یکشنبه ششم دی ماه 1383 روز بزرگی بود! توانستیم دومین همایش وبلاگی خودمان رابرگزار کنیم. یاسر همین یک شب را ایران بود که گیرش انداختیم. آقای رئیس(رئیس واقعی نه آن که در وبلاگ مینویسم!) هم در این جلسه حضور داشت. تمامی مدعوین آمدند البته با مقادیری تاخیر که از نیم ساعت کمتر بود.
محسن از همه زودتر آمد و به عنوان منظم ترین عضو وبلاگ شناخته شد! نمایندگان وبلاگهای دیگر که در چند یادداشت قبل از آنها نام بردم همه حضور داشتند. ممنونم از تمامی دوستان که دعوت منو پذیرفتند و برای جلسه حاضر شدند. تعداد افرادحاضر 13 نفر! که ثابت بشه 13 نحس که نیست هیچ، خیلی هم خوبه!
جلسه شروع شد با تلاوت آیات 87 و 88 سوره یوسف توسط میلاد که دوستان میگفتند عجب متناسب با جلسه ما بوده...
خودم شروع به صحبت کردم. بعد از تشکرات و تعارفات معموله، توضیحاتی دادم. اینکه ما با وبلاگ خودمان به صورت معمول و مرسوم وبلاگهای دیگر برخورد نمی کنیم و بعضی مسائل رایج در وبلاگها اینجا به اون صورت اجرا نمیشود.توضیحاتی در مورد قوانین داخلی خودمان ، تعداد متوسط بازدیدکنندگان در روز ، تعداد پستهای انجام شده تا الان، اعلام اینکه وبلاگ هر دو هفته یکبار به طور کامل دانلود میشود و چند موضوع داخلی ریز و درشت.واینکه اکثر اعضاء اهل شعر و ادبیات هستند...
هدف از راه اندازی وبلاگ سوال شد که من جوابی نداشتم بدم! اینکه دور هم باشیم و بهانه بشه دو بار جلسه بذاریم. و همین به نظرم کاملا کافیه.و ایجاد ارتباط با افراد دیگر و از این حرفا !
اعضاء شروع به صحبت کردند و در ارتباط با خوانندگان صحبت شد. اینکه ما توجه چندانی به خوانندگان ناآشنا نمی کنیم که قرار شد این نقیصه بر طرف شود.و اینکه گاهی اوقات وبلاگ حالت تک بعدی پیدا کرده وقتی که زیاد در مورد دبیرستان م... مطلب دادیم. البته غیر طبیعی نیست. ما همه میمی(!) هستیم... ولی قرار شد به این موضوع هم توجه بیشتری شود...
صحبتهای فلسفی هم در گرفت ! حسن و قبح ذاتی وبلاگ ، شان وبلاگ ، رسالت وبلاگ و از این حرفا که در این مقال نمی گنجد...
خوردیم به کمبود وقت و مهمانان کمترحرف زدند و حرفهای بدردخوری زدند. چون خیر الکلام ما قل و دل...
در پست بعدی به امید خدا گزارش مصوری از جلسه تقدیم میشود...
منصور
معاشران گره از زلف یار باز کنید
شبی خوش است، بدین قصهاش دراز کنید
حضور خلوت انس است و دوستان جمعند
و إن یکاد بخوانید و در فراز کنید
«حافظ»
بدین قصه یا بدین وصله؟
بنشینم و با غم تو سازم
بنهان ز تو با تو عشق بازم
قول داده بودم ...
ممنونم! خیلی قشنگ بود. فهمیدم که شما کی هستین. هرچند که نشانی نگذاشتید...
سلام
چاکرم . آقای منصور عزیز (ببخشید که اسم کوچک صدا می زنم ) این مزیک تو رانگاه میکنم از کیه و متعلق به کدو م آلبوم این موزیسین .
والا اولین بارم که دارم وبلاگ شما را با دقت می خوانم و فعلا نظر خاصی ندارم و کلاس کار خیلی بالاست .
والبته هم مهم کلاس کاره .
با تشکر
میتونید در قسمت properties آهنگ ببینید
نمی دونم کدوم خواننده عزیز هست که نظر خالی میذاره. چند تاش رو پاک کردم به حساب اینکه شاید اشتباهی بوده. ولی بعدا فهمیدم که اصراری هست بر این موضوع.
بله آقا واقعا جلسه پر باری بود
مخصوصا قسمت شام و این جور حرفهاش...
منتظر گزارش تصویری هم هستیم
چشم! در اسرع وقت...
سه شب هست که دیر رسیدم خونه. امشب ایشالا
بابا ما هم یه خواننده جدیدیم به ما هم توجه کنید
دوست عزیز ! نه لینکی گذاشتی و نه ای میل ! چه جوری توجه کنیم؟!
سلام
۱. مشتاق دیدار مفصل.
۲. دیدار می نمایی و پرهیز می کنی
۳. جلسه ی خوبی بود. با حاشیه هایی بهتر از اصل.
علیکم بالحواشی نه بالمتون.!!!!
۴. دوربین خبر ساز هم می آید.
ضمن عرض ارادت به حضور استاد بزرگ منصور ...جای من عجیب خالی بود برای سرد کردن شربت ها و غیره...!
یکسری افراد سودجو بودند! مشکلی نشد