هر چی که داشتم و دارم راهی عدم میشه
۩ در آینده نزدیک ، در بین اعضا وبلاگ ، عضو برتر را معرفی خواهم کرد. البته پرواضح است که برتری به تقواست ! و با این ملاک ، قاعدتا نصیر برگزیده میشه ! به همین دلیل هم بود که از وبلاگ کنار رفت! ولی منظور از عضو برتر ، کسی است که بهترین نوشته ها رو داشته. البته باز هم پرواضح است که بهترین نویسنده بعد از خودم !! جایزه هم داره !
۩ ۩ نمی دونم چه کسی ترقه رو اختراع کرد. سیگارت و نارنجک و دینامیت و این آت و آشغالها . لعنت به اون ذاتش بیاد ! داری میری و تو عوالم خودت غرقی، یک دفه ترق...
۩ ۩ ۩ اصلا تاب بحران رو نداریم. دو روز برف اومد و یه خرده اوضاع توی تهران بهم پیچید ، مردم به یکدیگر رحم نمی کردند. یه ذره یک چیز بالا پایین بشه ، آشوب میشه. کافیه یک روز بنزین به پمپ بنزین ها نرسه ، مردم شکم همدیگرو پاره میکنن. یه دفه خدایی نکرده امریکا دو تا موشک بزنه توی تهران ، چهارتا از خدمات شهری مختل بشه ، برقی قطع بشه ، گازی قطع بشه ، فکر میکنم رسما مردم بریزن تو خیابون و همدیگر رو غارت کنن ! چند وقتی میشه که دیگه مثل سابق به ایرانی بودنم افتخار نمی کنم !
۩ ۩ ۩ ۩ بعضی از دوستان در مورد مطالبی که در وبلاگ مینویسم – مثل پست قبلی- دنبال ما به ازاء خارجی اش میگردن. باید بگم که در این دنیای خیالی ، میشه مجازی هم نوشت. لزوما تمام اون مطالب اتفاق نیفتاده ، یا در مورد شخص خاصی نیست ، خیلی وقتا اغراق دارد و گاهی اوقات بطور کل تخیلی است. این توضیح را از این جهت نوشتم که بعضی از دوستان فکر میکنن این نوشته ها بر آمده از یک درون بهم ریخته و آشفته است و در راستای آرامش توصیه هایی به من میکنند.
دیگر اینکه بعضی شعرها و جملات ، خصوصا در انتهای وبلاگ ، میتواند خطاب به همه باشد یا اینکه همین جوری باشد یا مخاطب بخصوصی داشته باشد ! این قسمت هم باعث شده بعضی دوستان مطالب این قسمت را به خودشان بگیرند در حالی که اصلا در اون راستا نوشته نشده. ماجرا خیلی ساده تر از این حرفاست. مثلا یک شعری را دیدم و خوشم اومده اونجا نوشتم . به همین سادگی ! البته گاهی اوقات هم میتواند خطاب به شخص خاصی باشد که حکما خودش میفهمد !
۩ ۩ ۩ ۩ ۩ جمعه صبح شبکه چهار یک برنامه ای در مورد ورود صنعت سینماتوگراف به ایران در زمان مظفرالدین شاه نشون میداد. مجری برنامه می گفت نسخه فیلمی که اون موقع توسط میرزا ابراهیم خان عکاس باشی از حرکات و سکنات ملوکانه تهیه شده ، سال 1361 پیدا شده که به مرور زمان فیلم خاصیت خودش رو از دست داده و خراب شده بود و قابل استفاده نبود. 18 سال روی این فیلم کار کردند و آخرش سال 1379 فرستادند کشور فرانسه برای بازیابی . نمی دونم بدبختی اینکه اون موقع مظفر الدین شاه مملکت رو با این همه فقر و بیچارگی ول میکرد و تند تند میرفت فرنگ بیشتر بود یا اینکه در عصر حاضر یک فیلم توی صدا و سیمای ما 18 سال طول میکشه تا قابل دیدن بشه. اونم در همون کشور فرانسه!
۩ ۩ ۩ ۩ ۩ ۩ دوستی داریم به نام کورش ، صاحب وبلاگی با نام آسمان سفید. اهل ادبیات و شعر و داستان است. قلم خوبی دارد و در عین حال پیچیده. یکی از دست نوشته هایش را برایم فرستاد که میخواهم در این قسمت بیاورم:
شبی که تمام آسمون دنبال ستاره ی قطبی میگشت، تا شاید راه رو نشون بده،مثل خدا زمزمه کردی توی گوش: "طبق ترانه این جاست ... " و من خوندن رو یاد گرفتم. هر چند که حنجره ام رو با مته سوراخ کرده بودن. گفتی از درد بگو، گفتن افسرده ست. گفتی از عشق بگو، گفتن بی درده. گفتی از خدا بگو، گفتن مرتد شده. گفتی از خودت بگو، گفتن خودخواه ه...من بی صدا خوندم، می خونم. شاید رنجشی نباشه برای بقیه. شاید سکوتم آرامشانه ای باشه برای اون قلب های بی بار و بی بری که خواستن ترانه هم جز در مدح شون نباشه.
( خرده ی بدبینی خواهید زد، مخاطبان مقوایی عزیز. از اشراق هم می گفتم تفاوتی نبود. گوش ها را راهی به مغز نیست، دیگر…)
۩ و اینکه :
مگذار که دندان زده ی غم شود ای دوست
این سیب که ناچیده به دامان تو افتاد «محمدعلی بهمنی»
منصور
سلام.کهنه کار مایی شما.بابا بزرگ پیش ما هم بیا.
