رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

... تابعد

 

سرم گیج رفته از شعارها و بعضا اراجیفی که تعدادی از این نامزدهای عزیز یا اعوان و انصارشون توی رسانه ملی می فرمایند! بعد از انتخابات به یکسری از اونا اشاره می کنم . فعلا صلاح نیست!!


تا آخر این هفته سرم خیلی شلوغه و اعضا هم که رفتن تعطیلات! امید به پست جدید نداشته باشید. یه فکری باید به حال این وبلاگ کرد. از سراسرجهان عضو جدید فعال می پذیریم !

 

خیال نکن اگر نیای ، دلم برات تنگ نمیشه

فکر نکنی اگربری، زندگی کمرنگ نمیشه

 

منصور

فعلا بی عنوان!

1) در حاشیه مسابقه فوتبال ایران و بحرین که به صعود تیم ملی به جام جهانی منتهی شد و لاجرم دل مردم شاد، یک موضوع فرهنگی هم قابل تامل است که ناگفته ماند.

چهارسال قبل ، وقتی بحرین تیم ما را سه بر یک برد و از صعود بازماندیم و عربستان بالا رفت، چندنفری با پرچم عربستان دور افتخار زدند. حالا اینکه این حرکت تا چه حد مورد تایید بحرینی ها بوده و چقدر برنامه ریزی شده بوده، بماند. مطب زیر قابل توجه است:

 

        الف - می خواست تیم ایران درست بازی کنه و اون حواشی که بعضی هاش قابل گفتن  نیست(!) رو پیش نیارن و بازی رو نبازن!

        ب‌-  می خواستن توی پلی آف به ایرلند نبازن و برن جام جهانی!

        ‌پ-  توی ایران بحرینی ها را به .... خوردن انداختن! بس که هر شبکه رادیویی و تلویزیونی بهشون رسید و از بازیکن گرفته تا مسوولین فدراسیون بحرین ، در مورد اون حرکت زشت(!) ازشون سوال کردن و اونها هم گفتن که عمدی نبوده و کار یک بازیکن بوده و اشتباه شده و سوءتفاوت (!) شده و از این حرفا . یکیشون هم که گفته ما اسم خداوند رو بالا بردیم چون پرچم عربستان روش لا اله الا الله داره و...

        ‌ت- در دین ما که رای بر صحت است و حمل بر صداقت ، چرا هر چی بحرینی ها می گن ،قبول نمی کنن که اون دور افتخار زدن با پرچم ، اتفاقی و اشتباهی بوده و قصد توهینی در کار نبوده.

         ث‌- اصلا یک چیز دیگه .حالا بحرینی ها یه خطایی کردن ، یه شکری خوردن و بعد از حذف کردن تیم ما، پرچم رقیب ایران رو بالا بردن. از اونا که انتظاری نیست .چون مثلا بی فرهنگند و عرب و سوسمارخور و این چیزا. شما که ایرانی هستین و با فرهنگ غنی و والای ایرانی و مهمان نوازی و ... ، شما چرا صد مقابل از اونا بدتر عمل کردین؟ هی گفتین ، پرچم ژاپن رو چرخوندین! این که کار خیلی بدتری بود! ما که ادعای فرهنگ و دین و مصب داریم چرا تلافی کردیم ؟!

 

2) جلسه با جلسه روشن میکنم ! شمردم، پنج جلسه ثابت در طول هفته هست که شرکت میکنم. هر کدوم هم لااقل 3 ساعت. جلسه های خلق الساعه بماند. یاد اون جمله می افتم که "ژاپنی ها نیم ساعت جلسه می زارن، یک سال کار میکنن، ما یک سال جلسه می زاریم ، نیم ساعت کار می کنیم(نمی کنیم؟!)

 

۳) انتخابات! سردر گم هستیم. نمی دونم به کی می خوام رای بدم. همه چیز مهمه! و این یعنی هیچ چیز مهم نیست.


۴) فولاد قهرمان لیگ شد ! و این بدان معناست که یک تیم دیگر قهرمان نشد! بعضیا روشون کم شد ! 


۵) یکی از دوستان با سیستم عامل لینوکس به اینترنت وصل شده و می گه فیلتر میلتر یوخدی ! شما هم امتحان کنید اگر بلدین.

۶) بعضی از دوستان می پرسن مطالبی که هر از چندی در مورد رئیس می نوشتی کو؟ دیگه کو جرات راجع به رئیس بنویسم! من به زندگیم علاقمندم!

۷) کاش به شهر خوب تو ، مرا همیشه راه بود .... 

منصور

گفتی از عشقم حذر کن...

