بعد مدتها برگشتن رییس سبب قوت قلب شد ولی تا کی دوباره برگردند همچنان باز هم منتظریم! به همین مناسبت و در راستای داغ شدن بازار وبلاگ نویسی بین بچه ها بر آن شدم چند راه پرمخاطب کردن وبلاگا رو بنویسم( کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی!)
هر چند برخی از این راهکارها عمومیه(یعنی غیرمفیدیها هم استفاده میکنند،و مام که از عموم و عوام نیستیم!) ولی خب بدک نیست:
اول از همه سعی کنید روزهای پرخاطره ای رو سپری کنید تا انگیزه برای نوشتن باشه،تو دانشگاه مخصوصآ جریان سازی کنید!( یعنی درواقع تنتون بخاره!)(پست های رسول تو طنین دل و یا حامد تو آینه) ، از نوشتن مطالب فلسفی،عرفانی،آدمیزادی و غیره خودداری کنید که ملت حوصله ندارند!(وبلاگ کرکسی در قلب واژگان کورش استثآ به خاطر نثرشه!)
بعد اینکه عاشق بشید( حالا اگه معشوقم شدید کارتون رو راه میندازه!)اگه در شرفش هم باشید می تونید شعرهایی رو که استفاده می کنید در آخر پست هاتون بنویسید(پستهای فرهاد تو دلشدگان: برای تو مینویسم ، برای تو که وبلاگم به بهانه تو آپدیت میشود!) از تجارب خودتون و دوستانتون با آب و تاب در این مورد استفاده کنید و پته ملت بریزید رو آب!(وبلاگ دوره ۲۶ از شواهد این مثال است!)
سوم اینکه با توجه به اینکه بچه ها کم کم دارند همه گواهینامه میگیرند نکته زیر که خیلی قابل اهمیته این است که شما مالک یک خودرو (ترجیحا پژو آردی) باشید(از پستهای آرشیو ترنج استفاده کنید!).کاربرد ماشین در وبلاگتان به یکی از اشکال زیر خواهد بود:
ب) برای پژوم ضبط گرفتم.
ج) تصادف کردم و پیاده اومدم خونه.یک 206 هم تا دم خونه من رو اسکورت کرد!
د) امروز با بچه ها نشسته بودیم توی پژو در مورد اشتغالزایی حرف می زدیم!
ه) همیشه از اینکه کنترل سکینه( همان پژو) از دستم خارج شود می ترسم.
البته اگه پژوتون ۲۰۶ هم باشه خیلی مهم نیست!
دیگر اونکه گاهی اوقات به صفحه حوادث روزنامه ها سرک بکشید و اخباری از آنها نقل کنید مثلا بنویسید مردی که دختر 10 ساله اش را سیلی زده بود به صد سال حبس، دویست بار اعدام، سیصد ضربه شلاق، و چهارصد میلیون تومان جزای نقدی محاکمه شد! و در ادامه مطلب از اینکه چقدر دلتان به درد آمده و چقدر به خاطر آن دختر ناراحت هستید کلی حرف بزنید.یا اینکه هر از گاهی لینک یا لوگویی در مورد ایدز، طاعون، سرطان، آنفلوآنزای مرغی، جنون گاوی و... در وبلاگتان بگذارید و یا مطلبی در باره زنان محکوم به اعدام، زنان بی خانمان، زنان بیکار، تبعیض جنسیتی و... بنویسید.
این مورد کمتر در وبلاگای ما مشاهده شده ، ولی در وبلاگای عموم مردم که جواب داده!امتحانش بی ضرره!
هر ازگاهی مطالب انتقادی بنویسید و سیستم آموزشی ایران ، اخلاق بد مردم ایران و بی فرهنگی اونها و همه چیز رو نقد کنید ( هر از گاهی همه مجبور به نوشتنش میشن!)
هر دفعه بعد از آپ دیت کردن وبلاگ به هرچی وبلاگ میشناسین سر بزنین و یه نظر ناقابل بذارین تا طرف واسه دفعه بعدش هم شده یه بازدیدی پس بده! در باره ابزار جذب کامنت از کارهای رسول تتنج استفاده کنید!( از اشعار زیز هم میتوانید استفاده کنید،از آقای نادر جدیدی: !)
