رویای نیمه کاره

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

رویای نیمه کاره

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

Leather on my shoes

1-   همانطور که مشاهده کردید، یکی از دوستان خیلی خوب ما به عنوان عضو جدید به اعضای وبلاگ اضافه شد. سجاد که اولین مطلبش را هم داده . برایش آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم که با پشتکار به امر وبلاگ نویسی بپردازد نه مثل بعضی از اعضای ما که صرفا نامشان زینت بخش وبلاگ ماست ! سجاد در مورد  آینه مطلب داده که تلویحا حالی داده به وبلاگ دوست وبرادر ، آینه !

 

2-   پشت یک کامیون نوشته بود: "زنان کوچه نشین ،خواهران شیطانند"
شما احتمالا با فرهنگ نوشته های پشت کامیون و تریلی آشنا هستین. ولی این جمله دیگه آخرش بود ! شاید دوستان جوانتر ما ندونند که فرهنگ کوچه نشستن زنان چی هست و به چه زمانی بر می گرده. منتها این صحنه را امروزه دیگه نمی بینید. یعنی طرفای خودتون نمی بینید وگرنه کافی ست یه سر بزنید به سمت فلاح و اسلامشهر و خلیج و شاد آباد و وصفنار و ....

 

3-   دیروز ( جمعه ) ساعت 7:30 خلایق رو زابرا(؟) کرده بودیم و گفته بودیم بیایند مدرسه برای کلاس جبرانی ایام بی شماری که امسال تعطیل شده. صبح برای رسیدن به کلاس  داشتم از لواسان می اومدم تهران .ساعت 6:45 توی اتوبان همت تسمه ماشین پاره شد. آمپر آب رفت روی 110 و  لاجرم توقف کردم. به امداد حودرو زنگ زدم یه شماره دیگه داد. به اون زنگ زدم یه شماره دیگه داد. پاس میدادن حسابی. همت کجاست که ساعت 7 صبح جمعه طرف پاشه بیاد وسط اتوبان همت!  الغرض شماره چهارم یه آقای خواب آلودی گوشی رو برداشت و پس از چند سوال و جواب گفت ما تسمه نداریم !من نمی دونم اگه تسمه ندارن پس به عنوان امداد رسانی به خودرو چه کاری دیگری میکنن؟ لابد اگه یکی بلد نباشه استارت بزنه میان براش میزنن ! علی ایحال هر چی خلاقیت داشتیم به کار بستیم از جمله بستن طناب و جوراب و این چیزا که شنیده بودیم و دیدیم واتر پمپ نمی چرخه . به قول یک دوست اصفهانی که همراهم بود " نمی تابوند "! نمی دونم خبر دارین یا نه ، من اصولا به اصفهانی ها ارادت خاصی دارم ! دیدیم کاری نمیشه کرد. تسمه پاره رو گرفتیم دستمون کنار اتوبان، اولین ماشین که رد شد هیچ ، دومی که رسید یه ماشینی بود هم مدل ماشین من ، یک پلاستیک از داشبورد در آورد ،توش دو تا تسمه داشت ! یکیش رو داد به من و بی هیچ گفتگویی و اینکه وایسه پولش رو بگیره گاز داد رفت ! انداختیم و سر وقت رسیدیم. نمی دونم این آدم کی بود. خدا عوض خیر بهش بده. شاید هم از جنود الهی بود که مامور بود نذاره این همه آدم که برای کلاس اومدن معطل بشن. چون هر جور حساب میکنم امکان نداشت برسم.


الحمدلله در کشور ما روحیه دستگیری کردن از همدیگر وجود داره. هر چند بی عرضگی و نا کار آمدی دستگاههای اجرایی هم حرف اول رو میزنه چرا که اگه اونها درست باشن ، هر کاری متولی داره و دیگه کمک به یک نفر به شانس و دلسوزی و اتفاق و اینها وابسته نیست. هرچند درست بودن وضع خدمات ، راه کار خیر کردن از افراد خیر رو هم نمی بنده.

4-   بازی های همبستگی کشورهای اسلامی! از هر گونه تحلیل خودداری میکنم ولی می تونید تو سایت بازتاب مطالب خوبی در این مورد پیدا کنید. به نوع پوشش خبری صدا و سیما هم دقت کیند. هوش خیلی زیادی نمی خواد فهمیدن اینکه عربستان این جریان رو راه انداخته برای اهداف متعدد پشت پرده. حالا خداکنه ایران تقاضای میزبان شدنش رو بیخیال بشه !

5-   این شعر را باید زودتر از اینها مینوشتم ، ولی در پرده باقی ماند تا الان ...


چشمان تو که از هیجان گریه میکنند                  در من هزار چشم، نهان گریه میکنند
نفرین به شعرهایم اگر چشم های تو                 اینگونه از شنیدنشان گریه میکنند
وقتی تو گریه میکنی ای دوست! در دلم             انگار ، ابرهای جهان گریه میکنند

                                                                                                                               «حسین منزوی»

 

منصور

نظرات 11 + ارسال نظر
ری را شنبه 3 اردیبهشت 1384 ساعت 11:33 http://rirayeheshgh.blogsky.com

be weblogam davateton mikonam
bye

مهدیس شنبه 3 اردیبهشت 1384 ساعت 12:35 http://www.mahdis.blogsky.com

سلام همسایه
همسایه از نوع بی وفا
چه جالب مینویسی
مثل همیشه عالی بود
موفق باشید
همسایه یه سری اون طرف هم تشریف بیار
فعلا

محمد امین شنبه 3 اردیبهشت 1384 ساعت 19:15 http://toranj.blogsky.com

دیگر از چشم یاران چه خیزد؟
ابرها را بگو تا ببارند
جر نگاهت پناهگاهم نیست!

[ بدون نام ] شنبه 3 اردیبهشت 1384 ساعت 19:49

سلام
چاکرم
آقا من که گفتم برا شما فقط زانتیا - با آردی که نمی شه رفت ... (در راستای طرحی که خانواده برایتان دارند)
آقا یه لینک بدید - من نتونستم مطلب مورد نظر رو تو بازتاب پیدا کنم
در ضمن هر سه ی این عزیزان ۱۸- عضو بلاگ سال بعد کنکوری می شن و ... D:

علیرضا شنبه 3 اردیبهشت 1384 ساعت 19:53

عزیز دل ببخشید باز هم اسمم یادم رفت =(
بالایی رو من نوشتم
در ضمن فکر نکنید که حواسم به 60000 نبود ها
حواسم بود وتی انگیزه نبود D:

یک دوست شنبه 3 اردیبهشت 1384 ساعت 21:14

باز هم اعتراض...
ایول
شما که کم نمی یاری

از تنگنای محبس تاریکی
از منجلاب تیره این دنیا
بانگ پر از نیاز مرا بشنو
آه‌؛ای خدای قادر بی همتا

اتفاق نزدیکتره
دعا

حامد شنبه 3 اردیبهشت 1384 ساعت 22:58 http://mirror.blogsky.com

خیلی ممنون از الطفات شما!!! حالا اگر ما اسم بعضی از این محله ها را یک بار هم نشنیده باشیم چه کنیم تا برویم آنجا سربزنیم و درمورد زنان کوچه نشین به جمع آوری داده بپردازیم.

الهه مهر یکشنبه 4 اردیبهشت 1384 ساعت 13:34

شاید یکی از سربازهای امام زمان (عج) بوده....بعید هم نیست...چون که اون جوری که من شما رو می شناسم این چیزا براتون عادیه...اگه تونستید دست ما رو هم بگیرید...(حتی با اون دست گچی!!!)




یه مفیدی یکشنبه 4 اردیبهشت 1384 ساعت 18:55 http://www.shohadamofid.persianblog.com

اینجا متعلق به شهدای دبیرستان مفید است، نویسنده فقط وظیفه انتقال مطالب را دارد و هر سخنی که هست از زبان شهداست، وظیفه پاسخگویی به نظرات نیز با خودشان است. اگر خواستید میتوانید درد دل خود را بنویسید، پاسخش را از آنها دریافت خواهید کرد، اینجا وبلاگ شهداست و مگر نه این است که شهدا زنده اند؟

با سلام خدمت جناب آقا آقاخانی و دیگر دوستان و با تبریک به مناسبت دوسالگی وبلاگتون (البته ببخشید دیر شد مشغول درست کردن وبلاگ شهدا بودم نرسیدم سر بزنم) خوشحال میشم اگه یه سری به وبلاگ بزنید و نظر بدید

مصطفی دوشنبه 5 اردیبهشت 1384 ساعت 17:56

شما که تحلیلتونو گفتین و خودداری نکردین.این شعر هم طبق روال عادی سروده شده استولی اگه میشه ربط شعر به عربستان را بگویید.

سجاد سه‌شنبه 6 اردیبهشت 1384 ساعت 11:40 http://toranj.blogsky.com

البته از وبلاگ های دوستان دیگر هم پیشنهاد بود!!!!!
بعضی وبلاگ ها فقط ۱۰۰ تومان پیشنهاد کردند!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد