رویای نیمه کاره

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

رویای نیمه کاره

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

گاهی دلم برای خودم تنگ می شود...

یادم نیست کی می گفت. اما حرفاش خیلی قشنگ بود... می گفت:
بعضی وقتا دلم برای خودم تنگ می شه. برای اون خودی که خدا روز اول بهم داد. اون خودی که قشنگ بود پاک بود بلوری بود.
الان دیگه انقدرخاک گرفته که نمی شناسمش. بعدمن هی ادا در میارم هی از خدا دم می زنم ولی نفسهام هیچکدوم بوی خدانمیدن.
شاید باید بگم:
گاهی دلم برای خدا تنگ می شود...

شما چطور؟
رضا.
نظرات 9 + ارسال نظر
غزل دوشنبه 5 خرداد 1382 ساعت 22:27

salam bebinam mage khoda jayi mire mage nemigan khoda hameja hast pas adam hichvaght nemitone delesh baraye khoda tang she chon harmoghe in etefagh biofte mitooni hamonjayi ke hasti ba hamon halat faghat az tahe delete sedash koni ta ba sedaye garmesho karaye fogholadash ke ghabele vasf nistan javabeto bede pas dige nagoo ke delet baraye khoda tang mishevali inke gofti az oni ke khoda roze avval behet dade ina hagh dare hame haminan faghat baziya behesh tavajoh darano baziya na;)khosh bashi

احسان دوشنبه 5 خرداد 1382 ساعت 22:31 http://soroush5.persianblog.com

چقدر قشنگ. یاد اون شعر محمدعلی بهمنی افتادم که می‌گفت : گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود. شاید عجیب باشد. اما مردی که سالهاست منتظر مرد دیگریست٬ گاهی دلش برای خودش تنگ می‌شود.

صادق دوشنبه 5 خرداد 1382 ساعت 23:43

سلام
زورم نمیرسه پیام بدم حرفم را همین جوری می زنم. یه نظر دادم تو بخش اعتماد بلای خانمان سوز برا عکس. حوصلتون سر رفت بخونید نظرتونو لطفا بدید.
ضمنا یه چیز دیگه. آقا معلم من را خوب می شناسند. خیلی اهل این حرفا نیستم فقط گذرا بود

ترنج سه‌شنبه 6 خرداد 1382 ساعت 00:40

رضا ننوشت ننوشت٬ یه چیز هم که نوشت مارو دچار یک احساس عجیب کرد٬ مخصوصا بعد از قضیه انرژی منفی و...

‌بهنام سه‌شنبه 6 خرداد 1382 ساعت 05:37 http://shetakhteh.persianblog.com

سلام خسته نباشی منمنون که به وبلاگ من اومدی ببم جان این کامنتتو که اونورتر نبردی که ما دوباره دنبالش گشتیم جالب بود خوشم اومد راستی خدا رو شکر یه رقیب پیدا شد (جدی نگیر) ولی از قدیمو ندیم گفتن حرف جدی رو باید با شو خی گفت خدانگهدار باز هم میام بهشرط اینکه...
خدانگهدار

علی درویش سه‌شنبه 6 خرداد 1382 ساعت 14:08

دختر عمم به سلامتی زایید .... یه دختر کوچولو
وقتی رفته بودیم خونشون ... بچه یا گریه می کرد یا می خوابید
همه از ذسته گریه هاش عاصی شده بودند
ولی من پیرو حرف آقا رضا به یه چیز فکر می کردم
.......................... از جذایی ها حکایت می کند

یک زندانی در دبیرستان مفید سه‌شنبه 6 خرداد 1382 ساعت 16:24 http://www.kharabeh.com

آیا می توان ۲ تا بود؟

گندمزار سه‌شنبه 6 خرداد 1382 ساعت 19:20 http://gandomzar.blogsky.com

سلام ...منم دلم برای خودم و خدا تنگ شده...خیلی وقته که حواسم بهش نیست بضی وقتا... چه بد!

آسمان چهارشنبه 7 خرداد 1382 ساعت 03:57 http://panjareh.blogsky.com

سلام
آره ! گاهی دلم برای خودم تنگ میشود
که چرا بی خبر از حاله خویشتنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد