√ حال مادربزرگ هیچ خوب نیست. نمی دونم چرا این همه اتفاق در این فاصله کم داره می افته. خدایا٬ هر چه که رضای تو در اون باشه ما راضی ایم. پسر خاله شیمی درمانی رو شروع کرده و عوارض و ...
√ √فردا چهلم عموست و من به علت شرکت در اردوی مدرسه نمی تونم برم. بد میشه. ولی چه میشه کرد که من وقف مدرسه ام!!! یادمه سال ۷۸ مراسم چهلم عمه ام رو با وجود تمام علاقه ای که بهش داشتم نرفتم ٬ به خاطر اردو !
√ √ √تازه به تازه نو به نو مطلب دارم اندر باب حکایت رئیس! مجال باشه بنویسم. رئیسهای جاهای دیگه و جمع بندی های دیگه. فکر نکنین که هر چی راجع به رئیس میگم مشاهدات خودمه. خیلی هاش گپ با دوستانه و بعضی هاش هم مجازیه. ولی یه دفه فکر نکنین در مورد رئیس خودمه که اگر مطلبی هم باشه کو جرات نوشتنش!!
√ √ √ √ با دوستی در کانادا چت میکردم٬ شب عید فطر. خیلی حرف زدیم. بیشتر در اطراف مسائل فرهنگی و مقایسات ایران و امریکا و کانادا. خیلی مطالب خوبی رد و بدل شد. بنا دارم در چند یادداشت پشت سر هم مطالب اون گفتگو رو بیارم چون نسبتا طولانیه. البته فقط حرفهای طرف مقابل رو نوشته ام و بعضی قسمتها دچار اندکی تغییر شده که معنا رساتر بشه. مسائل خصوصی هم حذف شده . ولی سعی کردم عین مطالب رو بیارم ( رعایت امانت) نوشته ها به زبان پینگیلیش بود و فکر نمی کردم ترجمه اش به فارسی اینقدر سخت باشه ! علامت اسلش ( / ) جدا کننده قسمتهای مختلف است که با انتر زدن برایم فرستاده میشد. جاهایی که به نظر خودم مهم بود بولد کردم:
/من ماهی 100 هزار تومن / پول اتوبوس میدم /ولی خوب به همون نسبت پول میگیری / کفایت برا زندگی دانشجویی می کنه / نه حال و هول کثیر / اینجا ایرانی زیاده /جلسات مذهبی و... /ولی فعلن /با ایرانیها کلّن / تماسم را قطع کردم /تو برنامه هاشون نمیرم /بیشتر با خارجیها میگردم و تو /برنامه هاشون شرکت /میکنم /اعصابت راحته /ایرانی ها ذهنشون پیچیدست /خسته ت میکنه /اینجوری راحتی /نه /اینجا خیلی multi cultural هستند / مخصوصا وقتی /ببینند بوق نیستی /خوب کلّی آدم میاند سمتت /اینجا benifit حرف اوّل و آخر رو میزنه /دانشجو ها میان با تو چک میکنند /سؤال می پرسند /باعث شده بیشتر جا بیفتم / رشته م geotechnical engineering /بچه های /ما به لحاظ علمی سرترند /دانشگاههای ما /هم به نسبت اینجا /خرکی ترند /اینجا ولی کارمعقول میخان ازت /یعنی /مشق خرکی نمیدند /ولی ازت کار میخان /خیلی مهمّه /ما پدر بچه ها رو در میاریم /برا اینا یاد دادن مهم تره /خیلی گیر رو نمره /ندارند /امکانات ورزشی توپی داره / اسکواش ، بدمینتون /استخر / تنیس /تا حالا رفتم /خیلی باید برنامه بریزی بتونی /استفاده کنی /ایرانیها /خیلی تو این چیزا بیغ اند /همش تو آفیس هستند پای اینترنت /منصور ولی جات خالی /اینجا معرفت پعرفت یوخدی/رفاقت مفاقت کشکه /وبلاگت رو میخوندم /دغدغه هات رو میدیدم /هر کی خودش برا خودش مهمّه /بچه برا باباش مهم نیست /چه برسه رفیق برا رفیق
منصور
سلام
۱. بالاخره یک بار هم من اولین دشت شدم.
۲. غم های روزگار چه ارزد به پیش عشق؟
۳. برای مادر بزرگ امید شفای کامل.
اتل متل توتوله
بارون تیر گلوله
زیر بارون دشمن
اگه موندی قبوله
سلام،
۱- امید به شفای جده بزرگوار و دعا فراموشمان نیست ای عزیز
۲- کانادا هم باید دیدنی باشه، هومممم، بد نیست یه دوره ای هم اونورا بریما
۳- این پیر عزیز خمین هنوز در خون و گلوله غوطه وره؟
ما با گلوله مخالفیم!!!
(کتابش رو بخونه بد نیست)
۴- ممنون از لطف و لطافتی که در پاسخ نظر ناچیز حقیر در ارسال قبلی مرقوم نمودید، بسی ... بردیم.
عزت زیاد
تو ایرانش هم رفیق درست حسابی کم پیدا میشه!!
۱- امید به شفای جده بزرگوار و دعا فراموشمان نیست ای عزیز
(تکیه به جای بزرگان نتوان زد)
فعلا
سلام:
ان شاا.. خوب باشید.
مطلتون راجع به چت تون با دوست کانادایی خیلی جالب بود.
۱.به نظر می آد سر شماره زدن کل دارید.
۲.درد هاتون را کاملا میفهمم؛ خدا صبرتون بده.
۳.امیدوارم اردو خوش گذشته باشه.
۴.طبق حس ناسیونالیستی از اینجا به جناب نصیر خسته نباشید میگم.
۵.بحث هایی که گذاشتید خیلی جالب بود فقط اگر برای خودون هم باشه؛ قابل فهم تر است.
یا علی
آقا محسن عزیز ٬ مطلب رو نگرفتی ! مقصد من از ماندن تیر و تفنگ هیچ ربطی به آن چیزی که شما فکر می کنی نداره.
( اگر به عنوان این چند مطلب نگاه کنید شاید منظور من را بفهمید!)
عزت زیاد