سلام به همه
میرسیم به بخش دوم گسترش سادیسم:
(این مورد به اعضای وبلاگ خیلی توپ می خوره که همه تقریبا خارج هستند) برید از تو دیکشنری یه کلمه عجیب و غریب پیدا کنید و جلو دوستان ازش بپرسید. اگه نتونست جواب بده بهش بگید اینقدر رفتی پس چی کار کردی.
به یکی از دوستان یه کتاب معرفی کنید بعد بگید: البته این کتاب برا تو خیلی سخته.
در توالت عمومی را از پشت قفل کنید.
برید تو توالت عمومی و 2 ساعت طولش بدید. هر وقت در زدند بگید :"آخیش راحت شدما."
سر شام برید توالت شروع کنید فین کردن. هی بگید:" اه ، اه ... "
تو آسانسور بو گند راه بندازید.
میلتون را تکه تکه بفرسید.
برید توالت سیفون را نکشید.
یه نفر را از خواب بیدار کنید بپرسید مسواک زده یا نه.
اگه صداتون خیلی زشته برید تو پارک شروع کنید خوندن و با یه کلاه پول جمع کنید.
به من میل بزنید بگید اینا را خودت نوشتی یا یکی کمکت کرد.
تو مسجد برید از هر جفت کفش یه لنگه اش را بندازید زیر پله.
سر مهمانی تو کفشا یخ بندازید.
جلوی زنتون از خاطراتتون با زن قبلی صحبت کنید.
سر مراسم عقد بعد از خطبه بله نگید.
دیربیاید مدرسه اسم یکی دیگه را بگید.
تو مراسم تولد برادرزادتون 5 ساله براش نهج البلاغه ببرید.
پولها تو کاسه گدا را بردارید.
و قابل پیش بینی تو مراسم تولد پدرتون بهش کتاب خاله خرسه بدید.
بعد از غذا از خوش مزگی نوشابه تعریف کنید.
همه را دعوت کنید و خودتون از خانه برید بیرون.
شیر فلکه آب را ببندید وقتی یکی میره توالت یا حمام.
هر وقت میره کافی نت تمام تنظیمات کامپیوتر را عوض کنید.
تو خیابان داد بزنید دزد دزد و یخه یکی را بگیرید.
تو چایی مردم تف بندازید.
تو مراسم فوت اشخاص به تک تک حاضران تسلیت بگید و دستمال تعارف کنید.
تو مراسم ازدواج با همه روبوسی کنید.
از یه گدا پول بخواید بهتون قرض بده.
به هر کس داره حرف میزنه بگید خالی نبند.
از مردم به جا ساعت تاریخ بپرسید.
ساعت مردم را هر جا میرید عقب ببرید.
وقتی یکی خوابه نخ بکنید تو دماغش.
با یکی قرار بزارید و نرید.
با یکی همین جوری دیگه حرف نزید و اگه دلیلش را پرسید بگید خودت فکر کنید.
به هر کی تو خیابان میبینید سلام کنید.(تو میدان انقلاب)
تو سینما هی جاتون را عوض کنید.
بند کفش ها را به هم گره بزنید.
به یه نفر 500 تا میل بزنید بگید رسید یا نه.
تو کنسرت آدامس بترکونید.
هر جلسه قبل کلاس با معلم دست بدید و حال خانوادش را بپرسید.
بعد کلاس از همه حلالیت بطلبید.
ساعت 2 شب مزاحم تلفنی بشید، بعد بلافاصله زنگ بزنید شروع کنید معذرت خواهی.
زنگ بزنید در برید بعد دوباره زنگ بزنید یکی دیگه را لو بدید که اون زنگ زد.
سر مراسم ختم قرآن ترجمه را بلند بلند بخانید.
هرجا کامپیوتر روشن دیدید reset کنید.
هر کس تکه انداخت بعد بگید خیلی بی مزه بود.
قرض 100000 تومانی خود را به صورت سکه های 10 تومانی پرداخت کنید.
سر مهمانی 10 ثانیه یک بار آب تعارف کنید.
سر کلاس هر جلسه فامیل معلم را بپرسید.
تو پخش مستقیم فوتبال وقتی اذان شد تلویزیون را خاموش کنید و همه را ببرید مسجد زوری.
تو مغازه لبنیاتی یه نوشابه سفارش بدید و بعد یه آروق بلند بزنید.
تو اتوبوس کنار را ننده وایسید و بلیط مسافرها را بریزید از پنجره بیرون.
