امشب میخوام خودم اشتغال کنم و یه مطلب تحلیلی مفصل در مورد راه اندازی وبلاگ توسط مدیر محترم و دوست داشتنی مدرسه م... بنویسم تا خدا چی بخواد.
صادق که وزنه ای بود برای وبلاگ ما فعلا رفته مرخصی که خر بزنه برای کنکور دانشگاه... براش آرزوی موفقیت داریم. هرچند اومدن صادق توام شد با خرابی سیستم نظرخواهی وبلاگ و سر شلوغ شدن خود من و باعث شد که خیلی شکوفا نشه.
صادق خیلی عضو خوبی برای وبلاگ ماست. بی ادعا و بی حاشیه. مطالبش رو هم سروقت پابلیش میکنه. الحق در راستای سیاست های وبلاگ عمل میکنه. ولی مثلا یاسر!!! خود من که رئیس (!) اینجا هستم دو هفته است ازش بی خبرم. اونوقت میخوایم وبلاگمون اینترنش(!) بشه!!!
در یه ایامی من شل شدم و شل شدن به اعضا هم سرایت کرد ولی الان اعلام میکنم به اعضا جونم! که ای اعضا! ای وبلاگ ! ای ترنجی ! محکم باشین و بیاین و میخوایم که قویتر از سابق ( تیرماه) جلو بریم و کولاک کنیم . امیر سرد نشو - یاسر ٬ احسان بیاین ببینیم خدا چی میخواد
رضا هم فعلا قاقه! شاید بیاد شاید نیاد . باید صبر کنیم ببینیم که چی میشه.
یه عضو فرهیخته هم تو راهه! منتظر باشین.
امشب میخوام اساسنامه جدید وبلاگمون رو هم تدوین کنم . خیلی خلاصه میخوام کار کنم!
برخی دوستان ازم خواستن که یکی از شعرام رو بنویسم.چشم . از این به بعد به طور متوسط هفته ای یه شعر از شعرهای خودم رو مینویسم و دوستان روش نظر بدن.
ای عزیزان و دوستان محترمی که وبلاگ مارو بازدید میکنید ولی یادداشت نمیذارین! بذارین بابا... لطفا! بعد منو میبینن و شفاهی میگن! خوبه ولی قسمت نظرخواهی مال این کاراست.
اگه میبینین که در وبلاگ ما لینک ثابت به کسی داده نمیشه و یا قالب عوض نمیشه ٬ دلیلی نداره جز اینکه من بلد نیستم این کارا رو! وگرنه دلیل خاصی نداره و مثلا لینک ثابت ندادن به علت این نیست که با این کار مشکل ماهوی داریم !
منصور
سلام
به من هم سر بزن
آقا اجازه ما جو زده شدیم !
اگه بلد نبودی خوب می گفتی پرسیدن عیب نسیت ... عیب است؟:-)
سحر کیه منصور ترنج تو هم
آقا تو رو جون اعضا بلاگ بلاگ مارو هم بخونید۱
جوون ها آرزو دارن نه آرزو و سحر
بعد از سحر به ماهم سر بزنید
چرا پرشین بلاگو بستین
من سحر نمیشناسم
احتمالا اسم وبلاگی است
مگر اسم واقعی شما بهزاده؟!!
سلام..آقا منصور من ارادت قلبی دارم خدمتتون..سر هم همیشه میزنم...فقط کنتورم رو نمیزنم..:-)
که هست اینجا مهندس ار بدانی
همان شیر فرزانه آقاخانی
به وقت هندسه عبرت نمایی
مجسطی دان و اقلیدس گشایی
ما دو تا به چین همزاد بودیم
دو شاگرد لیک یک استاد بودیم
خوش باشید.
آقا من آن حرفی که قبلا زدم را پس می گیرم از همه افرادی هم که به انها توهین شد عذر می خواهم
آقا سعید!
من نمیدونم راجع به چه حرف میزنید و کی هستید.
اگه افتخار بدید یه قالب براتون طراحی می کنیم
دلبرکم چیزی بگو
به من که خاموش توام
نذار که از سکوت تو
پرپر بشند ترانه ها
دوباره من بمونمو خاکستر پروانه ها
-------------کابوس رفتنت بگو -------------
-----------از لحظه های من بره------------