می خوام یه چیزی بگم که باز به ایرونی بودنت افتخار کنی:
کولاک و برف رشت و جاده های اطراف اون را که یادت هست.
یک عده تو این وضعیت توی جاده گیر می کنن. نزدیکی های یک روستا. هوا سرد سرد. برف کولاک.آب نیست. نان نیست.ماشین ها گیر کردند واز جایشان تکان نمی خورند.لابد مردم باید همدیگر را غارت می کردند.(البته اگر چیزی برای غارت بود.)
نمی دونم می دونی یا نه که روستایی های شمالی خیلی دل خوشی از تهرانی هایی که به اونجا سفر می کنن ندارن.چرا؟
چون اونا پول دارن. ماششین های مدل بالا دارن. همه اون چیزایی رو دارن که اونا آرزوشونو دارن.این که دارن خیلی مهم نیست .چون خیلی کسی تو شمال بخیل نیست. مساله شون اینه که اونا همه این چیزا رو اون جا به رخ همدیگه و اون روستاییا میکشن.
بگذریم امیدوارم وضعیت را کاملا متوجه شده باشی.
ولی اونجا یه خانواده روستایی بود.ایرانی.بچه هاشون تو همون وضعیت بزرگ شده بودن.ولی اونا یه خانواده از همین تهرانی ها را نجات دادند . برف را آب کردند و براشون غذا پختند. تو خونشون اونها را گرم کردند.
تا وقتی برف تموم شد . تهرانی می خواستند برگردند.(فکر می کنم دو سه شبی مونده بودند.) دریغ از یه درخواست . یه شماره تلفن. حتی یه اسم.
حالا می تونی به ایرانی بودنت افتخار نکنی.
پ.ن:آخرین چیزی که بهت می خوره ناسیونالیستیه.
یا حق
به کنایه گفتی که باید افتخار کنم یا جدی گفتی؟
آقایون اعضای بلاگ (نویسندگان) آقا بشنوید باور نکنید
بعدش هم منصور خان مگه چند تا نویسنده دارین که مسابقه می گذارید و از این حرفا (۳نفر آدم که این حرفا رو نداره ) والا ...
در ضمن آقا م یه شعری به ذهنم رسید (همین الان ضرب المثل هم به ذهنم رسید )
۱. شتر در خواب بیند ...
۲. تهران شب از تو دور است
در ضمن داره از قبیله ما یکی یکی کم میشه واقعا ربطی به موضوع نداشت (حتی از جهت هایی نقض غرض هم هست)
چرا سوسه میای واسه ما؟!
سلام
۱. کم من ثناء جمیل لست اهلا له نشرته.
۲. مشتاق دیدار مفصل و مبسوط.
۳. این همه پریشانی بر سر پریشانی.
گفتم حدیث عشق چه خوش باشد
گفتا بود حدیث پریشانی
گفتم بگو حدیث پریشان را
گفت چنانکه اوفتد و دانی
« دکتر شکیبا »
۷.
از من نخواه سیب دلم را، نمیدهم
آدم که خام خواهش حوا نمیشود
کاش مینوشتید شعر آخر از کیه ..خیلی خیلی قشنگه.
اگه گوش می کنی جدی گفتم. یه ایرانی به هیچ چی افتخار نکنه حد اقل هنوز هم می تونه به ایرانی بودنش افتخار کنه.
البته اگه بخواد.
یا حق
هر کس به طریقی دل مش میشکند
بیگانه جدا دوست جدا میشکند
بیگانه اگر میشکند حرفی نیست
از دوست بپرسید که چرا میشکند ؟؟؟؟
حتی تو هم؟؟؟؟؟؟؟
سوسه یعنی چی ؟
جدی دارم می پرسم ها .
راستش خودم می خواستم از روی فرهنگ دهخدا که رو کامپیوترم دارم معنی اش را ببینم ولی مثل اینکه خراب شده
راستی یه چیز ضایع : آقا شعر آغازین را اشتباه نوشته اید درستش اینه :
هر چی دوست داشتم و دارم راهی عدم میشه
البته ممکن است پاسخ دهید که عمدان ای کار را کرده اید و شعر تغییر داده اید ولی این بعید است چون این چیزی که نوشته اید اصلا وزن ندارد (از یک شاعر که می خواهد غزلیاتش را چاپ کند بعید است البته همچین اشتباهی هم بسیار برای او زشت است D: ) ولی به نظر من سوتی است
اشکال وزنی ندارد !
اینجوری نوشتم تا مچ بگیرم! ببینم کیا شعر اصلی رو بلدن!
نکته ی جالب اینجاست که از ده روز قبل به پیشواز (!) چهارشنبه سوری می رند. یعنی براش دهه می گیرن. شب اول٬ شب دوم٬ شب سوم٬ شب تاسوعا و شب دهم که شب اصلیه !! یکی نیست بهشون بگه آخه باباجون چهارشنبه سوری یه شبه ده شب که نیست!
خدا کنه به همین قانع بشن و دهه دوم و سوم و ... نگیرن!
- به بهترین خواننده جایزه نمیدید؟!
- بهآدم هایی که ازش استفاده بد می کنن لعنت بفرستید
- به نظر من اشتباه می کنین
- ...
- خوب صدا سیما ست دیگه این کار ها رو می کنه تا شما بهشون گیر بدید!
- هیچی از مطلبش نفهمیدم ولی لابد خوب بود دیگه!
یا علی
ما که همش به شما جایزه میدیم!
یه سری به وبلاگ ما بزن. شاید یه چیزایی دستت رو گرفت.
یا حق