یه کاری رو قرار کردین یکی انجام بده ، انجام نمیده... یه بار یادآوری میکنی، میگه باشه ولی باز انجام نمیده... دوباره بهش میگی ، بازم می گه چشم . سه باره میگی بازم همون داستان. هیچکدوم از دفعات نمیگه "نمی کنم" یا نمیگه "نمی خوام" یا نمی گه اصلا قرارمون از اول بیخود بود و امثال ذلک . هر دفه میگه باشه ولی نمیکنه. منو راهنمایی کنین که چیکار باید کرد در این مواقع؟
دیروز رفتم یه سر به کارگاه زدم و برگشتم . بعدش یه جلسه خوب و بعد مجموعه ورزشی انقلاب و مسابقه تنیس منصور بهرامی و بیو بورگ سوئدی . عالی بود این بهرامی . بیخود بهش لقب " جادوگر تنیس" نداده بودند. استاد حرکات نمایشی که البته امتیاز آور بود نه کشکی. ایس هایی (سرویس بدون برگشت) که میزد عالی بود و اصلا بورگ کاری نمیتونست بکنه . آخرش هم برنده شد. بلیطش هم 9 تومن بود!!!!!! (البته ما اینقدر ندادیم) هر چی به تنیس مربوطه گرونه. ورزش مایه داریه . راکت معمولی 120 تومن. یک بازیکن تیم استقلال هم کنار ما نشسته بود. چشممون روشن شد! می پرسید امروز بازی کجا و کجاست؟ (فینال جام حذفی) تو دلم گفتم استقلال همچین بازیکن های مطلعی داره که...! (قابل توجه هلمز) - و زودتر برگشتیم و برای بازی دونفره نموندیم .
منصور
چگونه از بلاگ اسکای می توان اکانت گرفت؟راهنمایی کنید؟
دوست عزیز
فعلا نمیشه- چون شلوغ شده . بلاگ اسکای میخواد کیفیت افت نکنه .رجیستر کردن رو بسته.
سلام
مطلب قبلیت جالب بود.
شهادت دخت پیامبر تسلیت باد.
سالها قبل یک قهرمان تکواندوی کشور در هواپیما بغل دستم نشسته بود. دنیای ورزش ورق میزدم، سرکی کشید و گفت این سیدنی که برای المپیک کاندید شده چیکاره است؟
فکر کنم همین دین محمدی پیش خیلی ها سقراطه.
منصور جان، سلام مجدد
۱- خیلی عادت بدیه. خودمم یه مدت زیادی همیطوری بودم و مدتهاست دارم تلاش می کنم که خودوم درست کنم. ماها باید نه گفتن رو یاد بگیریم. از اون دوست عزیز خواهش کن که بهت نه بگه، اولاش سخته ولی بعد عادت می کنه و برکاتش رو خودش میبینه.
۲- به این آقا رضای گل بگو که اینقدر زود عصبانی نشه. عرصه قلم زدن و نوشتن عرصه بردباری و تحمل است. ضمناً چرا توی جوابهاش خودش رو کوچیک می کنه؟ کی گفته که من از اون بیشتر می فهمم؟ اینکه آدم بگه شعور من بیشتر نمی رسه اصلاً حرف خوبی نیست. خداوند شعور بیکران به آدمیزاد عطا کرده منتها تنوع در شناخت را هم عنایت کرده که به نظر من شاهکار خلقت است.
پاینده باشید
سلام. این چند کلمه مربوط به مطلب قبلی است ولی چون دیگه اجازه نمی داد اینجا نوشتم. راستی چرا نباید ادم بتونه بیش از یک نظر بده؟ من می خواستم از ترس اینکه نپره در چند قسمت نظرم را بنویسم. اولا که به همه عزیزان این بلاگ تبریک می گم که خوب دارن بحث می کنن. هنر همین است که بدون اینکه از هم قهر کنید با هم بحث کنید تا یکی قانع شود. کتاب شبهای پیشاور مرحوم سلطان الواعظین شیرازی ببینید. چه زیبا بحث را پیش برده. از ان زیباتر کتاب المراجعات مرحوم سید شرف الدین چقدر با احترام با دوست سنی اش که هر دو از بزرگان علم هستند به بحث پرداخته و در اخر از طرف مقابل اعتراف به قبول ادله خود گرفته. اگر به خایی رسیدید که گفتید دیگر جای بحث فایده نداره این خوب نیست. البته در وبلاگ برای اینکه خوانندگان خودتان را خسته نکنید نمی توانید برای ابد روی یک مطلب بحث کنید.
اما موضوعی که شروع کرده اید در طی قرون نه تنها حل نشده بلکه پیچیده تر هم شده است.
اجمالا عرض کنم خدمت عزیزان.
۱-نه لعن کردن کار بدی نیست. همان گونه که رضای عزیز اشاره کرده اند در قران هم لعن بکار رفته
۲- وقتی دعا و حتی لعن هم می کنیم بهتر است از زبان ائمه کمک بگیرم. هما عبارت زیبای زیارت عاشورا مگر چه اشکالی داره که به یک عبارت ساختگی متوسل می شویم. هر چه که انجا هست من دیگر تکرار نمی کنم. اون عبارتیکه اقا رضای عزیر اول نامه بکار برده اند در هیچ جا از زبان معصوم نقل نشده .
۳- حب و بغض ها و تولی و تبری جای خود را دارد. انچه که دل دل کسی است نباید انتظار داشت که از دلش بیرون برود. بغض دشمنان معصومین هم به اندازه حب ائمه مهم است اما گاهی بهتر است کار بزرگان را به خودشان واگذاریم. یادتان است داستان اصحاب فیل و سخن عبد المطلب که من شتران خودم را می خواهم و کعبه خود خدایی دارد. کار کعبه را به خدای کعبه واگذارید و دنبال مراقبت از شتران خود باشید.
۴- انچه که مسلم است از زبان معصوم هر چه که سندش قویست بکار بردنش اشکالی ندارد. پس در لعن هم از همان کلماتی که انها بکار برده اند استفاده کنیم.
۵-مصلحت مسلمانان در عدم بکار گیری لعن است انهم به شیوه صریحش که در اینجا بکار رفته است. توجه داشته باشید ما نیازمند به این هستیم که با اهل سنت هم زبانی کنیم و حرفهایمان را به انها بزنیم و حرفهایشان را بشنویم. اینگونه صحبت کردن که همه درهای گفتگو را می بندد.
۶- نهایتا٬ اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و ال محمد و اخر تابع له علی ذللک!
و یک سفارش به دو ست عزیزمان یاسر که بهترین دوستش را بهتر است عوض کند!!! اگر خودشان نتوانستند یکی پیدا کنند بنده به ایشان معرفی می کنم. باید صریح بگویم که انترنت لیاقت بهترین دوست بودن را ندارد!!!
بیشتر بازی مایه دار هاست تا بازی مایه داری
بازی مایه داری است یعنی بازی پر مایه ای است!!!!
غریبه عزیز!
چی میخواستیم چی شد!!!!
وبلاگی که راه انداختم در مسیری که بنا بود حرکت کنه ٬ جلو نمیره ... به هزار ویک دلیل.
شاید وبلاگ نویسی رو رها کردم.
