رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

 

1- عید سعید قربان بر همه مسلمانان مبارک.

 

2- در لحاف فلک افتاده شکاف            پنبه می بارد از این کهنه لحاف

برف هم نیامد! آسمان تهران هم بر زمین بخیل شده...

 

3- در شهریور 1376 ، وقتی مجلس تصویب کرد که شروع مدارس از روز اول مهر باشد و رای شورای عالی آموزش و پرورش که شروع در روز 22 شهریور بود را لغو کرد ، مصداق دخالت در امور اجرایی نبود؟ آن موقع امور تقنینی و اجرایی قاطی نشد؟

 

4- صدام احتمالا مرد! یه آشغال از روی آشغالهای زمین کمتر ! حیف آشغال. نمی دانم الآن و در این شرایط دل خانواده شهدا و جانبازان و رزمندگان شاد شد یا نه ؟  من که دیگه حسی در مورد این سگ نداشتم. یه فیلم پیدا کردم از یه زاویه دیگه نسبت به اونی که تلویزیون ایران پخش کرد. کمی بیشتر است . لحظه اعدام را نشون میده و البته شهادتین گفتن صدام .  اگر اینترنت پرسرعت دارید اینجا می تونید فیلم رو ببینید. اول با هیچ برابر شد ، بعدا اعدام شد که اسطوره نشه. کتاب 1984 رو بخونید. همه اینها توی اون کتاب هست. همش بازی قدرتهای بزرگ و تمدن اروسیه و شرقاسیه ست.همش کارهای Big Brother  است!

 

5- و سریال هم نفس . تنها کار فخیم زاده که من خوشم اومده! البته خواب و بیدار هم بد نبود. سوژه بکر و پرداخت عالی . و صد البته بازی فوق العاده و بی نقص رویا نونهالی.

 

 

6- از آنجا که ما پول مفت نداریم به کسی بدهیم، علی الحساب اسم حامد را از کنار وبلاگ برداشتیم تا بعد کنکور  86! نصیر هم حواسش جمع باشه ها ! هرچند وبلاگ مال خودش است.  از قرار معلوم سر علیرضا هم به خاطر نزدیکی به امتحانات پایان ترم شلوغ شده و خبری ازش نیست.

 

7- و داریم به بازدید کننده دویست هزارم نزدیک می شویم . جایزه نفیس دارد! صدهزارم که به احسان رسید. در خدمتیم.

 

منصور

نظرات 12 + ارسال نظر
علیرضا دوشنبه 11 دی 1385 ساعت 01:33

اووووووول :دی

فرهاد... دوشنبه 11 دی 1385 ساعت 13:14 http://mirror.blogsky.com

سلام... فعال شدید... خوشحالم...

علیرضا دوشنبه 11 دی 1385 ساعت 14:32 http://www.toranj.blogsky.com

تپانچه ی نگاه تو، مرا نشانه می رود!
تو می رسی و واژه از یاد ترانه می رود!
شروع های های من! شریک بغض بی سبب!
دوباره سر رسیده یی، رفیق لحظه های تب!
سراب خوب گم شدن، در آن نگاهش کهربا،
مرا برهنه می کند از انزجارش این قبا!
نگاه کن! ثانیه ها چه انتظار می کشند!
تو اعتراف می کنی، مرا به دار می کشند!
شروعِ افسانه ی غم، ختم همین ترانه بود!
طره ی ناز یس تو، کلاف تازیانه بود!
نه تو به داد می رسی، نه من به تو رسیده ام!
سراب گرِد خسته ام، که عشق را ندیده ام!
مسافر ستاره ها! تا شب هق هقم بیا!
که پرت مانده کوچه ی ترانه از صدای پا!
به سایه تکیه می دهم، من گلو بریده را!
پناه می برم به شب، آواز ناشنیده را!
تو زنده یی و مرگ من، باور من نمی شود!
بی تو دل مثله شده، حریف تن نمی شود!

جناب منصور ، سلام
خوشحالم که این بار اول شدم ، جای دفعه قبل که آخر هم نبودم ، در !
۱ - عید شمام مبارک !
۲ - ابر نیست که بخواد بخیل شه !ولی باز کاش به قول منزوی :
ابری رسید و آسمانم از تو پر شد
بارانی آمد ، آبدانم از تو پر شد
نام تو اول بغض بود و بعد از آن اشک
اول دلم پس دیدگانم از تو پر شد ...

