سلام ... چه عجب یه بزرگی در این وبلاگ نوشتند ... مدتیه که جای تفریح و سرگرمی و سرسره بازی کودکان شده است این ترنج ... جسارت به آق منصور نباشه ... سل المصانع رکبا تهیت فی الفلقاتی تو قدر آب چه دانی که در کنار فراتی ..... اگر چه دیر بماندم امید برنگرفتم مضی الزمان و قلبی یقول انک آتی .... فراقنامه سعدی عجب که در تو نگیرد و ان شکوت الی الطیر نحین فی الوکناتی
روح سعدی پر فتوح ... قرین رحمت حضور حضرت عالی مستدام حضور کودکان و کوچولوگان ! قطع و نابود ... و صلی الله ...
به به تا رییس از این مرئوسها داره(درست گفتم؟؟؟) غم نداره!!! اینهمه دلیل منطقی برای بازگشت اصلا نباید باعث بشه تو اومدن شک کنید... قدر آب بدانید تا از فرات دور نیفتادید!!!
۱- اینکه شاعر میگه :«شب عید است و یار از من چغندر پخته می خواهد...» ۲- کاش دوستان جکع می بودند که و ان یکادی می خواندیم برایش و ... ۳- به کنار گل آمده بلبل و گل غم او بخرد که چه خسته شدی ۴- «این وقت شب چهار و چند دقیقه ی بامداد است وهنوز تمام هر چه هست از برای شفای تحمل و خستگی خواب است درخت پنجره خیابان خواب و نور که پابه ماه چراغ با شب زانو ... چانه می زند ومن که از احتمال یک علاقه ی پنهان خوابم نمی برد تنها پرنده ای که سحرخیز تر از اذان باد و عطر شبنم است می فهمد شب زنده دار درمان ندیده ای چون من از چه خیال یکی لحظه ی خواب شکسته اش در چشم خسته نیست کاش کسی می آمد »
۵- ... ۶- هنوز دارم به «شبی ز قد تو افتاده سایه بر دیوار ...» فکر می کنم که آخرش نگفتید ...
خب خیلی خوبه که تو این روز که انقدر واسه تو خوبه برگشتی....
بازگشت اژدها !
ظهور نصیر !
و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید
آقای نصیر آقا ما دست پرورده ایم =))
عارضم که کامنت های شما خیلی طولانی تر و جالب تره
سلام
باز گشت دوبارتون به میادین رو تبریک میگم !
پس بیشتر بنویسید و بمونید.
اژدها رییسه که باعث شد شما بنویسید!
سلام ...
چه عجب یه بزرگی در این وبلاگ نوشتند ... مدتیه که جای تفریح و سرگرمی و سرسره بازی کودکان شده است این ترنج ... جسارت به آق منصور نباشه ...
سل المصانع رکبا تهیت فی الفلقاتی تو قدر آب چه دانی که در کنار فراتی
.....
اگر چه دیر بماندم امید برنگرفتم مضی الزمان و قلبی یقول انک آتی
....
فراقنامه سعدی عجب که در تو نگیرد و ان شکوت الی الطیر نحین فی الوکناتی
روح سعدی پر فتوح ... قرین رحمت
حضور حضرت عالی مستدام
حضور کودکان و کوچولوگان ! قطع و نابود ...
و صلی الله ...
زت زیاد
به به تا رییس از این مرئوسها داره(درست گفتم؟؟؟) غم نداره!!! اینهمه دلیل منطقی برای بازگشت اصلا نباید باعث بشه تو اومدن شک کنید... قدر آب بدانید تا از فرات دور نیفتادید!!!
۱- اینکه شاعر میگه :«شب عید است و یار از من چغندر پخته می خواهد...»
۲- کاش دوستان جکع می بودند که و ان یکادی می خواندیم برایش و ...
۳- به کنار گل آمده بلبل و گل غم او بخرد که چه خسته شدی
۴- «این وقت شب
چهار و چند دقیقه ی بامداد است وهنوز
تمام هر چه هست
از برای شفای تحمل و خستگی خواب است
درخت پنجره خیابان خواب
و نور
که پابه ماه چراغ
با شب زانو ... چانه می زند
ومن
که از احتمال یک علاقه ی پنهان خوابم نمی برد
تنها پرنده ای که سحرخیز تر از اذان باد و
عطر شبنم است می فهمد
شب زنده دار درمان ندیده ای چون من
از چه خیال یکی لحظه ی خواب شکسته اش
در چشم خسته نیست
کاش کسی می آمد
»
۵- ...
۶- هنوز دارم به «شبی ز قد تو افتاده سایه بر دیوار ...» فکر می کنم که آخرش نگفتید ...
هر چه از دوست رسد نکوست
ای جوونم نصیر !!!!
سلام ویژه یه بنده رو پذیرا باشید. چه عجب از این ورا. (:
سلام
نیموده باشید سوک سوک کنیدو برید!
سلام به همه شما وبلاگ بسیار زیبایی دارید موفق باشید
بازگشت افتخار آمیزی بود...