روزاول گفته بودی ولی ازتو نشنیدم
توی آینه ی دیروز کاشکی فردا رو میدیدم


باتو عشق آمد و گم شد، هرچه بود زیر و زبرشد
لحظه هاخالی وخسته زندگی بیهوده ترشد

گفتی ازعشقم حذرکن چه بد کردم نکردم
فکر آزار و خطر کن چه بد کردم نکردم                                           
«اردلان سرفراز»

 

 

* دو تا مطلب در این ایام مطرح است: رقابتهای انتخاباتی و صعود ایران به جام جهانی . که در اطراف هر دو یک کوه مطلب میشود گفت ولیکن "طاقت کجا کو حوصله" ...

در ارتباط با حواشی صعود ایران به جام جهانی مطلب زیاد گفته و شنیده شده ، از شلوغی ها و بزن و برقص ها و خسارت زدن به اموال عمومی و این جور چیزا، منتها از آنجایی که ما تخصص داریم در ارتباط با صدا و سیما ! ، به همین قسمت اشاره میکنیم:

 

تصویربرداری تلویزیون خودمون رو هم سانسور میکردن! واقعا که. مثل اینکه مسوول مربوطه حواسش نبوده که این بازی داخلی است و از استادیوم آزادی پخش میشود!

"بزن بر طبل شادانه" ! بعد از پیروزی ایران این ترانه رو پخش کرد که اگر کسی قر تو کمرش خشک شده راه بیفته ! جای اظهار نظر پیرهرات خالی ! یک آهنگ شیش– هشت قشنگ (با لحن ابی بخونید ! ) با زمینه اجرای گیتار که کلی حال داد.

بعد یک آهنگ هجو فارسی- انگلیسی که قسمت خارجیش آدم ...ش میگرفت !

 

در حالی که تو این مدت قاعدتا می بایست استادیوم ، خوشحالی مردم ، بازیکنان و امثالهم را نشون میداد. گفتن که با بازیکنان و مربیان مصاحبه دارن ، که مردم نریزن بیرون و خیابونها شلوغ نشه ، که تحویل نگرفتن و نیومدن!

 

یاد چهارشنبه سوری افتادم که فیلمهای آنچنانی پخش میکنن که مردم توی خونه بمونن، این دفه هم جان سخت و ترمیناتور3 این وظیفه رو داشتن. نمی دونم پخش این صحنه های خشن و افکتهای کامپیوتری در ساعات اولیه شب که بچه ها بیدارن ، درسته؟ لااقل یه 13+ ای ، 16+ ای، چیزی ! و اگر موضوع حساستر بود مثلا میشد از فیلمeyes wide shut   استفاده بشه که در اون صورت قول میدم پرنده در خیابان پرنمی زد!

 

از کرامات تلویزیون ما اینکه تا حالا سه چهاربار صحنه ای که جک نیکلسون که یک بیمار سایکوتیک بود و با تبر داشت در رو خرد میکرد که زن و بچه خودش رو بکشه ، نشون داده . که اگر اشتباه نکنم به نظر بینندگان ترسناک ترین صحنه فیلمهای قرن بیستم بوده ! در ساعات اولیه شب یا اصلا تو روز پخش کرده. بابا ! ما که اینهمه مواظبیم یک دفه یک صحنه منافی عفت(!) یا ضد اخلاق نره رو آنتن، صحنه ای به این وحشتناکی رو عیب نداره پخش کنیم وقتی که همه بچه ها نشستن پای تلویزیون؟!

 

** در مورد انتخابات هم دیگه از شنیدن حرفهای این نامزدها خسته شدیم. همه هم مشابه حرف میزنن! همشون موافق خصوصی سازی هستن ولی قاعدتا اینطورنباید باشه . من فکر میکنم هر کدوم انتخاب بشن فرق نکنه! چون همشون یک برنامه دارن! نمی دونم چرا هرکسی که یک جا میخواد بیاد سر کار یا اینکه تازه اومده ، فکر میکنه آدم قبلی بی عرضه بوده و ضعیف کار کرده و اگه این بیاد می ترکونه! و یه سری چیزا خیلی ساده بوده و چطور زمین مونده بوده تا حالا . و من ردیفش میکنم. غافل از اینکه اینجوریام نیست ...

 

*** از دست اعضا شاکیم ! حالا بلاگ اسکای در داخل کشور فیلتر شده ، خارجی ها چی ؟ کامل وبلاگ رو بوسیدن و گذاشتن کنار . کاری هم که از دستم بر نمیاد ...!

 

**** خلاص شدم! تموم شد . تحمل هم حدی داره. ولی دیگه نه ! حالا منتظر اقدامات تلافی جویانه باش !

 

***** کی میگه تو نباشی ، ستاره بی فروغه

 

منصور

چه دل شکن بود...


1- توی شعرهای شهیار قنبری تک و توک تیکه های قشنگ پیدا میشه. من از این قسمت خیلی خوشم اومده. و چون محیط وبلاگ شخصیه(!)  می نویسم شما هم ببینید.

