رویای نیمه کاره

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

رویای نیمه کاره

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

اگه دست بزنیم به فرهنگمون زمین زمان میشه

سلام به همه

از غیبت خیلی خیلی طولانی معذرت می خام.

راستش را بخاید امتحانامون تموم شده اما خوب یه خبر از ایران رسید که حالم گرفتس. یکی از اقوام به رحمت خدا پیوستند تو یه تصادف ماشین. اول می خواستم هیچی نگم اما آقای رئیس درباره رانندگی تو آلمان  یه اشاره ای کردند و دیدم بد نیست منم چند تا نکته یاد بگیریم.

شاید خیلی از ما ایرانی ها فکر میکنیم کمربند ایمنی ماشین را برا وقتی گذاشتند که ماشین درش کنده میشه و باید کمربند ببندیم قبل رانندگی تا از ماشین بیرون نیفتیم یا اینکه گذاشتند که اگه کمربند شلوارمون به هر دلیل پاره شد آبرومون جلو بقیه نره یا ... . اما خوب فکر کنم کسی که این را طراحی کرده همشهری نبوده و یه چیز می دونسته. من اینجا که اومدم چیزی که متوجه شدم اینه که کسی بدون کمربند رانندگی نمیکنه. روزای اول با یکی میرفتم آموزش رانندگی و تو زبان کمکش میکردم. اون بنده خدا تازه از ایران اومده بود و می خواست یه چند جلسه ای بره کلاس که این به فرمان سمت مخالف عادت کنه. خلاصه شروع کرد و وسط خیابان معلم گفت پارک کن و خلاصه ما هم هاج و واج بهش گفتیم وایسه. خلاصه استاده با یه حالت تعجب عجیبی گفت:"شما چرا کمربند نبستید؟" خلاصه حالا دیگه عادت کردیم همه . تو ایران از راننده می پرسی چرا کمربند نمیبنده میگه روحم اذیت میشه. اما عادت میشه.

تمومه حرفم اینه که شاید تو فرهنگ غرب مشکلاتی باشه اما دلیل نمیشه هیچی قابل فهمیدن نداشته باشه. شاید حتی میتونم بگم که جمعا از فرهنگ ما بهتره. با یه کمربند بستن این بنده خدا می تونست الان پیش ما باشه. بیاید شروع کنیم خودمون را اول اصلاح کنیم قبل اینکه از بقیه ایراد بگیریم.

خوب هر کی اینها را خوند برا همه رفتگان و شادی ارواحشون یه صلوات بفرتید.

قربون شما

صادق

نظرات 4 + ارسال نظر
نارنجک سه‌شنبه 11 آذر 1382 ساعت 22:38 http://narenjak.blogsky.com

درسته
ما هم هستیم

من که نفهمیدم با من بودید یا خانواده

زکریا چهارشنبه 12 آذر 1382 ساعت 15:24 http://zakarya.com

salam sadegh joon
chetor
mishnasi ke
zakaria karimi
bia be group sar bezan
montazeram
mail bezan ta adrese group ro bet bedam
ghorbane to zakaria

علی درویش چهارشنبه 12 آذر 1382 ساعت 16:09

من فعلا نظری ندارم ولی عاجزانه تقاضا دارم که در قسمت نظرات با هم حرف نزنید .... مثلا قراره در مورد مطلب آقا صادق حرف بزنیم نه اینکه یه نفر اعلام وجود کنه و یه نفر هم احوال پرسی کنه و قرار بذاره .... نمی دونم اینا نظر شخصی من بود .... ادعایی هم در مورد درستی و غلطیش ندارم .... یا حق

آقا علی سلام
باهات یه جورایی موافقم یه جورایی مخالفم.
موافقم چون بخش نظرات مخصوص نظرات به نوشته هاس نه بخش استفراق معلومات یا این چیزها.
مخالفم چون اولن اگه صحبت نکنن معلومات کجا استفراق بشه دومن اینکه بعضی وقتا پیش می آید لحظاتی که آدم جیش داره و باید بگه یه چیزی بدشم اگه با هم صحبت نکنن نظراته بخش من خالی میشه بعد خودمم می فهمم خیلی چرت و پرت مینویسم. ممنون از نظرت

جواد یکشنبه 16 آذر 1382 ساعت 13:06

در آنجا
اسلام دیدم ولی مسلمان ندیدم
دراینجا
مسلمان دیدم ولی اسلام ندیدم
یه ادم مشهور ایرانی

ممنون از نظرتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد