دقایقی وقت بود قبل از حرکت بسمت تهران ، اومدم یه مطلب پست کنم.
مسافرت این دفعه معرکه بود، عالی. یک کاروان از فک و فامیل بودیم ، کاروان خانمها. من همراه سفر و کاروان دار(!) بودم و لاجرم دائما درحال هماهنگی و ردیف کردن کارها و برنامه ها.فقط یک نکته بگم بدون شرح !
اگر در یک مسافرت خانمها تعدادشون از سه نفر بیشتر بشه ، اینرسی حرکتشون از یک اردوی صد نفره پسرها بیشتر میشه ! با اردو مقایسه کردم چون تا حالا کلی اردو بردم و اینرسی حرکت و حاضر شدن یک جمع صد نفره دستم هست.
تصمیم می گرفتیم ساعت 9 بریم بیرون ، ساعت 11 اولین نفرشون از اتاق می اومد بیرون! مابقی را خود بخوانید. ولی بسیار مسافرت دلپذیری بود. جمعی را کنار هم جمع کرده بودم که برای اولین بار بود. اونم با برنامه های مسافرتی متفاوت...
عربها توی مشهد وول میزنن . خیلی زیادن. امسال به گفته مشهدی ها ، خیلی مسافر نیومده . به خاطر سیل شمال و بسته شدن جاده و دلیل مهمتر ، شیوع وبا. به هر حال ، ما مشهد را یه کم خلوت تر از حد معمول تجربه کردیم.
در فرصتهای آتی شاید بیشتردرمورد این مسافرت بنویسم.
در این سفر هم یک لحظه از ذهنم بیرون نرفتی...
به تو که فکر می کنم ، از همیشه بهترم
وسط غربت آب ، صدفی شناورم
منصور
مو علیکم
افاضه اول مال من بود ...
دار مکافات شنیدید ؟ همین قشر ضعیفه ست ...
زت زیاد
.......آره این دفعه آروم تر بود ..... ولی به من که خیلی خوش گذشت!
- نکته ی جالب اینه خانم ها خودشون رو منظم ترین و on time ترین موجودات دنیا می دونن !!!
- در مورد اون چیزی که قرار بود بنویسم هم کلی شرمنده. این وضع کابینه اصلن حس و حال نوشتن این جور چیزا رو نمیده. فکر کنم دیگه به شما قول ندم بهتر باشه. تا الان که شده ۲ بار. با این که خودم همیشه می گم حالم از دروغ و بد قولی به هم می خوره... ( شرمنده خلاصه !)
زیارت قبول
اینرسی یه جمع ۱۰۰ نفره از پسرا برابر اینرسی ۲ نفر زن می باشد .
گل گفتی
جناب منصور عزیز
همیشه و دائم به زیارت.(امام رضا هم اینجوری آدم رو بطلبه!!! حالا با هر کی به جز اونکه از ذهنتون...)
به قول ژول برنارد : باید زندگی کرد برای نوشتن نه نوشتن برای زندگی کردن و ای کاش فرصت زندگی بود!!!
با تموم کمبود وقت و اغتنام فرصت ایام هر از گاهی گپ زدن ، خیلی خوبه ولا به یک کامنت!
و باز به قول افلاطون: هر چیز را نگهبان بیشتر بود ، استوارتر گردد، مگر راز که نگهدار آن هر چند زیاد باشد آشکارتر گردد.
ولی ای کاش میشد راز رو گفت حتی به همه و زیاد ، حیف که:
من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر
من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش
ای کاش این یکی دیگه راز نمیموند که ...!!!
سایتون بر سرمون مستدام.تا بعد که کی باشه!
سلام آقا منصور
من همون حس غریبم که همیشه با منی
به من هم سر بزن
زیارت قبول و سعیکم مشکور اینرسی خانمها به سنشون هم بستگی داره. التماس دعای مارو به اجابت رسوندین؟ وللش سرتون سلامت.