تحمل کن عزیز دل شکسته
تحمل کن به پای شمع خاموش
تحمل کن کنار گریه من
به یاد دلخوشی های فراموش
جهان کوچک من از تو زیباست
هنوز از عطر لبخند تو سرمست
واسه تکرار اسم ساده توست
صدایی از من عاشق اگر هست
منو نسپار به فصل رفته عشق
نذار کم شم من از آینده تو
به من فرصت بده گم شم دوباره
توی آغوش بخشاینده تو
به من فرصت بده برگردم از من
به تو برگردم و یار تو باشم
به من فرصت بده باز از سر نو
دچار تو گرفتار تو باشم
نذار از رفتنت ویرون شه جانم
نذار از خود به خاکستر بریزم
کنار من که وا می پاشم از هم
تحمل کن تحمل کن عزیزم
به من فرصت بده رنگین کمون شم
از آغوش تو تا معراج پرواز
حدیث تازه عشق توام من
به پایانم نبر از نو بیآغاز
(ایرج جنتی عطایی)
منصور
تحمل کن به پای شمع خاموش........
خیلی خوشحال شدم که یه مطلب جدید پابلیش کردید ... شعر زیبایی بود .... راستی از خواننده ها کسی این شعر رو نخونده ؟ .... یا حق
کاش نمی خوندم ولی خوندم (الان عصبانیم!)
آخه عزیزان مگه شما پشت نیمکت نشستین مگه شماها دانش آموز نبودین این بچه مفیدی یه... کرد آخه چرا انقدر بد برخورد می کنین بماند که آبروی ما هم و دوستان خیلی به ما لطف کردند
از ایرج میرزا که باباش و کرده بود هم بنویسین
با تشکر
تو کون ننت
مادر قهوه