1- امشب کورش گفت: همه ریشترها تو شمال استاد شدن!
2- امشب فیلم ازکرخه تا راین رو نشون میداد، هم نزدیک سالگرد امام هستیم و هم روابط با آلمان تیره شده. یک تیر و سه نشون. این فیلم ارزشمند. با اون موسیقی متن رویایی. از نابغه ای به نام مجید انتظامی. سکانس مشهور سیلی که نوذر میزنه تو گوش سعید و میگه «شاید دیگه ندیدمت» . اصغر نقی زاده که رقص آخر فیلمش یه دنیا معنیه. دیگه کارگردان باعرضه و فهیم نداریم. دیگه فیلم ارزشمند ساخته نمیشه. خوب تونستن این هنر هفتم رو به خاک سیاه بنشونن. دستشون درد نکنه.
3- خسته ام ، درب و داغونم، از نامرادی ها خسته ام، از روزگار خسته ام، از حماقت ها خسته ام ، از دروغ گویی ها خسته ام، از دیکتاتوری های قشنگ با ظاهر دمکراتیک خسته ام، توی وبلاگ که میشه شکوا کرد ، در فضای مجازی که میشه داد زد ، میشه خودت رو فریاد بزنی، اگر در واقعیت بخوای این کار رو بکنی نمیشه. دوباره اون صحنه دیالوگ سعید با رود راین رو دیدم. خیلی عالیه. از قیافه های «مکش مرگ من» گرفتن ها خسته ام ، از احمق فرض کردن دیگران خسته ام، از اینکه حرفهای قشنگ و عدالت خواهانه بزنی و به قدرت که رسیدی همش کشک ، خسته ام. از اینکه اینهمه تو وبلاگ اینجوری نوشتم و هیچی نشده ، خسته ام...
4- امروز عصر فهمیدم یکی از دوستان یک سال است که وبلاگ ما را میخواند و تا حالا کامنت نذاشته! بابا دست خوش!
منصور
سلام امیدوارم موفق باشین
خسته از خستگیها
خسته دلم ساقی بیار آن باده
خسته دلم مطرب بزن آن ناله
خسته دلم ای پیر بگو آن مژده
خسته دلم یا رب بگو آن چاره
شاعر:این حقیر
پیر هرات جان!
خوبه ولی هم اشکال وزنی داره هم قافیه ای
یه سوال:
آیا شما میدانید که نگهبان سیستم برای چه کسی است؟؟؟
اصلا منظورتون رو متوجه نشدم...
همه دو زاری ها کج نیستن!
mansour jaan, yaadam baashe, vaghti daasht darsam tamoom mishod, oon chand maahe aakhar, webloget ro nakhoonam, chon motmaennam ro mozoo'e bargashtanam be iran ta'sir mizaareh, fekresh ro ke mikonam mibinam tooye in 2-saal ke injaam,az hichi khasteh nashodam. khodaa ro shokr.
بهرنگ عزیز!چیزایی که گفتم بیشتر به مفید بر میگرده نه به مملکت...
روحیه ات خراب نشه !!!
salame
omidwaram ke khosh bashed man IP japan ro ham be counter weblog ezafeh kardam
همون بهتر که ساکت باشه این دل
جدا از این ضوابط باشه این دل
بریزه تو خودش دل غصه هاشو
آخه هیچکس نمی خواد قصه هاشو
که کار ما گذشته از شکایت ...
سکوتم از رضایت نیست دلم اهل شکایت نیست
کدوم مسعودی؟ مسعود خودمون؟
شاید وقتش شده که دست از شکایت برداریم و از یه جا شروع کنیم ... جایی که معمولا یادمون می ره ... و اون جا خودمونیم ...:)
بابا بی خیال!
مطالب شعار گونه....
شما چرا انقدر ضد و نقیض صحبت می کنید ؟
از وبلاگ نویسی که انتظار معجزه ندارید؟؟!!
از هر کجا که نشستهایم باید آستین همت رو بالا بزنیم.
سلام
سلام
نمی دونم چی بگم فقط دز تایید حرفهای حامدی که نمی شناسمش باید بگم هر اتفاقی تو هر جایی می افته ما هم یه تاثیری تو اون داشته ایم.
ولی باز هم می گم نمی دونم.
(یکی نیست بگه تو که نمی دونی واسه چی الکی وقت خودت و دیگروند می گیری!)