سلام
حال که رییس را غیبت صغرای مکانی افتاده است و تا رسیدن به پایتخت اخلاقی زمانی نمانده است، عید غدیر، هر چند دیر، قویتر سببی است که آب رفته به جوی باز آید و قامت قرن را، لطیفه که نه، جامه ی لطایف پوشاند.
هر دیدار تازه را بهانه ای به جز دیدار، خوش سزاوارتر است و چه بهانه ای سزاوارتر از عید غدیر؟ هر چند که اصحاب سیما از نوع سه بخوانند و بنویسند که حماسه ی غدیر؟ مظلوم حماسه؟! مظلوم غدیر! مظلوم واژه ها!
و اما حدیث آشنای دوست از زبان مهدی سهیلی
ای علی ای شاهکار خلقت باری تعالی
ای جمالت جلوه گاه ذات پاک کبریایی
ای علی، ای دست تو دست توانای الهی
ای علی، ای حکم عالمگیر تو حکم خدایی
هر چه خواندم از علی سرمایه ی توحید من شد
من به نور شاه مردان یافتم نور خدا را
مکتب پیغمبران را، او معلم بود و من هم
در جمال پاک او دیدم جمال انبیا را
ای علی، ای تک سوار پهن دشت آفرینش
من چه گویم؟ قطره وصف پهن دریا کی تواند؟
تو ابرمردی، یگانه گوهر بحر وجودی
بی قرینی در جهان، وین نکته را تاریخ داند
آیه ی الیوم اکملت لکم دین فاش گوید
تو امید امتی، شاهنشه خم غدیری
ای علی بر شانه ی پاک محمد (ص) پا نهادی
تا بداند عالمی در آفرینش بی نظیری
نصیر
آقا عرض ادب:
خوشحال شدیم بسی از شما هم پست خوندیم.
شاد و موفق باشید.
این بار تیکه انداختن های ما نتیجه داد و دست تقدیر از آستین حکمت بیرون آمد و وبلاگ را بدین ترنم مترنم ساخت.
وعده و وعید ها عملی شد. پسورد پرسیدن ها افاقه کرد.
درود بر نصیر که دست نصرت از آستین درآورد و به یاری منصور شتافت.
طرفه حکایتی است یاری رساندن نصیر به منصور که ما همه منصوریم و صاحب غدیر نصیرمان است و ما به تولای او مستنصریم ...
مژده وصل تو کز سر جان برخیزم ...
l این شعر تقدیم به شما