سلام دوباره
یا علی نام تو بردم نه غمی ماند و نه همی بابی انت و امی
گوییا هیچ نه همی به دلم بوده ٬ نه غمی بابی انت و امی
این بیت شهریار را به مناسبت عید سعید غدیر نوشتم. انشاء الله بر همه مبارک بوده است.
۱. در ایامی که گذشت فهمیدم که غدیر خیلی هم برای بعضیها مهم نیست.چرا که نور افشانیها را گذاشتند برای بعد از عید غدیر!! خوب بعضیها لیاقت ندارند که برای امیرالمومنین مایه بگذارند.
۲. روز اول گفته بودم که میخواهم درباره خبر حقیقی- حتیالامکان- بنویسم؛ برای همین هم حضورم در وبلاگ کمرنگ بود. سکوت سرشار از ناگفتهها است. به قول شاعر:
چه گویم که ناگفتنش بهتر است زبان در دهان پاسبان سر است
اما آنقدر منصور عزیز گفت که سپر انداختم.!!
۳. راستی زیارتش قبول. خدا به همه توفیق زیارت بدهد. چه از راه نزدیک چه از راه دور . دریغ که فکر میکنیم اگر مشهد برویم و دستمان به ضریح نرسد زیارتمان ناقص است.
۴. در آینده ای خیلی نزدیک با شعری زلزله بم را یاد میکنم.
نصیر
ای ول تیم ترنج !
سلام...خوبی ؟...
نا امیدی از کلامت موج می زنه نصیر جان ! ..... توکل .... یا حق
سلام
باز این چه ابر بود که ما را فرو گرفت
تنها نه من گرفتگی عالم است این
یک دم نگاه کن که چه بر باد میدهی
چندین هزار امید بنیآدم است این
امید خوب است ولی حقایق ناامیدی هم وجود دارد
اولا : چه عجب دست به کیبرد شدید !
ثانیا : خیلی تو هم توهم نوشته اید یه کمی اگر رعایت پارگراف بندی را میکردید خیلی خوب بود و چشم ما کمتر درد میگرفت !
ثالثا : با همه حرف هاتون موفق هستم دربست !
رابعا : اگر بیشتر بنویسید خیلی خوشحال میشویم !
خامسا : اگه یه سری هم به وبلاگ ما بزنید بیشتر خوشحال میشویم !
http://narenjak.blogsky.com
سادسا : اگه اومدید و یه نظر هم گذاشتید خیلی خلی خوشحال میشویم
سابعا : دیگه حرفی ندارم
هشتما : از بکار بردن این شمارش عربی و بکار بردن کلمه فارس هشت با تنوین عربی در محضر استاد ادبیات و زبان فارسی پوزش می طلبم ...
یا حق