خبر حادثه ی عبور تو
تشکر میکنم از همه دوستان و عزیزانی که حضوری ٬ تلفنی٬ SMS ی (!) ٬ ای میلی ٬ کتبی ٬ شفاهی ٬ تو اورکات ٬در قسمت نظرات وبلاگ ٬ با گذاشتن آف لاین و از طرق دیگر به من تبریک تولد گفتند.
از تمامی دانش آموزان عزیزم تشکر میکنم که با دادن هدایا و دو دفعه مراسم گرفتن به من ابراز لطف و محبت کردند و حسابی مرا خجالت زده.
بعضی از دوستان خیلی بمن لطف و محبت داشتن و هدایای ارزشمندی دادند. شعری که خودش سروده ٬ جملات عمیق و کوتاه (خوراک وبلاگه!!) ٬ کارت تبریکهای زیبا همراه نوشته های زیباتر ٬ کتابهای عالی و چقدر خوب سلیقه های منو میدونستن. شعرهای شهیار قنبری٬ اردلان سرفراز ٬ ایرج جنتی عطایی ٬ چند کتاب از صادق هدایت . همچنین یکسری هدایایی که از لحاظ ارزش مادی بالا بود و شرمندگی فزون کرد! و بالاخره اینکه رئیس هم هدیه داد!
امان از دیشب! ساعت نه و نیم شب ماشین توی اتوبان شیخ فضل الله خاموش شد و موند. پنج نفر از دوستان باهام بودن که رفتن خونشون. زنگ زدم امداد خودرو اومد .بعد از کلی معطلی و منت و سین جیم کردن. گفت بنزین نداری و درحالی که داشتم. بنزین ریخت . روشن نشد که نشد. هوا خیلی سرد بود. پاهام بی حس شده بود. گفت پمپ بنزین ماشین خراب شده و من ندارم . میتونی گیر بیاری من برات ببندم؟ و ساعت ۱۱ شب بود! گفتم ممنون. رفت. ساعت ۱۱:۳۰ برادرم اومد ماشین رو بکسل کردیم . ساعت ۱۲:۳۰ رسیدیم خونه و سرد بودو خیلی سرد. صبح مکانیک همراه یک پمپ بنزین آوردم بالا سر ماشین که درستش کنه . یه استارت زدم که ببینه ٬ ماشین روشن شد ! نمی دونم. دوستان میگفتن قسمت بوده. شاید قرار بوده جلوتر تصادف کنی و اینجوری ماشین نرفته اونجا. اگه این نظر درست باشه ٬ این دفه علل و عوامل غیر مادی به نفعم کار کردن !
روز گذشت ، هفته تمام شد ، ماه سر آمد ، لب به سخن بگشا...
منصور
گیلاس ها ...ماه ...فاخته ...برف
چه زود به سر آمد سال !
زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود...
یعنی تا ۱۲:۳۰ گرسنه بودین؟
خوب این هم یه مدل شب تولد دیگه . عوضش هیچ وقت این شب تولد از یادتون نمیره !