رویای نیمه کاره

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

رویای نیمه کاره

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

سیمان !


بعد از ایران خودرو ، نوبت میرسه به سیمان آبیک!

همراه یکی از دوستان رفته بودیم کارخانه سیمان آبیک برای گرفتن حواله 80 تن سیمان. مدارک و فرم های تکمیل شده را از باجه دادیم تو. هوا گرم بود حسابی. قسمت اداری کارخونه ای به اون عرض وطول کولر نداشت. کارمند مربوطه کلافه شده بود، ازدحام و عدم رعایت نوبت و ... را بهانه کرد و قهر کرد و رفت! در باجه رو هم بست... ما موندیم و مدارک داخل و در بسته! چقدر مردم فحش میدادن! رفتیم پیش مسئول قسمت فروش- گفت شما بفرمایین الان میگم شروع کنه. برمی گشتیم خبری نبود، دوباره میرفتیم پیش رئیس و دوباره همان داستان تا 4 بار!! آی مراجعه کننده ها فحش میدادنا !! بعد با سلام وصلوات و نازی هم اندازه (بلکه بیشتراز) دختری چهارده ساله! کارمند مربوطه اومد و کارش رو شروع کرد. بعد از کلی معطلی صدا زد و فرم را داد واز باجه دیگر فیش بانکی گرفتیم که هزینه رو بپردازیم . مبلغ حدود 2 میلیون تومان بود. بانک گفت : فقط پول نقد یا تراول بانک ملی یا ایران چک.
 دردسرتون ندم برگشتیم تهران که از بانک تجارت که توش حساب داشتیم پول بگیریم. گفتن 2 میلیون تومن پول نقدمون کجا بوده؟ ایران چک ببرین- تراول تجارت هم که بدرد نمیخورد- دیدیم ایران چک 50 تومنی یعنی 40 بار پشت نویسی چک. خلاصه کارمند بانک آشنا بود و رفت از گاوصندوق چک پول درشت تر بانک ملی و صادرات( بانک ملی و صادرات تراول همدیگر رو قبول میکنن) آورد و داد. دیگه من نرفتم. دوستم دوباره برگشت آبیک و بانک که واریز کنه. گفتن تراول صادرات قبول نمیکنیم!!! دوست من گفته بود : مگه ملی و صادرات تراول هم رو قبول نمیکنن ؟!! کارمند بانک گفته بود چرا ولی ما نمیکنیم ! خلاصه هیچی ! اینم یه حال جانانه بود بعد از ایران خودرو! باز داخل شرکت ایران خودرو خنک بود و داخل تهران بود ، کارخونه سیمان که گرم و دور بود!  و از این چیزا زیاده... و چیزی که مهم نیست علاف شدن و اتلاف وقت مردمه و ارزش نداشتن انسانها در جامعه ما و گرانقدر شدنشون فقط موقع راهپیمایی و امثالهم!


خدا سومیش رو به خیر کنه!

 

منصور

نظرات 5 + ارسال نظر
علی درویش پنج‌شنبه 5 تیر 1382 ساعت 00:31

نظر اول را من دارم می دم
نمی دونی چه هیجانی داره !!!!
فقط ۲ مطلب :
۱ - خوش به حالمون با این اسلام و مملکت مثلا اسلامی
۲ - ترنج عزیز !!! مگه قرار نبود سیاسی ننویسی ؟؟؟!!!

احسان پنج‌شنبه 5 تیر 1382 ساعت 00:56

دیدی آقا منصور هر کاری کردی نتونستی آخرشو به سیاست ربط ندی. مثل اینکه همین یکی دو روز پیش بود که توبه کرده بودی. هی من میگم به جز از امشب و فردا شب و شبهای دگره شما بگو نه.

امیرحسین پنج‌شنبه 5 تیر 1382 ساعت 02:28 http://asrareazal.blogsky.com

تا بوده همین بوده تا هست همین خواهد بود

Amir پنج‌شنبه 5 تیر 1382 ساعت 03:16 http://toranj.blogsky.com

‌Ba Nazare agha amir hossein 100 darsad mokhaalefam, agha yani chii hamin boodeo hamiin hast o hamine, baba akhe taa key????? Diige che mamlekatii moonde. Too donyaa ke vaghtii migii az Iranam yekam negaat mikonan, migan boro bezar baad biyaad, To iranam ke injorii. Baba maa che gonahii kardiim ke injoori shode. Agha khodaa vakilii ghezavat koniid zamaane Pahlavio nemiigam, Agha zamaane Ghaagaar maa bishtar to Donyaa Aberoo dashtiim yaa allan??? Be harkii migii ahle Iranam , mige hamoon ke dare selahe Atomi misaaze/? Hamoon ke Faghiire? Hamoon mamlekatii ke daghoone?? Hala biyaa sabet kon ke faghiir nistiimo dariim roo Chahe naft zendegii mikoniim. Chii begam ke diige chizii namoonde ke nagiim.

بهرنگ پنج‌شنبه 5 تیر 1382 ساعت 23:00

mansoor khaan
in chizaa ro minevisi
maa yaademoon miofteh too oon mamleCHat che khabare
nazaremoon raaje' be bargashtan avaz mishe haaaa
nakon in kaaraa ro
:))
man mokhlesam

بهرنگ عزیز!
خوشحال شدم صداتو شنیدم!!!!
و خوشحال شدم که دیدم وبلاگ مارو میخونی.
نه ! اینجوریام نیست! برگرد بیا پیش خودمون یه کاری می کنیم !!!!
قربانت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد