ما چه هستیم٬ عجب بی پا و دستیم...

امروز یک مصاحبه یک ساعت و خورده ای انجام دادم . در یکی از نشریات مهم و وزین چاپ خواهد شد! بعدا خودتان می بینید...

بعد از مصاحبه دومین جلسه کلاس Visul Basic  تشکیل شد. سرپیری تصمیم گرفتم که ویژوال بیسیک یاد بگیرم! استاد این کلاس خصوصی یکی از شاگردان امسالم است . بچه ای باسواد و با ظرفیت که با علاقه و حوصله زیاد مطالب را تدریس میکند. قبلا هم اتفاق افتاده بود که از شاگردانم بخواهم چیزی به من یاد بدهند.چون به نظر من نه تنها عیب ندارد بلکه خیلی هم خوب است. ولی بعضی ها ظرفیت کافی نداشتند . یکی قرار بود HTML یاد بده که نه تنها یاد نداد، بلکه همه جا توی بوق کرد که دارم به فلانی درس میدم و چنین و چنان...ولی استاد ویژوال بیسیکم یه چیز دیگه ست... کارش درسته... خدا حفظش کنه.

یه کوه کار دارم ... امشب هیئت نرفتم که بیام خونه انجام بدم. عمرا" !

چند روز پیش دوستی که از انگلیس اومده بود و قبلا نوشتم که توی مشهد دیدمش، اومده بود تهران و چند ساعت دیگه با هم حرف زدیم. یه چیزهایی گفت که گریه م گرفت ... نه فکر کنید که من عشق خارجم! و همینجوری بی حساب کتاب ایران رو با اونجا مقایسه میکنم...نه! بلکه غمگین شدم از اینکه چقدر مسوولین ما ازمرحله پرت هستند و کوته فکر...یا شاید می فهمند و این جوری عمل میکنند.

شبهای بعد از مطالبی که گفت براتون مینویسم...

نتایج انتخابات هم که آخرشه...مردم ما خیلی فراموشکارند. حداد عادل میشه نفر اول...امیر خادم میشه نفر سوم...آخه این مردم دید سیاسی و اجتماعی داره؟ فائزه هاشمی مجلس پنجم اول میشه بعدش هیچی... مجلس های شماره فرد مال محافظه کاران شده شماره زوج مال اصلاح طلبان! مردم  می بینند این مجلس کار نکرد رای میدن به جناح مخالف بعد می بینند اون هم کار نکرد میدن به این یکی جناح! چیزی که مهمه اینه که در هر حال هیچ کدوم کار نمیکنه!!

 

منصور