این گروه خشن!

با خشونت با هم رفتار میکنیم... اعصاب ها خورد است. همه پرخاشگر هستند نسبت به هم. اگر با یک نفر تصادف مختصری کنی ، از ماشین که پایین می آید اول باید داد بزند یا فحش بدهد بعدا ببینه چی به چی شده...چرا اینجوری هستند مردم ما . مثل خروس جنگی. طمانینه ندارند. با اعصاب آرام نمی آن تو خیابون یا محل کار.

امروز عصر همراه همرنگ یار رفتیم کافی شاپ آناناس. خیلی جای باحالیه . گارسن اونجا خیلی خوش برخورد بود . فکر کردم لابد خارج آدماش اینجورین! خیلی راحت و با روی گشاده با ما و بقیه مشتریان برخورد کرد و با جملات ساده ای رابطه با مشتریها برقرار می کرد. خیلی برام جالب بود و دیدم که جاهای دیگر اصلا این خبرا نیست. رستوران میری و پول خوب هم ازت می گیرن ولی غذا که میارن انگار ارث باباش رو می خواد بهت بده! با چهره در هم و لحن خشن! 

من شغلم ایجاب میکنه که همیشه روی گشاده و اعصاب آرام داشته باشم که در ایران ما خیلی سخته و باید خودت آرام و راحت باشی تا با بقیه با راحتی برخورد کنی. همیشه لبخند به لب داشته باشی... چقدر اینجوری خوبه . ولی ماها اینقدر گاهی خسته هستیم یا تحت فشار هستیم یا رئیسها چیز می کنن به اعصابمون که نمی تونیم!!! موافق نیستین؟!

 
منصور

با هم

یک مطلب از سایت بازتاب نقل می کنم که قابل توجه است. هرچند بازتاب همیشه یک مقدار اغراق می کند...

اما خلاصه خبر: زهرا کلاته مزینانی، دختر 13 ساله به علت مخارج بیماری‌اش ـ حدود روزانه 4000 تومان ـ از خوردن داروهایش امتناع ورزید تا بمیرد، چون نمی‌خواست رنج خانواده‌اش را به دلیل بی‌پولی ببیند و آخرین جمله زهرا به پدرش قبل از مرگ: «من تحمل خرج‌های سنگینی که بیماری‌ام بر دوش شما قرار داده را ندارم».

مادر زهرا می‌گوید: برای کمک از هلال احمر و کمیته امداد به هر دری زدیم ولی فایده‌ای نداشت.

حضرت امیرالمؤمنین(ع)، زمانی که مطلع شدند، در تجاوز به یکی از شهرهای مرزی، خلخال از پای زن یهودی خارج کرده‌اند، فرمودند: «اگر مسلمانی از این غصه دق کند و بمیرد، رواست» و ما از مسؤولان می‌پرسیم که اگر چنین پیشامدی رخ می‌داد، امیرالمؤمنین چه می‌فرمودند؟

اکنون در سالی که رهبر‌مان «سال پاسخگویی به مردم» نامیده‌اند، از هلال احمر و کمیته امداد امام خمینی (ره) که می‌فرمود: «یک موی سر کوخ‌نشینان، به تمامی کاخ و کاخ‌نشینان می‌ارزد» و نیز از وزارت بهداشت و درمان می‌خواهیم که در مورد این خبر توضیح بدهند و از روزنامه «خراسان» نیز می‌خواهیم این مطلب را چاپ و موضوع را پیگیری کند.
خدا می‌داند چند زهرای دیگر هست که خبرنگاری سراغ پدر و مادرش نمی‌رود و از آنها علت مرگ فرزندشان را نمی‌پرسد.

راستش دیگه خسته شدم از بس که به اینور اونور مملکت گیر دادیم٬ رسیدم به سکوت...

قرار است که به مناسبت روز جهانی جوانان ٬ دو ساعت جوانان بشینن روی صندلی بعضی مسوولین! افراد بخندن...! یکی از این پست ها ٬ قائم مقام سازمان صدا و سیما است.
نمی دونم می تونه اون جوونی که جای قائم مقام می شینه٬ در عرض اون دو ساعت می تونه یه فیلم باحال پخش کنه؟!
 
انتظار خیلی سخته... منتظر یه تلفن باشی ٬ یا یه آف لاین ٬ یا اینکه یه نفر بیاد سراغت. خیلی حالت اذیت آوریه...

حاضرم با آدم عوضی سر و کار داشته باشم٬ با آدم متقلب سر و کار داشته باشم٬ با آدم دودره باز برخورد داشته باشم٬ با آدم لاقید همکار باشم٬ حتی با آدم بی معرفت معاشرت داشته باشم ( که خیلی هم دارم !!!) ولی طرف حسابم آدم یبس نباشه !( از دوستانی که معنای اصطلاح یبس رو نمی دونن معذرت می خوام . واژه ای جانشین این کلمه نداریم!)

با کسانی که اعلام آمادگی کردن ۵ شنبه می ریم مارمولک. فایلش رو هم دیگه بستیم! دیگه نمی شه ADD کرد!

چقدر خوبه کسی رو که دوست داری کنارت باشه٬‌کنارت باشه! با هم تو ماشین بشینید و تو رانندگی کنی و اون حرف بزنه و حرف بزنه و حرف بزنه و تو فقط گوش بدی...

منصور

وقتشه سنبل بکاریم

خوب چند تا تسویه حساب!

استقلال باخت ! اولین باخت فصل! به چه تیمی...! هلمز عزیز! ناراحت نباش . بالاخره تیم نهم فصل قبل مقام دومی براش بد نیست!

پاس هم برد! اینم از رقیبتون هلمز جان!  ولی خوشم میاد از مجید جلالی که هیچوقت تیمش رو دفاعی آرایش نمی کنه...

رئال باخت ! اونم به چه تیمی! به دوست خیلی خیلی عزیزم بهرنگ که از امریکا این تیم رو دنبال می کنه تسلیت می گم!!

بگذریم... امروز روز خوبی بود، کلاس ، کار ، یه گپ طولانی ، چند کار ریز و درشت، یک تلفن طولانی... دیروز بدک نبود، کلاس ، کار ، بعد ملاقات یکی از آشنایان که در بیمارستان بستری است ، درگیر شدن با دو تا جوون آسمون جل که مزاحم یه خانم شده بودند ، تنظیم یه قرارداد مهم.

دارم به روزمرگی می افتم ، یک تکانی باید.

نمی دونم توی خوونه ما کی اومده گفته که چای بلافاصله بعد از غذا آهن رو از بین می بره و ضرر داره. حالا یه فلک زده ای مثل من که به چای اعتیاد داره و وسط شام چای می خوره باید نیم ساعت برای چای صبر کنه!
یاسر عزیز! لطفا اسم خودت رو زیر مطلبی که دادی بنویس!!!

منصور

یک پرسپولیسی!!!

      Ha ha ha ha……

مارمولک ۲

سلام به همه

مثل مارمولکی هستم که از زیر کار فرار میکنه. یک هفته دیگه امتحانامون دوباره شروع میشه. همه چی داره به هم می پیچه. امتحانا پشت سر هم؛‌ بدون هیچ فاصله ای. تازه چند تا پروژه هم داریم که باید تا هفته بعد تموم بشه. بازم خدا رحم کرد ۴ روز تعطیلیم. 

یادتون می یاد گفتم دارند کلاس ها را لپ تاپی می کنند. امروز لپ تاپ اومد. چیز جالبی ۵۱۲MB  RAM داره هاردش ۴۰ گیگه و pentium 4 چیز توپیه قیمت ۱۷۰۰ دلار که یه جوریه. اما خوب کاریشم نمیشه کرد. بابا میده غم خوردن نداره.

۱ هفته پیش اینجا انتخابات ریاست جمهوری بود. دوباره امبکی رئیس جمهور شد. فعلا پیش بینی میشه قدرت دست سیاه ها بمونه حداقل تا ۲۰ سال آینده. اما اینجا چیز جالب اینه که مثل ایران نیست که مردم هم مجلس را انتخاب کنند هم رئیس جمهور را. اینجا فقط مردم به حذب رای میدند و احزاب بسته به تعداد کرسی تو مجلس تاثیر گذار هستند. رئیس جمهور هم معمولا رئیس حزب برندس. به دلیل اینکه دموکراسی اینجا فقط ۱۰ سال عمر داره مردم خیلی با شوق رای می دادند و بعضی از صندوق های رای تا کله پر بود. اما خوب گذشت و ANC حدود   ۶۰٪‌  آرا را بدست آورد. چیز جالب اینه که  چند تا حذب بودند که زیر ۱٪ رای داشتند. من نمیدونم چی کار می کنند که این قدر مردمی هستند.

از اینم بگذریم آدم بعضی ها را رو Yahoo Messenger میبینه که ۲۴ ساعته وصلند. بعضی وقتا به خودم میگه بدم نیسم آدم الاف باشه ها.

راستی اولین سایتم را طراحی کردم. اگه وقت کردید نظر بدید ممنون میشم.

خوب قربون شما

صادق