۳- حالا که یه چیزکی هایی خوندم دارم می فهمم تو این خرابه آباد چه خبره !!!
این برمی گرده به اونکه به موجب اصل استقلال قوای سه گانه ، اصل ۵۷ قانون اساسی: قوای حاکم در جمهوری اسلامی ایران عبارتند از : قوه ی مقننه ، قوه ی مجریه و قوه ی قضائیه که زیر نظر ولایت مطلقه ی امر و امامت امت بر طبق اصول آینده ی این قانون اعمال می گردد . این قوا مستقل از یکدیگرند .
حالا در ادامه که شرح وظایف هریک اومده و و تفسیر این اصل هم خود مفصله ! اگه بخوام بگم چه خبره که اون بند مهم اساسنامه رو که کمی رعایت نمی کنم ، کلا نقض می شه !

هر خواب،پر از کابوس، هر سفره پر از سرمه ست!
در این شب زنگاری، آیینه شدن جرم است!
محکوم تماشای این تعزیه بازاریم!
همسایه ی رؤیاها! ما هر دو گرفتاریم!
از گستره ی اندوه، امکان ‌رهیدن نیست!
این پشته ی خاکستر، یادآور میهن نیست!
ما مرثیه می خوانیم، بر خاطره ی خورشید!
این کهنه عروس آخر، در قلعه ی شب تـرشید!
کو آینه یی تا من، تقویم ببینم باز!
هر حادثه چینی شد، بر چهره ی بی آواز!
هر بار که نه گفتیم، تعبیر به آری شد!
فریاد سکوت ما، در شب متواری شد!

۳- صدام میمیره ، مردم ایران میریزند تو خیابون ، قذافی تو لیبی سه روز عزای عمومی اعلام میکنه ، ابراهیم نبوی تو تحلیلش می نویسه : « دیکتاتور عراقی و شاید آخرین بازمانده رام نشدنی عصر دیکتاتوری خاورمیانه ... ! » ، مردم برای هم اس .ام. اس تبریک میفرستند که « این است فرجام و پایان دیکتاتوری ! » ، از طرفی دیگه صدام هم وکیل مدافع داره و وکیل صدام، مرد عرب اردنی در برنامه سی ان ان حاضر شده. لاری کینگ از او می پرسه: امیدی به نجات صدام داری؟ می گه: « برای امید خیلی دیر شده.» می گه: « تمام محاکمه صدام یک کمدی سیاه بود، یا بازی بود، هم قاضی بازی بود، هم شاهد ها شاهد نبودند، هم شکل دادگاه غلط بود، همه چیز غلط بود. یک دادگاه غیرعادلانه بود.» ولی من مطمئنم که در پنجاه سال گذشته عراق همین دادگاه صدام عادلانه ترین دادگاهی بود که برپاشد.با خودم فکر می کنم علت اینکه صدام هرگز دادگاهش را جدی نگرفت، این بود که هرگز در عمرش دادگاه و عدالت جدی نبود ( به نقل از مقاله ساعت مرگ ابراهیم نبوی ! ) ، عربستان معتقده در این روزها که کشتن حراهم نباید صدام اعدام شه،
خلاصه عجیب دنیاییه :
هر جا باشیم همینه! هم این جا، هم قله ی قاف!
حرف آخرو بگو درست و پوست کنده و صاف!
حرف آخرو بزن! بگو باید چی کار کنیم!
من و تو از خودمون نمی تونیم فرار کنیم!

۵- ندیدم زیاد ، چیزی نمیگم !!!
۶- اون زمون که مونده بود به کنکور ۸۵ ، تفریح اوقات بیکاری ۷ ساعت زندگیمون تو هفته بود ، آرشیو شهادت میده ، خودتونم میگفتین که کجایی ... ؟ ! ولی بعد ۹ تیر ۸۶ ما منتظریم !!!
بی نصیر ترنج کیفی چنان ندارد !
منم یه بار قبلنا گفته بودم که رو پست شما پست دادن، تو این قحطیه بودنتون و غنیمت نوشتنتون ، سخته علت این بود ولی که حدس شما مزید بر اون شد و اساتید دائما از ما تحقیق می خوان تا روحیه ی پژوهش رو پرورش بدن و مملکت رو بالنده کنند ، دروس مام که تحقیق بردار ، سرمون رو شلوغ کردند ، علاوه دچار یاس وبلاگی هم شدیم ، وگرنه من همان گل بودم که هستم !
۷- این بار منم با اجازتون مام از دیویست هزارمین بازدید کننده یه تشکری در نظرمون هست ، جسارت به صاحت مبارک نشه !این بار هم پست بدون پایان بود ولی . . . ! :

به اعتبار چشم تو، ترانه زاده می شود!
کشف معمای غزل، پیش تو ساده می شود!
از پس آن خاطره ها، به خواب من رسیده یی!
آشفته گیس تر بیا! که شعر ناشنیده یی!
به پینه زارِ شانه ام، ابر عقیم را ببار!
واژه ی ناب عشق را، به یاد دفترم بیار!

سکوت را بهانه کن، که عشق خواندنی شود!
بخوان که از صدای تو، ترانه ماندنی شود!

قصیده می شوم اگر تو تشنه ی شنیدنی!
به اوج می رسم اگر، تو بی قرار دیدنی!
بیا که در هوای تو، از نو نفس تازه کنم!
بیا که این حماسه را با تو پر آوازه کنم!
کلید این کهنه قفس، ظهورِ یک نگاه توست!
مسافر خسته نفس، تشنه ی جان پناه توست!

همین .

معصومه دوشنبه 11 دی 1385 ساعت 15:49 http://sometimes.blogsky.com

مرگ ، برای صدام ،بزرگ ترین بخشش بود !

منم دارم این روزها 1984 اورول رو می خونم ! ناظر کبیر و ...
نمیدونم کتاب میرا رو خوندید یا نه ، ولی اونم یه چیزیه تو همین مایه اما کوتاه تر و جمع و جور تر !

جالبه که توی این کتاب از چیزی به نام انجمن اخوت نام می بره که توی کتاب فرشتگان و شیاطین دن براون هم یه چپیزی هست به نام انجمن برادری ! هر چند من ربط خاصی بینشون ندیدم !

سال 1378 دست زدن طرفدارهای خاتمی کار خیلی بدی بود ، الان همه برای همه دست می زنند !

کورش چهارشنبه 13 دی 1385 ساعت 03:02 http://vulturek.blogsky.com/

یه پروژه ی سه کتاب ه هست:
- 1984
- دنیای قشنگ نو ( Brave New World ) نوشته ی آدولس هاکسلی
- زندگی در عیش، مردن در خوشی ( amusing ourself to death ) نوشته ی نیل پستمن
دقت کنید که پستمن به مقایسه ی دو کتاب بالا پرداخته و نتیجه گرفته که جهان امروز به تصویری که هاکسلی توی کتابش آورده بیش تر شباهت داره تا مال اورول...

The one چهارشنبه 13 دی 1385 ساعت 11:29 http://booksociety.blogsky.com

یه آشغال از روی آشغالهای زمین کمتر شد، یکی به قاتل ها اضافه شد، زنده باد قاتل ها!

اونی که حال رو داشته باشه گذشته رو داره...
بعدا می فهمیم صدام دیکتاتور نبوده!

اعدام خوبی بود، مردم نفرتشونو خالی کردن، حالا بهتر کار می کنن! ۱۳۸۵...

نصیر پنج‌شنبه 14 دی 1385 ساعت 00:09

سلام
۱. مشتاق دیدار تازه. دیدار بی اضطراب. دیدار آرام. دیداری چون روز برفی و سکوت آدمیان زنده تر از زندگان.

۲. تو کمان کشیده و در کمین که زنی به تیرم و من غمین.

معصومه یکشنبه 17 دی 1385 ساعت 08:35

خوب دیگه ! احتمالا انتظار ها فردا به پایان می رسه و یکی از این جماعت وبلاگ نویس ما به مناسبت عید غدیر یه چیزی می نویسه دیگه !

سید علی دوشنبه 18 دی 1385 ساعت 18:25 http://lost-joseph.blogsky.com

عیدتون مبارک.

ببخشید شما جایزه ی نفر صدهزارم و بیست هزارم رو می خواین یک جا بدین؟! یعنی هنوز صدهزارمی رو ندادید که می گید درخدمتیم دیگه؟ حالا جایزه چی هست؟ آخه یه حسی بهم می گه من می شم!! (در این لحظه کانتر ۱۹۹۱۰۸ است)

این نظر علیرضای تورنج خیلی باحال شده. تو نظرش اومده:‌ <خوشحالم که این بار اول شدم> فاصله ی زمانی بین اولین نظر و سومین نظر حدود ۱۲ ساعته! آقا این یاس وبلاگی واگیردار هم هست یا نه؟ چون علائمش یه کم تو ما مشاهده شده!

خیلی مخلصیم.


رضا افشار مقدم چهارشنبه 20 دی 1385 ساعت 13:29 http://newave.mihanbelog.com

یاد باد آن روزگاران یاد باد!!!!!

sajjad چهارشنبه 20 دی 1385 ساعت 21:26 http://www.sarzamindaroon.persianblog.com

2.آسمون بخیل نیست این زمینه که دیگه جای امنی نیست !
3.؟
4.خندم می گیره وقتی به این فکر می کنم که واقعا صدام به اینم فکر می کرد! گفتید یکی از آشغالای زمین کم شد ! می گم چرا گربه های محل صداشون در اومده!
5.....
6.مگه پول هم میدین؟

کیهان چهارشنبه 27 دی 1385 ساعت 23:28 http://kk12.blogfa.com

جناب منصور
خاطراتمان را با هم بخاطر دارید . به ما هم یک سر بزنید .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد