خوب از اول هم همین بوده٬ تا آخر هم احتمالا با همین روال ادامه پیدا کنه...
اینکه خیلی هامون آدهای بی جنبه ای هستیم آقاجون٬ بی جنبه.یعنی ایکه بی جنبه بار اومدیم. تعارف هم نداریم. تو همه موارد. از بزرگمون گرفته تا کوچیک کوچیکمون... از اون بچه مون که توی مدرسه٬ معلم تقلبش رو نادیده میگیره و اونم هی ادامه میده و روش هم کم نمیشه تاسن بالاهامون مثل راننده تاکسیه
که مسافر بدبخت تا میاد یه کوچولو بهش احترام بذاره و مثلا بپرسه که چقد شد آقای راننده٬ کرایه رو ان برابر میگه. یا از اونور وقتی راننده هه مسافره رو آدم حساب می کنه و میگه که من نمی دونم کرایه اش چقده٬ طرف بی جنبه بازی در میاره و ان تومن کمتر میگه... و تو هم سوار تاکسی ای و اعصابت از این داستان خرد میشه... و تو هم احتمالا اگه جای هر کدوم از اینا بودی٬ رفتارت مشابه همونا بودش...
یا اینکه وقتی چراغ قرمز و سبز یه چهارراه خلوت رو تبدیل می کنن به چراغ چشمک زن٬ و تصور می کنن که قراره مردم شعورشون برسه و رعایت کنن حق تقدم رو٬ چنان تصادف هایی میشه اونجاها که... یا اینکه طرف آی دی اینترنتش رو میده کارت راه بیفته٬ تا ته اش رو در نیاری بی خیالش نمیشی...
یا... یا... یا... و همینطور اینا ادامه داره. سر لفظ هم دعوا نداریم. هرچی عشقته اسمش رو بذار. بی جنبگی٬ بی شعوری٬ هرچی. ولی اونی که مهمه اینه که اینجوری ایم.
و انگاری همینه که هست.
همین.
رضا.
پ.ن. : آقا جون مساله کرایه تاکسی نیست. سوء تفاهم نشه. مثال دم دست عامه فهم (در حد خودم) همین بودش خوب
موافقم
همین دیروز از راننده تاکسی پرسیدم کرایه رو ۵۰ تومان بالاتر گفت. به آدم هم بر میخوره سر ۵۰ تومان بخواد چونه بزنه اونم با یه همچین ادم ....
به جاش امروزسوار تاکسی شدم برای برگردوندن ۵۰ تومن باقی پولم کلی ایستاده بود هر چی میگفتم حالا باشه لازم نیست قبول نکر د که نکرد آخر هم جور کرد.
میبینی تفاوت از زمین تا آسمان است!!
خوب شما سعی کن با جنبه باشی!!
چشم.
مقداری تند می روید.صفر و یک نگاه می کنید
می دونی. خوب این احتمال رو هم بده که شما بد برداشت کردی یا...
بعدشم یه ذره روشن تر بگو که تند می رم یعنی چی. اوکی؟
سلام
با محمد امین موافقم.
رضا من یک نظر دارم . سعی نکن اون چیزی که نیستی نشون بدی . خودت باش . That's all do you think?
ببین دوست عزیز. لزومی نداره من تو این وبلاگ خودم باشم. اوکی؟
تازه اش هم من چنین حرفی نزدم که من تو این وبلاگ خودمم. اینجا حال می کنم این مذلی بنویسم. در همین حد.
در ضمن اگه بقیه حرفام با خودم مطابق نباشن ( که لزومی هم نداره باشن) این پست آخرم کاملا با اونی که هستم یکسانه.
درسته خیلی ها اینطوریند اما آدمایی پیدا میشند که آدم فقط دلش می خواد باهاشون حرف بزنه با اینکه یارو سواد با زور داره. اما خوب علمایی هم هستند که دو زار شعور ندارند.