفق است به خاطر اینکه ما در ایران روحیات فردی داریم و کار جمعی بلد نیستیم! "
حتما خوانندگان عزیز مستحضرند که گوینده این سطور ایتالیک(!) که جناب ضرغامی به محکمی رد فرموده اند ، کسی نیست جز آقای سید محمد خاتمی – رئیس جمهور تا حدی محبوب! – که در دیدار با اعضای تیم کشتی که در مسابقات جهانی تهران قهرمان شده بودند ، ایراد کردند.
مخلص کلام اینکه قاعدتا آقای خاتمی که اهل مطالعه و تعمق است و لابد از حکایت فوق الذکر مطلعند ، باید از قهرمانی کناره بگیره ! دیگه وقتی آدم پاش روی پوست خیار سر بخوره، کشتی گرفتن نداره! همین مونده بود که ضرغامی هم به خاتمی لت بزنه ...
در باب سخنان آقای ضرغامی مطلب زیاد است. نمیدونم چه اصراری هم داره که طولانی حرف بزنه!
یه جاش گفت جانبازان که در مسابقات پارا الیمپیک مدال آوری کردند، نشان دهنده اینه که هیچ کشور خارجی نمی تونه به ایران حمله کنه !!! آخه بابا ...
چقدر آرش میراسماعیلی را مطرح کرد. ما کاری نداریم که میراسماعیلی اگه میرفت روی تاتمی( نمیدونم درست گفتم یا نه!) چیکار میکرد، چون تو مسابقات بعدی که در مبارزه اول توسط حریفی گمنام حذف شد ، ولی حالا فرض کنیم اصلا می تونست قهرمان الیمپیک بشه و بدشانسی آورد که در مبارزه اول خورد به حریف اسرائیلی، بازتاب این حرکتش که در جهان چیزی نشد، چون جهت جلوگیری از محرومیتهای سنگین تیم ایران، مسوولان کمیته ملی الیمپیک اعلام کردند میراسماعیلی به علت نرسیدن به وزن یا آسیب دیدگی یا امثال آن نمیتونه بره رو تاتمی و کسی در جهان که علت اصلی رو نفهمید !
اجرای مراسم هم که کولاک بود! با مجری گری بی نقص(!) جواد خیابانی! نمیدونم پارتی این آقای خیابانی کی هست که اصلا از در سازمان راهش میدن بره تو!
لوح و تندیس و این چیزا که میدادن به فهرمانان جایی نبود که بزارن اون رو ! بابدبختی یه گوشه خالی گیر می آوردن و میذاشتن رو زمین. مخصوصا این خانم خدایاری ( که البته فامیلمون هم هست!) با اون عصاهای زیر بغل به زحمت جوایزش رو نگه داشته بود. یکی نبود که اینا رو سامان بده.
تصنیف هم که بخوانی
فرقی نمی کند
می خواهم تورا گوش کنم
قناری که همه جا هست
برایم شعر بخوان
قصه بگو
حرف بزن
تنها ،
روزنامه ها را باز نکن
«محمدعلی بهمنی»
منصور