خیلی چیزا آماده کرده بودم که اینجا بنویسم یا ایمیل کنم. ولی با دیدن این نظر آخر ترنج منصرف شدم. شاید بعدا با ایمیل این کار رو کردم. ولی امروز کلی چیز یاد گرفتم. این نوشتهء رضا با اینکه خیلی اوقاتم رو تلخ کرد ولی باعث خیر شد. تقریبا تمام نهجالبلاغه رو ورق زدم. کلی هم تو اینترنت گشتم و چیزای خوب خوب پیدا کردم. فقط یه نکتهء کوچولو رو باید حتما بگم که سوء تفاهم نشه. من تو نظر یادداشت قبلی اصلا دنبال مقایسه کردن مالک اشتر و عمر نبودم . فکر کنم خود ترنج منظورم رو درست فهمیده ولی رضا نه. کاسهء داغتر از آش هم یعنی از خود ائمه که دیگه نباید تندتر بود. تو خطبهء شقشقیه که حضرت از دوران خلفا میگه هیچ خبری از لعنت و این حرفا نیست. آخرش هم بگم رضاجان! من اگه یه چیزی رو ندونم صریح میگم نمیدونم. به قول مولا ٬ هر کس کلمهء نمیدانم را فراموش کند خود را به کشتن داده است. آدرس اون چیزی رو که گفتم هم تو نهجالبلاغهء خودم دارم. ولی هرچی تو اینترنت گشتم دیدم نیست. یعنی شمارهء خطبه تو کتاب من ۲۱۹ است ولی تو اینترنت که میگردم یه چیز دیگه میبینم. شاید چون کتاب من مال فیضالاسلامه. متنش رو شاید بهت ایمیل زدم. خیلی حرف زدم. خلاصه ناراحت نشو. به قول ترنج اینترنت احساسات رو منتقل نمیکنه. وگرنه میفهمیدی که امثال من به هیچ وجه قصد ناراحت کردن تو یا بقیه رو نداریم. قصد فقط ابراز نظره. این نظرها هم چیز مطلقی نیست که تغییر نکنه. شاید فردا من نظر تو رو پیدا کردم یا تو نظر منو. اولش گفتم منصرف شدم ولی اینقدر حرف آماده کرده بودم که خودش اومد. ببخشید دیگه. تازه حرفای اصلی موند. راستی ترنج جان چرا هی حرف از ول کردن وبلاگ نویسی میزنی؟ تسلیم نشو. موفق باشی
میبخشید شمارهء خطبه رو اشتباه گفتم. این نهج البلاغهء فیض الاسلام یه چیزایی داره که جای دیگه نیست. نمیدونم چرا. مگه چند تا نهج البلاغه داریم؟ تا ترنج بیشتر از این عصبانی نشده این بحث رو تموم میکنم. :))
چه خبره تو این وبلاگ مستر منصور تو هم هر جا میری مایه داری و با کلاسیه کارت درسته
ویمبلدون امسال خوب نبود!!!!
سلام,
ببینم اون یه نفر نیکبخت نبوده؟ آخه یکی اون زیاد می یاد انقلاب یکی هم مهرداد میناوند با اون ماشین اجق وجقش!
نه! اون نبود
سلام
استقلال سروره. آقا مبارک باشه. چه سعادتی . تبریک میگم.
نمی دونم اینجا می شه سوال پرسید یا نه؟ اما خوب بهترین جا است. ۲ هفته ای است که هیچ میلی دریافت نکردم و تو این مدت میلم پر inbox ویروسی با آدرس غیر معلومه. نمی دونم حک شدم یا نه. اگه کسی اینجا(مخصوصا آقا ترنج) میلی از من دریافت کرده بودند که بد و بیراه بود لطفا به من بگید تا آدرسم را عوض کن.( با معذرت از میل های احتمالی بد و بیراه) و با معذرت از اینکه این را اینجا گفتم. شاید جاش نبود. ممنون
نه بابا! حک چیه
برای ما هم میاد با عنوان های گول زنک!
کسی هم بد وبیراه گفت شک نمی کنم- خیالت راحت باشه!
منصور جون از نظری که در مورد استقلالیها داری بسیار ممنون و متشکر ...دقیقا زدی به هدف...درمورد کرهای نافرجام هم مثل اینکه ما ایرانیا خیلی از هم رودربایستس داریم ومتاسفانه با هم دیگه راحت نیستیم کاریش نمیشه کرد فقط باید گذشت.
سلام.
این دفه اُمراْ درست نباشه.
ســــیروس خان !!!!!!