سلام به همه
تا حالا درست حسابی فرصت نشده از دانشگاه اینجا بنویسم. دو روز پیش بالاخره امتحانای نیم ترم اول تموم شد. جمعه را تعطیلمون کردند که یه بازی گرفتم دیشب تا شب سرم بهش گرم بود. الانم که دارم در خدمت شمام. راستی مطلب آقا یاسر را خوندم. شما هم بخونید. خیلی جالبه که افرادی با این سطح از احمقی هم پیدا میشند. نمی خوام پراکنده بگم پس برگردیم به همون بحث دانشگاه ما.
مثل همه جا سال اول واحداش اجباریه. ۶ تا درس بهمون دادند که ۳ روز تو هفته از ساعت ۷:۳۰ تا ۱۷:۳۰ کلاسش را باید بریم ۲ روزم تا ساعت ۱۳:۳۰. مثل همه رشته های مهندسی ریاضی و فیزیک؛ شیمی( که نمیدونم چرا)؛ طراحی فنی؛ کامپیوتر و خلاقیت
![](http://www.blogsky.com/Editor/images/smiles//19.gif)
( خودشم به اندازه اسمش مسخرس) کلاسا عمومی مون به ۵۰۰ نفر هم میرسه. اینقدر که معلم با بلندگو حرف میزنه(فیزیک شیمی) بقیه درسا خوبند. هر درسی ۳ زنگ عملی داره که فقط رفع اشکاله که گروه های بزرگ را کوچک کردند و یه سال بالاتر حل اشکال میکنه.
چیز جالبی که من دیدم
کتابخانش هست که ۶ طبقس و همه چی توش پیدا میشه. به علاوه یکی از ایرانیان بورسیه شده (دکترای معدن) می گفت که اگه کتابی را نداشته باشند قرارداد دارند با کتابخانه های دیگه که کتاب را تهیه کنند. مقالات علمی هم بعضی هاش آزاد برا همه و
اینجا میتونید پیداش کنید. بجز ایمیل هایی که مجانی(؟؟؟؟پولش رو شهریه اومده) به دانشجوها میدند یه بخشی هست که تمومه مطالب مورده نیاز را داره.
خلاصه خیلی جالبه؛ اگه وقت کردید یه سر به
سایتش بزنید.
خوب؛ عید را پیشاپیش تبریک میگم به همه.
راستی عنوان هیچ ربطی به مطالب نداشت.
موفق و موید باشید.
صادق
وبلاگ جالبی دارید ... زا تمام دنیا .. ولی من رو اگر تو یه دانشگاه با یه کتابخانه ی ۶۰ طبقه هم راه می دادند .. ترجیح می دادم ایران بمونم ... جایی که حداقل اگه به من فحش هم میدن به زبون خودم باشه ... باری همتون هر جا که هستید ..افتخار و سر افرازی ارزو می کنم ...
دل من ای دل من چرا دچار بی کسی...!
این شعر که نوشتم به مطلب شما ربطی نداشت!!!