سلام به همه
آدم تو امتحانا یه چیزایی را میفهمه که تا حالا دقت نداشته. این مورد خاص درباره درس کامپیوتر تئوری هست.
پارسال که برا امتحانای مدرسه .... می خوندم تو ایران (امتحان آخر سال) نوبت کامپیوتر تئوری رسید. من هم همین طور خوندم و تموم شد. بعد از امتحان یه سر رفتم خونه خالم و پسر خالم که هم کلاس ( نه هم مدرسه، منظورم هم سن) من بود صدایم کرد و رفتیم و خلاصه کتاب را باز کرد. تو یک قالب با رنگ صورتی نوشته شده بود: (مطلب درباره پیرینتر بود):" اخیرا چاپگرهایی وارد بازار ایران شده که خیلی چاپگرهای با کیفیت و سریع است. اما متاسفانه به علت قیمت خیلی خیلی زیاد مردم عادی معمولا آن را تهیه نمی کنند و بیشتر نزد سازمانهای دولتی است. امید می رود این چاپگرها به قیمت پایین برسند این چاپگرها، چاپگرهای لیزری نامیده میشوند." این را دیدم و شرمنده شدم. آره ، کتاب ماله زمان شاه تیرکمون بود و دست نخوره بود بهش.
بگذریم می رسیم به کامپیوتری که الان داشتم می خوندم. امتحان ما از کتاب پارسال و امسال هست. کتاب امسال بیشتر مطالب کتاب پارسال را شکافته و خیلی کم مبحث تکراری هم داره. خلاصه من اول با کتاب سال 11 شروع کردم و خوندم. به یه جدولی رسیدم که قیمت که ابزاری را نوشته بود ( با تبدیل به تومان) 20000-10000 تومان. برام جالب بود و یادم موند. رفتم سر کتاب سال بعد . قیمت همون چیز را نوشته بود 40000-30000 تومان. اول برام عجیب بود. رفتم یه سری به پیشگفتار زدم نوشته بود:" این کتاب فقط برای سال 2003 طراحی شده و در سال 2004 از کتاب جدید برا امتحان تئوری استفاده میشود. اگرچه شباهتهایی دارند ... " کفم برید. اسم کتاب هست کامپیوتر 2003 .
فکر کنم اگه رو اون بخش کشور + چندین و چند بخش دیگه ایران کار بشه دیگه این قدر برا مردم دنیا عجیب نیست وقتی میگیم ایرانی هستیم و می تونیم پیشرفت بیشتر کنیم. اولین لازمه پیشرفت نظم است.(همین طور که امام علی میفرمان). این هم یه نظم. نظم تو چاپ کتاب جدید. نظم تو کار و نظم تو کار ... . البته 100% قضاوت با اطلاعات من و مثال هایی این جور (که کم نیست) حتما غلط هست، اما خوب ما اینا را میبینیم. ما، مردم ، نه بچه ها ، نه جوان ها ، نه هر چی میخواید اسم ما را بزارید نمینیم که ایران به افغانستان کلی کمک میکنه یا اینکه کلی پول میده به کشور X که بسازند کشورشون را ، ما این را میبینیم. یادش به خیر ! داشتم می یومد اینجا یه سری کارا اداری داشتم(آموزش پرورش ، تایید کارنامه ها) و خلاصه هر روز بیرون بودم. هر کی یه چیزی می گفت. یکی می گفت این غیر ممکن یکی دیگه می گفت حتما کار انجام میشه و یکی دیگه میگفت قانونش برداشته شده و خلاصه کلی دویدیم.
آره مطالب شروع شد و پیچ خورد و گیر کرد و قاطی شد . فقط می خوام بگم کشور ما ایران خیلی پتانسیل داره، اما یه سوال، اگه نفت نداشتیم، کسی به ما محل سگ می ذاشت؟
خوب موفق و موید و به امید ایرانی بهتر
راستی طبیعی آدم تو امتحانا توپش پره. مخصوصا وقتی یه سوال را نبینه. امروز که امتحان را دادیم من ۱۵ دقیقه زود تموم کردم و دیدم همه دارم مینویسند. منم کلی با حال گرفتم خوابیدم.(اینجا برگه را زود نمیشه داد) یه دفه مرقب گفت ۵ دقیقه مونده منم با همون آرامش بلند شدم هیکل کار را جمع کنم دیدم یه سوال ۷٪ جا افتاده. منم تند تند تند شروع کردم نوشتم. آخر سواله را نوشتم. البته این بی دقتی ها از من چیزی کاملا طبیعیه. تو امتحان زبان هم بخش contextual editing گفته بود: تو خط ۷ یه غلط است پیدا کنید. منم مثل خر رفتم سر جمله ۷ و دهنم سرویس شد. آخرش هم با اضافه کردن یک قاعده به گرامر انگلیسی غلط کشف کردم و به خاطر این اشتباه ۷٪ نمره پرید. من فقط این جمله را حفظ کردم: نیوتن هم همیشه چیزای کوچیک یادش میرفت.
قربون شما
صادق
جام جهانی راگبی داره جالب میشه.