سلام
بالاخره بلاگ سکای وصل شد.
بالاخره بحث زلزله تموم شد.
بالاخره استقلال صدر نشین شد.
بالاخره دانشگاه من شروع شد.
بالاخره ... .
یک چشم به هم زدن. دیروز بود که فکر می کردم اگه بابام این شکلات را برام می خرید بهترین بابای دنیا بود یا اگه مامانم به من هر روز نهار ماکارونی میداد از خالم مامانه بهتری بود. حالا دیگه گذشته به اینا می خندم. امروز می گم اگه بتونم تو دانشگاه نمرات خوبی بیارم بهترین اتفاق ممکن افتاده یا اگه بتونم به قولهای خودم وفادار باشم کار بزرگیه. نمیدونم شاید یه روز به اینا هم بخندم. شاید هم نه. شاید به اون سن یواش یواش دارم میرسم که آرزوها داره یواش یواش جدی میشه. همیشه همین جوریه. آدم تا میاد چشم به هم بزنه همه چیز تموم شده.(خیلی احساسی شد)
بگذریم۱ هفته پیش یه رعد و برق زد هم برق کامپیوتر ما رو سوزوند هم مودم اکسترنال ما را حدود ۶۰۰۰۰ تومان رو دستمون خرج گذاشت. چون از برق نکشیده بودمش. شما یادتون باشه وقتی رعد و برق شد کامپیوتر را از برق بکشید. خاموش بودن تنهاش کافی نیستو البته مودم را هم از تلفن.
از دانشگاه هم بگم متوسط روزی ۸ ساعت کلاس داریم. ۳ شنبه ها ۱۰ ساعت از ۷:۳۰ تا ۱۷:۳۰ بدون نهار یه ضرب. اما بقیه روزا یه زره بهتره. ۵ شنبه بهترینه تا ۱۱:۳۰ کلاس داریم. هر روز کار عملی هم داریم. خلاصه سرم خیلی شلوغ شده.
خوب یا علی
صادق
salam sadegh jan
khoshalam ke web logetooon rah oftad
to ham ke mese khodemoon saret hesabi sholooghe
matlabet ham ye haghighati bood
be ma ham sar bezan refigh