دست من وقت نوشتن شکل اسم تورو داره
شاعر عجب تشبیهی به کار برده. اسم طرف "لاله" میباشد. توجه کنید که یک آدم راست دست وقتی قلم به دست بگیرد و بنویسد، انگشتانش به صورت کلمه " لاله " کنار هم قرار می گیرند. ترکونده ! نه؟ توجه ظریفی کرده . والا من اگه جای طرف شاعر بودم بعد از اینکه این شعر را برای من گفت هر چی میخواست قبول میکردم!! خیلی ظریفه . مخصوصا اینکه روح نوشتنش رو هم با این کار به طرف تقدیم کرده.
ما که ازاین تعابیر بلد نیستیم به طرف هامون بگیم! هر چی هم که گفتیم فایده نکرده!! خسته شدم ... بس که ترانه خوندم و برگ زمونه برنگشت.
و اصلا نمی دونیم طرف ما اینجا رو میخونه یا نه! و بدتر اینکه اصلا همچین فردی وجود داره یا نداره !!!
از تیم خودمون بگم. آقا ! باور کنین اسمشه که ما تیم 10 نفره هستیم. امین و علیرضا درگیر امتحانات هستن. امیر و یاسر هم که سرشون شلوغه. نصیر هم که قربونش برم ! بقیه هم که ای لک و لکی میکنن... به هر حال تیم رویای نیمه کاره در خدمت شماست...
بعضی از دوستان از حال پسرخاله م پرسیدن. بعد از اتمام دوره سوم شیمی درمانی رفتم به دیدنش. بدون مو و ابرو. خیلی امیدواریم به اینکه درمان جواب بده. تا خدا چه خواهد.
دیشب با یکی از دوستان نشستی داشتم. از من میخواست در زمینه ای کمکش کنم که خودم نیاز دارم در اون زمینه یکی دستم رو بگیره ! صحبت از دوستی بود و بی وفایی و دل من از غصه داغون شده و....
منصور
آقا خدا رحمت کند تازه از دست رفته را.
اگر بی وفایی نبود اینقدر دوستیها زیبا نبود
میشه با ما هم نشستی داشته باشید. ما هم به یک حلال مشکلات نیازمندیم حاج منصور ...
کی دلش از این چیزا داغون نشده؟
من خیلیها رو میشناسم که شیمی درمانی روشون مواثر بوده و بعد از طی دوران سخت و جانکاه شیمی درمانی الحمد الله کاملا خوب شدند. امیدوارم پسر خاله شما هم از این دسته باشه.
یک نفر را میشناسم مداد یا قلم را در مشتش می گیرد و می نویسد .
امیدوارم مراحل شیمی درمانی با موفقیت طی شود
به ساعت مرگ غزل
تلخ آبه ای جای عسل
بر حلقهء نفرین شده
تنها نگین تو شدم
بی بال و بی پر در سفر
از هر چه سایه خسته تر
هر خط آخر پشت سر
تا اولین تو شدم
من بهترین تو شدم
ای حس از بر شدنی
ای خط به خط نوشتنی
در زنگ از خود رد شدن
صد آفرین تو شدم
به جرم بی ستارگی
شب همه شب به سادگی
کشته شدم زنده شدم
ستاره چین تو شدم
ای تو همیشه سفری
از همه ام بی خبری
من که به کوچه می زدم
خانه نشین تو شدم
دست موقع نوشتن بیشتر شبیه اسم جلاله الله می شه .... درست نمی گم ؟؟ ..... زت زیاد
الان ساعت ۹ شب ۵شنبه است ... چرا مطلب پابلیش نمی کنید ؟؟ وبلاگ معلقه !!! ... پس تکلیف دل ما چی می شه ؟؟ ... زت زیاد
چشم! حتما
تا حالا هر وقت اینجا رو میخوندم...اسپیکرم خاموش بود...اما الان روشن بور و موسیقی متن هم شنیده میشد...
یه جور حس اظطراب در آدم به وجود میاد...
مانند حس موقعی که پشت در نشستی و منتظری که هر لحظه یک نفر بیاد تو...و قلبت داره تاپ تاپ میزنه...یه انتظار با غصه...
خدایا من رو ببخش:
نعوذبالله نعوذبالله دست موقع بشکن زدن شبیه اسم جلاله خدا میشه!!
مهم دست نیست.مهم دله که اسم اونجا نوشته شده باشه.