می شد از شرم چشم گمنامت، غیر عشق تو باوری باشد
یا به جز موج نور رقصانش ، موجی از رود دیگری باشد
من خدای غرور پاکم را، دیده ام در نگاه شعری تو
غزلی دیده ام من از دیروز ،که در آن عشق برتری باشد
چشم تو از شراب گیراتر ، لامحاله به شوق چشمانت
آه هایی به دل زده پژواک ،شاید این شعر ، آخری باشد
من نمی دانم از چه رو به اشعارم، با شما داغ تازه ای دارم
شاید این حلقه های گم گشته شرح سرخی به دفتری باشد
یا تمامش به رنگ یاس سپید ، تا نترسم که خون شرر دارد
باشد آن که سرور وسر مستی روی موجت شناوری باشد
تا به پایان رسیده این دفتر ، عشق تو باز همچنان باقی
عاشقی نه، مگر به جان گوید ،در نگاه تو ساغری باشد
منصور
منصور جون .دلنشین بود...
واقعا زیبا بود
منصور باید ببینمت .حتما .باهام تماس بگیر...ممنون
یعنی استعداد شاعریت هم مثل سایر استعدادات توپه. ایول
تا به پایان رسیده این دفتر ، عشق تو باز همچنان باقی
عاشقی نه، مگر به جان گوید ،در نگاه تو ساغری باشد...
خیلی قشنگ بود......دلم نمی یاد حرف متفرقه بزنم ولی قضیه پروتکل الحاقی هم به خیر گذشت......کاملا مختارانه همه چی رو قبول کردیم.(اصلا اجباری نبوده ها !!!)
چند نکته؛
۱: تو شعراتون لطفا از شراب و می و ... استفاده نکنین چون از بس سعدی و حافظ گفتن حالمون به هم می خوره
۲:در انتخاب کردن تیتر برای شعراتون بیشتر فکر کنین(گمنام!؟!)
۳:شعرتون خیلی قشنگه ... ادامه بدید.
۴:پلی کپیتون خیلی سخته! همه شونو باید حل کنیم؟!؟
۵: موفق باشید.............
منصور جان
خیلی قشنگ بود مخصوصاً اون بیت:
من نمی دانم از چه رو به اشعارم ...
یه ترکیبی از شعر کهن و ساختار شکنی شعر نو، اما یک ترکیب هماهنگ و زیبا (از نظر من البته ممکنه اشتباه کنم).
این مصرع: من خدای غرور پاکم را، دیده ام در نگاه شعری تو
ترکیب معنائی ظریفی دارد، یاد شعر حافظ افتادم:
شاه نشین چشم من تکیه گه خیال توست
البته منظور مقایسه اشعار نیست، منظورم استفاده استعاری بجا از چشم است. انتخاب وزن شعرت هم نشان می دهد که شعر زیاد گفته ای. ناقلا چرا تا حالا شعرات رو رونکرده بودی؟!!! داشتیم؟
این نظر بالائیه مال من بود، یادم رفت اسمم رو بنویسم. خوب دیگه آدم زیادی اظهار فضل کنه اینجوری میشه!!!
ممنونم . ولی ای کاش به جای حافظ یه شعر از ابوسعید ابوالخیر می نوشتی...!
سلام
۱. گوی شعریکه برده چوگانت مرد و میدان بهتری دارد
اسب معنی به عرصهای تازی که سواران برتری دارد
۲.وزن قشنگی انتخاب کردهای.
۳.جسارتآ در ابیات سه و چهار و پنج مشکل وزن وجود دارد.
۴.منتظر شعرهای بعدی هستم.
شعر من و اشکال وزنی؟!!!
اگه شعر من اشکال وزنی داشت سبیلمو میتراشم!!!!
خوب نخوندیش دوست من!
راجع به محتوا هم نظر بدید...
ممنون
بابا منصور جون واقعا کارت درسته ظاهرا تو همه فن حریفی
خیلی زیباست و اگر با دقت بخوانیم بدل میشینه
فقط کمی ابیات طولانی هستند
و شاید هم این یه سبکه که ما خبر نداشتیم
به خدا از عصر حافظ و سعدی ۱۱ قرن گذشته پیشنهاد می دم مقاله ما رو در رابطه با شعر نو بخونید!
بابا چقدر التماس کنم من لینک می خوام اونیکه یه نوشته راهنمایی می کنه اونیکه...
اقا ای شعر جدید خودمه ...نظرتون چیه؟(بصورت نکته بگین)
آسمان هست
من هستم
مثل یک پرستوی مهاجر با حسی غریب
اما نه برای تو و نه برای هیچکس
در کنار این مردم
شاید حضور صدایی نتواند نگاههایی چنین سنگین را جا به جا کند
شاید برای باور وجودم اثباتی لازم باشد
اما من وجود دارم
برای تنهایی دیوارهای اتاق
برای انتظار قلبهای بدون عکس
برای ترک خوردگی روح باغچه
من هستم با قلبی شکسته اما در حال تپیدن جدا از همه بودنها
همانطور که آسمان هست