۱- ای یادگار از تو غرور زخمیم
ای فارغ از من فارغ از یادت نیم
بر من پسندیدی رقیبم را ولی
شادم که می دانی و می دانم کیم
۲- تا حالا دیدین یکی تو خونه خودش غریبه باشه ؟! من الآن اینجوریم ! اعضاء اصلا منو تحویل نمیگیرن ! میگم مطلب پابلیش کنین ٬ خبری نمیشه ... برای مطلبی که من پست کردم نظر نمیذارن... ای روزگار ... چه کردی با ما ؟!!!!
۳- خوشحالم که می بینم شیوه نوشتن در وبلاگ رویای نیمه کاره در چند وبلاگ دیگر مورد استفاده قرار میگیره. ما که تو کار دیگری موفق نبودیم ! لااقل توانسته باشیم فرهنگ سازی وبلاگی کرده باشیم !!!
۴- سه روز شمال بودیم. شمال که نه ٬ اروپا ! همه چیزش بیخوده ٬ الا هوا و منظره هاش . یکی از همراهان تصادف کرد. تصادف که نه ٬ ماشینش کنار خیابون پارک بود و خانواده توش نشسته بودن٬ یکهو یک نفر که بطور کامل مست بود ٬ اومد و زد به ماشین این دوست ما . خوب ٬ مقصر این تصادف که معلومه ٬ بحث نداره . اولا یارو مست بوده٬ از این هم که بگذریم ٬ اومده زده به ماشینی که کنار خیابون در منطقه مجاز پارک بوده ٬ دردسرتون ندم٬ اینقدر این بنده خدا رو اینور اونور کردن و چالوس و کلاردشت و غیره فرستادن که آخر سر یه چیزی هم بدهکار شد !
با چیزایی که دوست ما تعریف کرد ٬ فهمیدیم اوضاع تو این قسمت خیلی خرابه ....
۵- مثل اینکه مخاطب من در متن آبی رنگ پست قبل ٬ یا مطلب رو ندیده - که بعیده - یا خودش رو زده به اون راه !
۶- سی هزارمین بازدید کننده وبلاگ ما
حسین بوده که خوش ذوقی به خرج داده و این عکس رو هم برای اثبات حقانیتش فرستاده ! هرچند ما چیزی در مورد جایزه نگفته بودیم ٬ اما به ایشون جایزه میدیم! جایزه ش یک بسته ۵۰ تایی سی دی خام از نوع مرغوب !

منصور
شمال خوش گذشته است ان شاء الله . آمدم مطلب بدم دیدم خیلی دیر اقدام کردم.مخاطب آن بند آبی شما چه عکس العملی باید نشان دهد؟
به حسین تبریک میگویم.
نوشتن این مطلب فایدش این بود که اونایی که تا این لحظه عکس العمل نشون دادن بفهمن منظور اونا نبودن. اوکی؟
-عاقبت رئیس بازی همینه منصور خان...
۱.خواستم اولین نظر رو برای اولین بار من بذارم ....... ولی مثل اینکه ۲۶ ثانیه دیر جنبیدم!
**ای آیه مکرر آرامش می خواهمت هنوز.
آری هنوز هم دریای آرزو در این دل شکسته من موج می زند.
راهی به دل بجو.**
۲.مشالا به این همت... تو یه ماه آدم کل کشورو بگرده!
۳.این حسینی که من میشناسم حتماُ خودش ۱۰۰ دفه سر زده تا ۳۰۰۰ میش به خودش برسه ... ولی باید چنین ایده ( )
را تحسین کرد که جایزش هم چیزی بیش از این نیست! (حسین جون مبارکت باشه.)
۴.خوشحالم که بیادتون بودم.
ما که از همینجا تا آخر دنیا باهاتونیم!
«یه موتور میخوام، یه جاده که نهایتش تو باشی!
ترک لحظههام بشینی، با من از دنیا جدا شی!»
موتور هزار؟!!
اسم اون بلاگ ها را می شه بگین دیگه سر نزنیم . به قول خواهرم تقلید کار میمونه میمون جزء حیوونه ...
خرسند شدیم از اینکه امروز...
خسته نباشید
شما قبلا گفته بودید جایزه می دید ولی من فکر کردم شوخی می کنید! حالا به ۳۰۳۳۵ جایزه نمی افته؟
به ۳۰۳۳۵ کوفتم نمی دیم!!! شوخی کردم . ناراحت نشی ها...دوست داریم اینجوری میگیم...
جمعه یادت نره....آقای مارکو پلو..
موفق...
*چه اعضای کم سعادتی
** فقط از این نظر ها به اروپا می خوره ... وگرنه به دیسیپلین باشه عمرا
*** یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم ...
**** نمی دونم چی بگم کلی خوشحالم ... اصلا انتظار نداشتم.
من خودمو با شهریار میکاییلی مقایسه می کنم...
بهر حال چنین شانسی کم از بردن الگانس از بین ۶۵۰۰۰۰۰ نیست!!
از لطف همه دوستان متشکرم مخصوصا آقا منصور
-ایشالا از این به بعد تحویلتون بگیرن
-اگه سوغاتی نیووردید از تهران هم بخرید قبول داریم
-من که گفتم به خودش نمیگیره ...
-حسین عزیز از این که دل دهها ملیون تورنجی را شاد کردی از تو متشکرم
نظر الهه مهر در مورد حسین ایضا!
در مورد اون مخاطب خاص هم باید یه مطلب دیگه با رنگ آبی بدین لابد!!!
شاعر گفته:(چی گفته؟!!...) :
هر که طاووس خواهد جور هندوستان(در این جا منظور همان مطلب آبی رنگ است) کشد.
راستی چرا شما نمیکشی؟!!!!
مثل اینکه انگشت اتهام(!) به سوی منه... نخیر یکبار اومدم انم همون ۳۰۰۰۰ بود .
اینجا که شعبه مبارزه با مفاسد اقتصادی نیست؟!!
1- شما و غریبی؟! شما جون بخواید یه کامیون آدم ....
2- شما چرا اینقدر خودتون رو دست کم میگیرید، وبلاگ یکی از هزاران کاریه که شما سبک خاصی در اون ایجاد ، یا نوآوری (بدعت خودمون) کردید!
3- شما امسال حتما باید کتاب « سفرنامه شمال میرزا منصور ...» یا با اسم « شمال شناسی از دیدگاه اسلام(!) » یا هر اسم دیگری رو چاپ کنید. حیف این همه اطلاعات نیست که دیگران استفاده نکنند!
4- به قول جناب آقای نصیر (هر چی باشه ما شاگردشون هستیم):
خمیرمایه دکان شیشهگر سنگ است
عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد
(این آخری رو امیدوارم خودتون منظورو بگیرید!)
پیشنهاد با حالی بود- چشم
قبل از هرچیز چون گفته بودید (تو وبلاگ روزنه) که من پایه نظر دادنم اونم با شماره. به دلیل جوگیری فراوان من اینجا هم با شماره کار میکنم،باشد که شما با خواندنش
از گفته خود پشیمان نگردید:
1.این شعر من رو یاد یه چیزایی میندازه که اصلا خوشایند نیست برام پس شرمنده میرم سراغ 2
2.ای روزگار! ببینم، فکر کنم میخوان یه جورایی سورپرایزتون کنن. اندکی صبر سحر نزدیک است.
3. اصولا فرهنگ سازی اصولی کاری است بس اصولی!!!!
4. حالا خوبه طرف عقلش سرجاش نبوده و دوستتون بدهکار شده.
5. نمیدونم.
6. منم 30375 امی بودم. خواستید مدرک هم میفرستم. به من جایزه نمیدید؟؟
وبلاگتون جالبه اما نمیدونم چرا دوست گلم آوای من اینجا کم کاره!! اما شما ماشاالله ....
تا بعد..
چرا ! جایزه میدیم... چه جوری به دستتون برسونیم؟
سلام
۱. مشتاق دیدار مفصل و مبسوط
۲. بیگانگی نگر که من و یار چون دو چشم
همسایه ایم و خانه هم را ندیده ایم
- مطلب قبلیه را خودم نوشته بودم البته بعد از کلی فکر و زور به نظر خودم بد نشد.
- شما احتمالا باهاش مخالفید چون شاید در معرفیه وبلاگ ما همه شما را شناختند و خیلی برا شما صدق نمیکنه.
- چند روز پیش یه راننده مست دم خونه ما زد به درخت مرد تا یه ماه جلو درخت مردم دسته گل گذاشته بودند.(البته احتمالا راننده مست بوده چون اتفاق تو شنبه شب افتاد)
یا علی