رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

سکوت ، دسته گلی بود میان حنجره من!

۱-پاکت بی تمبر و تاریخ ، نامه بی اسم و امضا ، کوچه دلواپسی ها ، برسه به دست بابا
با سلام خدمت بابا ، عرض کنم که غربت ما ، انقدام بد نیست که میگن ، راضیم الحمدلله
یادمون دادن که اینجا ، زندگی رو سخت نگیریم ، از غم ویرونی تو ، روزی صد دفعه نمیریم
یادمون دادن که یاد ، سوختن خونه نیفتیم ، خواب بود هرچی که دیدیم ، باد بود هرچی شنفتیم
راستی چند وقته که رفتم ،  بی غم و غزل سر کار ، روزگارم ای بدک نیست ، شکر غربت گرم بازار
قلم و دفتر شعرم ، توی گنجه کنج دیوار ، عکس سهراب روی طاغچه ، غزلش گوشه انبار
توی نامه گفته بودی ، بی چراغ دل مادر ، براتون نور میفرستم ، جنس اعلا، طرح آخر
من ستاره بردم اینجا ، با بلیطای برنده ، راستی اونجا نور فانوس ، یه شبش کرایه چنده؟!

۲- باز هم تقدیم به همه ایرانی های خارج از ایران:(شعر از شفیعی کدکنی)
در روزهای آخر اسفند ، کوچ بنفشه های مهاجر ، زیباست. در نیمروز روشن اسفند ، وقتی بنفشه ها را از سایه های سرد ، در اطلس شمیم بهاران ، با خاک و ریشه ــ میهن سیارشان ــ در جعبه های کوچک چوبی در گوشه خیابان می آورند:جوی هزار زمزمه در من ، می جوشد: ای کاش ... 
ای کاش آدمی وطنش را مثل بنفشه ها (در جهبه های خاک) یک روز می توانست ، همراه خویشتن ببرد هر کجا که خواست. در روشنای باران ، در آفتاب پاک.

۳- چه کار سخت و خسته کننده ای است!چه چیزهای تازه ای دارم میفهمم ، نه ، چیزهای تازه ای که بوده و من نمی فهمیده ام و حالا دارم می فهمم ، نه ،اصلآ چیز تازه ای دارد خلق می شود و می فهمم ،اینها، اسم ها،صفت ها و فعل های تازه ای برای گفتن میخواهند که نیست،نه در فارسی،در هیچ زبانی.
سه چهار روز است احساس می کنم که گویی به کار سخت و رنج آوری مشغولم ، سخت تر و تلخ تر از هر کاری ، خسته کننده تر از هر عملی ، آن هم چه کاری!هیچ تعطیل بردار نیست ، ساعتی و لحظه ای بیکاری و استراحت ندارد غئ شبانه روزی است ، یک دقیقه مهلت نمی دهد! ... بدون لحظه ای بیکاری ، دقیقه ای استراحت دارم نمینویسم!

۴- نه لب گشایدم از گل ، نه دل کشد به نبید
   چه بی نشاط بهاری که بی رخ تو رسید!
   نشان داغ دل ماست لاله ای که شکفت
   به سوگواری زلف تو این بنفشه دمید           سایه
   

           علیرضا
       


نظرات 4 + ارسال نظر

سلام يه خبر بيا با هم يه تبادل لينک برای بالا بردن هر چه بيشتر وبلاگمان کنيم منتظر جوابم

پشوتن شنبه 22 اسفند 1383 ساعت 22:56 http://insunset.blogsky.com

۱. اگه من بودم «روزی صد دفعه می مردم»
۲.کاملا موافقم
۳.چیزی را نفهم همه چیز را «نه-فهم» (مطلب ««ذن» از نظر یه گمراه» منو بخون
۴.مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید

پ.ن: جواب کامنتتو بخون

یا حق

علیرضا یکشنبه 23 اسفند 1383 ساعت 00:42

۱. واقعا فکر می کنی اینی که نوشتی شعره یا شاید هم ...
۲. پر از غلط تایپی
۳. پر از غلط تایپی و عدم نگارش صحیح - کاش نخواندن هم به اندازه ی ننوشتن برایت سخت بود .
۴....
آقا راستی این پشوتن سبک جدیدی رو در تبلیغات بلاگش داره به کار می بره ها (ضد تبلیغ من :‌ آقای پشوتن تو داری برای تبلیغ بلاگ خودت این جا کامنت می زنی پس باید بگم که کامنت هات ارزش خوندن نداره و به این دلیل من شخصا کامنت ها و بلاگت رو تحریم می کنم D:)

پشوتن یکشنبه 23 اسفند 1383 ساعت 22:27 http://insunset.blogsky.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد