۱- من تکلف خاصی برای نوشتن تو وبلاگ دارم. اول اینکه چی بنویسم، دوم اینکه خودسانسوری کنم بخاطر طیف وسیع مخاطبان که از هر دین و مرام ومسلک و متریالی(!) هستن. سیم، تیتر پست رو چی بذارم و گاهی این یک قلم بیش از یک ساعت ازم وقت می گیره. چهارم شعر یا جمله پایانی چی باشه که نابود کننده است. محتوا هم که بی خیال! این باعث شده وقتی وقت ندارم کمتر دست به کیبورد بشم.
۲- بقول یکی از دوستان، ایران کشوری است که بیش از نیمی از ساکنان پایتختش مهاجر هستن و "شهرستانی" بدترین فحش محسوب میشه!
۳- آخه کی نحوه ختم گرفتن تو کشور مارو اینجوری بنا نهاده؟ نمیشه این تابو رو شکست؟ حتما باید یکسری پیرمرد از اولش بیان تکیه بدن به مخده ها و یک فرد نسبتا بد صدا که از شرایطش اینه که تو هر خط قرآن خوندن باید یک غلط داشته باشه، بره پشت میکروفن و بگه دیگه! هر چی به ذهنش رسید و نرسید. و یک واعظی بیاد و مهمل بهم ببافه و بی سوادیش رو داد بزنه و هی از خودش تعریف کنه و 100 تومن بگیره و بره! آخه ما چقدر احمقیم. بخدا هر چی سرمون بیاد حقمونه. نمی دونم این جور مجالس برای متوفی مثلا چه عایداتی داره.و قسمت تشکر آخرش که رسما عقم می گیره. از موش در خونه حاج آقا فلانی تشکر می کنن تا صبیه مرحوم حاج نمی دونم چی چی که با اهدای تاج گل طبیعی ابراز همدردی کردند! من با این قسمت تشکر آخر خیلی مشکل دارم. همش مزخرف بازی، چشم و همچشمی ، دروغ ، تشکر از کسانی که وجود خارجی ندارند، تشکر از آقای دکتر فلان که مطبش تو فلان جاست و متخصص چیزه و ساعات پذیرایی 4 تا 7 عصره! یا قدردانی از حاجی فلانی که حجره ش تو بازار در فلان جا به فلان آدرس قرار داره. فکر میکنید شوخی می کنم یا از خودم در میآرم؟ با گوشای خودم شنیدم این چیزارو. خریم بابا! د یه نفر وجودشو داشته باشه( حالا نگفتم چیز دیگه!) یه بار یه ختم متفاوت برگزار کنه. یه مداح درست حسابی که سر سفره پدر مادرش نون خورده باشه و یک مراسم درخور. آخرشم بگه از همه که تشریف آوردن کمال تشکر را داریم . همین! ولی مگه میشه. چرند نشنویم و مزخرف نگیم اموراتمون نمی گذره.
۴- آخ که جیگرم خنک شد وقتی رئال به اوساسونا باخت! اینقد از این تیم بدم میادکه حد نداره. فکر میکنن همه چیز رو میشه با پول خرید. حتی میخوان عشق و محبت رو هم بخرن. از بازیکن و مربی و آدم ها که گذشته.
در مقابل، عشق و سادگی جمع شده در اف سی بارسلونا. و نمادش هم بی شک ژاوی است که شاید سه تا فوتبالیست در تاریخ فوتبال بودن که در حد ژاوی باشن. در اوج تکنیک ، موثر و در خدمت تیم، ساده و بی حاشیه، خوش اخلاق.بازی خلاق و زیبا.
رائول ، لوتهار ماتیوس و توی ایران ،کریم باقری.
۵- از چندتا چیز بدم میاد، خیلی زیاد.
صف وایسادن،از جعبه دستمال کاغذی دستمال بکشی بیرون یکهو ده تا با هم بیاد، دستمالهای بیرون اومده رو بچپونن توی جعبه!، ته دیگ کاهو، شربت یخ داشته باشه میای بخوری یخش بیاد، خورش آلو اسفناج، پیاز داغ بسوزه، روزنامه بخرم نخونده یه نفر ازم بگیره!
بابا جان! هر چی پالس می فرستم نمی گیری چرا؟!
مفتخرم که اولین نظر این پست رو هم باز من می نویسم!
خب مردم تا پست جدید گذاشتید!
در مورد مراسم ختم هم من به شخصه چند تا مراسمی که داشتیم اینجوری نبود( تعریف از خدمون نبود ها!). منظور این که من وشما و ادمای نزدیکه اطرافمون می تونیم وجودشو داشته باشیم و این مراسم رو که مانند خیلی مراسم های دیگمون شایسته ی شعور ما نیست رو عوض کنیم... البته بیان کردن این مطالب تو جامعه ما یه کار بزرگیه که واسه همین من اصرار داشتم بنویسید! مطمئنآ تاثیر گذاره. من معجزه ی نوشتن رو دیدمو تجربه کردم!
البته خوب یه سری از این راه نون میخورن! و بعضی ادما موقع تقسیم حس مسئولیت و سازندگی نمی دونم کجا بودن!!!!!!!!
چون قول دادم کوتاه بنویسم دیگه ادامه نمیدم:(
خوب من چی کار کنم نوشته هاتونو دوست دارم و نمی تونم سرسری از کنارشون بگذرم:(:(:(:( fabulous........!
ممنونم. خوشحالم میگید یه ختم جور دیگه برگزار شده. من که تا حالا ندیدم!
نظر لطف شماست. کوتاه ننویسید٬ بلند بنویسید!
خیلی باحال بود!
با شماره 4 خیلی موافقم.
من 2 ،3 تا ختم رفتم و این موارد هم توش خیلی بازر بود!
سحر راست می گه،
بالاخره یه سری آدم از این راه باید نون بخورن دیگه.
راستی به نظرم destiny خیلی برای این پست به جا بود چون همه ی اینها تقدیر ادم هاست....
عنوان این پست برگرفته از یکی از قسمتهای سریال لاست است که خیلی راجع به سرنوشت حرف زدند....
کاملا با شماره ۴ موافقم ومنم از رئال بدم میاد .
فکرمیکنند همه چیز با پول خریدنیه!حتی بازی خوب!کلی ستاره داره ولی به نظر من که اصلا تیم نیست!
ولی عاشق بارسلونام واقعا تیم یعنی بارسا!!وبه نظر من مسی نماد یک بازیکن حرفه ای از همه لحاظ!!البته ژاوی هم بازیکن خوبیه اما مسی یه فوق ستاره است!!
ومن تقریبا تمام بازیهای بارسا دنبال میکنم.....
فکرکنم خیلی زیاد نوشتم!!
راستی طرز نوشتنون خیلی قشنگ!!
نههههههههههههههههههههههههههههههههههه!!!!!!!!!!! مسی چیه؟!!!! فقط ژاوی. مسی تکنیکش عالیه ولی اصلا محبوب نیست.
مثل اینکه همه بچه ها رو با شروع دوباره وبلاگ از راه به در کردینا
:p
ولی به نظر من بدترین قسمت عزاداری اون قسمت نیست بلکه اون قسمتشه که صاحب عزاهای بیچاره بعد از یه روز افتضاح و کلی گریه خسته و کوفته می خوان برن یه ذره استراحت کنن و یه ذره با خودشون خلوت کنن ولی یهو همه مهمونا( به خیال خودشون واسه احترام) خراب میشن رو سرشون (ببخشید لحنم تند شد خیلی دلم پر بود) و به جای لحظه ای استراحت کار اون بیچاره ها میشه خریدن و شستن و پذیرایی کردن :(
راستی سه شنبه ناهار مهمون من هستین به صرف آلو اسفناج با ته دیگ کاهو :)
زیاد نوشتن به منم سرایت کرد
راست میگی اینا رو دیگه ننوشتم ولی موافقم شدید.
باشه تو ناهار بده من آلو اسفناج و کاهو می خورم!
nazare bala vase nedast.kamelan bahatun vase ahmagh budanemun movafegham dar zemn y chizy r tu maraseme khatm ja endakhtin ink bade y daghe bozorg va khastegi bayad har adamy az dar miad az jat pashi 3ta bus kony va dobare beshini sare jat va 100ta adamy r k asan nemishnasishun r ke az avale majles zoll zadan behet k tedade ashkato beshmoran tahamol koni!!!ag ziad gerye kony migan cheghad kolie ag kam gerye kony migan engar na engar yekish morde halesh az manam behtare!!!!!!taze bayad bery bahashun resturan chelokabab bokhori va rikhte hamashuno 4saat tahamol konyyyyyyyy!!! bebakhshid ziad shod ama man khodam ziad azin chiza ranjidam!!!!b khub chizy eshare kardin!!!!!!!!!
با این نظرات شما میشه این پست رو تکمیل کرد و آسیب شناسی مجالس ختم در آورد!
قلمتان تغییرات فراوان کرده ، مشخصه که یک سال دست به قلم نبودید و لابد دست به چیز دیگر بودید .
.
.
.
فکر بد نکنید منظورم بچه و کهنه و پوشک و ....
دنیا کوچیکه! بالاخره دستم بهت میرسه که!
ما در خدمتیم
بسیار قلمتان شیواتر و پخته تر شده است.
تبریک به بزرگی دوسالانه