یه کوه مطلب دارم
از زیارت ٬ حال و هوای حرم ٬
از اردو ٬ از دانش آموز و معلم ٬
از دوستی ها ٬ از صمیمیت ها٬
از نامرادی ها و نارفیقی ها ٬
از مملکت ٬
از رئیس ٬
از « مهمان مامان » ٬
مجال نیست. باشد پسر عمو ! تهران ٬ تهران موقع برگشت...
نصیر مطلب بده . چرا کرکره رو کشیدی پایین؟
منصور
پیگیریاتون از اونجا خیلی واسم جالبه!
بابا غیرت وبلاگیتو عشقه ... بقیه برو بچ که در وبلاگ رو گل گرفتن ... راستی امید وارم تو هم خوابت ببره تا درد ما خوابها رو بفهمی ...
زیارت قبول . . .
صفای دیدنت ای قصه نور
منو با خود ببر تا آخر دور ...
از مهمان مامان بنویسید.
از حال و هوای حرم نوشتن سخت است. خودم خواستم قلم را به دست بگیرم و بنویسم ولی نتوانستم. زیرا که از قدیم گفتند:
مٌشک آن است که خود ببوید ، نه آنکه عطار بگوید
۱-پیش از شما
به سان شما
بی شمارها
با تار عنکبوت
نوشتند روی باد:
کاین دولت خجسته جاوید زنده باد.
۲-زیبا بود.