جلوی معلم از معلم قبلی تعریف کنید.
اگه خونتون آپارتمانی سر مردم از بالا تف بندازید.
بازهم اگه خونتون آپارتمانی شروع کنید دویدن بعد برید طبقه پایین بگید این قدر شلوغ نکن.
تو قطار سر اذان صبح تک تک افراد را بیدار کنید.
تو هواپیما نماز قضا بخونید.
بلیط First Class هواپیمای خود را به تک تک مسافرا نشون بدید.
هدیه ارزون بدید و مارک قیمتش را نکنید.
آش نظری مردم را جلو چشمشون بریزید زمین.
تو اتوبوس مسافربری برید تو رختخواب راننده بخوابید.
سر امتحان کنکور 5 دقیقه یکبار برید توالت.
زنگ بزنید 118 شماره اطلاعات تلفنی را بپرسید.
هرجا نوشته پارک ممنوع پارک کنید.
یه کور را از خیابان همین جوری رد کنید.
دیگه بعد از 120 یا 130 تا چیزی به ذهنم نمی رسه یعنی یخ داره میشه ، اگه نظری دارید بخش نظرات برای شماست.
راستی دوست عزیزم صادق آقا هم درباره منبع این ها پرسیده بودند. این مال خودمه قبلیش را از یکی از اقوام گرفتم.
قربون شما
صادق
همه یه طرف نماز غدا خوندن تو هواپیما یه طرف دیگه
خیلی باحال بود ...
تو هم کلت برای این چیزا خوب کار میکنه ها!
خانوادگی کلی خندیدیم...
آش نظری باحال بود چون برای خودم و البته دختر همسایه که آورده بود اتفاق افتاد و حس کردم که ...... زیاد هم جدی نگیر حرف منو !! .... یا حق
این مطلب رو همین چند روز پیش شنیدم:
(به مناسبت هفته ش. در م.)
مثلا وقتی می خواهید به یکی خبر شهادت برادرش رو بگید اول ازش بپرسید آیا کوچه شما شهید داره؟ اگه گفت نه بگید پس داداشت رکورد کوچه تونو شکوند! یا اینکه اول ازش می پرسید چند تا برادر داری؟ مثلا اگه گفت ۴ تا بهش بگین خوبُ الان شدند ۳ تا. و ...
باتشکر
پیر هرات
شما که تبلیغ گسترش سادسیم رو میکنین...چند تا از این کارا رو خدا وکیلی انجام دادین!!! :O
تازه الان خوندمش!
خیییییییییلی توپ بود!
میدونستین تو دبیرستان به من می گفتن کریم فته؟:lol
چون واقعا بعضی از این کارا رو انجام میدادم...
سال اول دبستان همون روز اول که پشت نیم کت نشستم ناخود آگاه پام از میز بیرون بود.پسره داشت میدوید پاش گیر کردو... جاتون خالی! تا ته کلاس رو باسر رو زمین سر خورد.بدون این که بفهمم کلللللللللللی حال کردم!
چند تا راه ترویج سادیسم به ذهنم میرسه.
- توی نظرات مطلبی که نویسنده بدبخت تاکید کرده در باره موضوع بنویسید بگین بیا با هم بلینکیم!
- به عمو تون که ۴۰ ساله به خاطر اسمش نرفته مکه و الان از حج برگشته هی بگید حاجی فیروزه سالی یه روزه! (درست حدس زدین! واقعی بود!).
- استاد راهنماتون رو با پسوند اسمش که اصلا ازش خوشش نمی یاد صدا بزنید.
- وقتی با دوستتون هستین جلوی یکی که باید با کلاس باشه هی جواد بازی(همون مفیدی بازی!) در بیارین...(جلوی همون که می خواد بهش برسه!).
-دوستتون رو ازطبقه ۵۴ صدا بزنید که یه کار فوری باهاش دارین. بعد که اومد پایین بگید چططوری رفیق!
- به مادرتون بگید ساعت ۳ صبح بیدارتون کنه.بعدش که بیدارتون کرد بگید بیییییی خیال خوابم میاد!
-زیر بارون به دوستتون که چتر نداره بگید چه هوای مطبوعی!
-آدامس دوستتون رو از کیفش بر دارین بعد بهش بگین آدامس داری؟!
دیگه فعلن بسه!
یکی از سادیسم ها این هست که با ۲۶ ی ها ور بریم