ای که وبلاگت قشنگ و دلرباست / شهرت وبلاگ تو بی انتهاست
پیش تو من چون مگس خوار و ذلیل/ وسعت تو از قطر تا آنگولاست
از نسخه خودتون استفاده کردم.به من هم سری بزنید خوشحال میشوم.
یادت باشه سخنی که از دل برآید بر دل نشیند. یعنی تو باید مطلبت رو بدی بعد به این فکر کنی که مطلبت توی کدوم رنج نوشته هاییه که گفتی بوده!!اگه بخوای به این فکر کنی که اول موضوع رو پیدا کنی بعد بنویسی مصنوعی میشه که خواننده تو همون بار اولی که می خونه( مگه بار دوم هم می خونه؟!) می فهمه که چرا این مطلب رو دادی و....
احساس می کنم تجربیاتم رو در زمینه وبلاگ خیلی راحت در اختیار بقیه قرار دادی!!!!البته نه همش رو. به قول معروف تو هم که پته ما رو ریختی رو آب.
وای به روزی که گدا معتبر شود.
(حضرت حافظ - صرفا به بهانه بزرگداشت شخصیت حافظ)
چشم حتما از راهنمایی شما استفاده خواهیم کرد.(افکت مسئولین)
سلا علیرضا جون...ببین سبک نوشتنت عین خودمه...ولی نمی دونم چرا به من گیر میدن...به هر شکل باید بگم که اگه ملت صبر کنن سبک های متفاوتی رو از من میبینن...ولی صبر نمیکنن...کاری می کنم که نفهمید مطلب ها رو یکی می نویسه یا چند نفر که اسمشون فرهاده...به هر حال آرزوی خوشبختی برات دارم...اگه تنها بودیم چی ... نگفتی؟...نه عاشق نه معشوق...یه چیزی بین این دو تا...یعنی تو آسمونا...یعنی تنهایی با همه...یعنی یه حسی که تا نداشته باشیش نمی فهمی...
1. 101 راه برای از دست دادن مخاطبین وبلاگ!!!
2. چرا تو معرفی اعضای وبلاگ دانش آموز معرفی شدی؟!!!!
گاهی وقتا هم می تونید به آخوند ها و مسایلی از این دست گیر بدین!! (پست های علیرضا تو ترنج) البته عواقب این مسئله به عهده خود شماست!
نگفتی تا چند تا نظر رو تضمین میکنی اگه تمام ه موارد رو رعایت کنیم.
استاد آسیب شناسی قشنگی بود. طنز خاص خودت رو پیدا کردی و تبریک و نوشابه و دربازکن و از این حرفا!!!
آقای رییس :
این مدتی که بودن و نبودن شما همیشه یک در میون بود ، فقط نشون داد که شاید در پشت صحنه ی تمام کاستی ها ، دلیلی باشه که ما نمی دونیم ! هر چند من می دونم ! نه ؟!!!
اعتقاد به اینکه هر کوتاهی قصور نیست و شاید تقصیر باشه زندگی رو راحت تر می کنه ف حتی برای آدم حساسی مثل شما !
برای پر خواننده شدن اینجا هم ، فقط کافیه رییس دوباره بنویسند ، همین .
قشنگ بود
ما که از بی دردی خود عاشق رو یت شدیم
از میان دلبران خود های و هو یی داشتیم
حر یفا ! روزگاران دست ما را بسته است
گر نه ما دستی به یار و دوستداران داشتیم
خیلی وقت بود ازین مطلبا نخونده بودم .
یه جور تجدید خاطرات بود. شدید
عالی جناب! چند وقتی است که مطالبت قشنگت رو دنبال می کنم، امیدوارم توفیق ادامه را داشته باشم. فقط دو چیز:1- هدف وبلاگ چیه؟ 2- آیا به هر قیمتی جذاب کردن خوبه؟ 3- بنیامین و صادقی و تو...؟!( ااا سه تا شد که؟)