 

چون پرنده اگر ترسیدم

زیر باران اگر لرزیدم

وحشتم را به تو بخشیدم

سقوطم را به چشم دیدم

حال فهمیدم چه دل شکن بود

این راه من بود...

 

2- این شعر هم که عالیه . شما هم بخونید ...

 

تو اون شام مهتاب کنارم نشستی
عجب شاخه گل وار به پایم شکستی

قلم زد نگاهت به نقش آفرینی
که صورتگری را نبود این چنینی

پریزاد عشقو مه آسا کشیدی
خدا را به شور تماشا کشیدی

تو دونسته بودی، چه خوش باورم من
شکفتی و گفتی، از عشق پرپرم من

تا گفتم کی هستی، تو گفتی یه بی تا
تا گفتم دلت کو، تو گفتی که دریا

قسم خوردی بر ما ، که عاشقترینی
تو یک جمع عاشق ، تو صادقترینی

همون لحظه ابری رخ ماهو آشفت
به خود گفتم ای وای مبادا دروغ گفت

گذشت روزگاری از اون لحظه ناب
که معراج دل بود به درگاه مهتاب

در اون درگه عشق چه محتاج نشستم
تو هر شام مهتاب به پایت شکستم

تو از این شکستن خبرداری یا نه
هنوز شور عشقو به سر داری یا نه

تو دونسته بودی، چه خوش باورم من
شکفتی و گفتی، از عشق پرپرم من

تا گفتم کی هستی، تو گفتی یه بی تاب
تا گفتم دلت کو، تو گفتی که دریاب

قسم خوردی بر ماه ، که عاشقترینی
تو یک جمع عاشق ، تو صادقترینی

همون لحظه ابری رخ ماهو آشفت
به خود گفتم ای وای مبادا دروغ گفت

هنوزم تو شبهات اگه ماهو داری
من اون ماهو دادم به تو یادگاری                                           
  « شاعر: مینا جلالی »

 

3- فرق ایران و هند می دونین چیه؟

تو هند بعضی گاوها مقدس هستند ولی تو ایران بعضی مقدس ها گاون !

 

منصور

یادت میاد یادت میاد

 

1-      تکراری ست ولی عیبی نداره ، چرا ما فقط دم انتخابات و تظاهرات و داخل استادیوم و امثالهم " آدم " حساب می شیم؟ می شیم ملت فهیم، تماشاگران بافرهنگ، اجتماع رشیدو... آیا ما زمانهای دیگر سزاوار نیستیم از حداقل شرایط اجتماعی ، خدمات ادارات دولتی ، بانکها، سرویس دهی موبایل، داشتن بزرگراه ، گیر نکردن طولانی مدت در ترافیک همت و... برخوردار باشیم؟ انتظار زیادی دارم؟ دارم غر میزنم؟ بتونی یک مکالمه یک دقیقه ای با موبایل داشته باشی توقع بالایی است؟ توی محل کار ما موبایل اصلا زنگ نمی خوره چون تمام کانالها اشغال هستن. اینکه تکمیل اتوبان رسالت و اوین صد سال طول نکشه درخواست نامعقولیه؟ نمی دونم...

2-      تعطیلات استفاده شد. جمعه به کار دکتر بردن و مریض داری گذشت، شنبه مسافرتی یک روزه همراه خانواده که خیلی عالی بود، یکشنبه از خانه بیرون آمدن به قصد رفتن به کوه ٬ منتها سر در آوردن از دماوند و آبعلی و جاده هراز! امشب دنبال بقیه تعطیلی می گشتم! مزه کرده... امروز عصر هم رفتم ماشین برادرم که روشن نمیشد رو راه انداختم و کلی قیافه که من خدای مکانیکی و از این حرفا !

3-      کتاب خواندن در این سه روز به صفر میل میکنه. فقط دوتا کتاب. دل و دماغ درست حسابی هم ندارم. مجبور بشی و دلت نباشه ، هر چه رشته ای در حال پنبه شدن باشه ، یاران رشته الفت بگسلند ، هر کاری کردی فایده نکنه و "در تو سنگدل اثر نکند" ، حال و روزی برات نمی مونه.

4-      شدم انبان تجربه ! ولی گاهی اوقات هم فکر میکنم هیچی نمی دانم. بعضی از تجربه ها اینقدر خصوصیه که هیچ کاربرد خاصی نداره.

5-      در مورد اینکه به کی رای بدم به مرحله " لاادری" رسیدم ! که البته "نصف العلم" است. واقعا گیر کردم. تنها پیشرفت من اینه که میدونم قطعا به سه نفر رای نخواهم داد ولی از پنج نفر باقیمانده...

6-      یک مطلب هم از آرشیو نقل میکنم:(۸ خرداد ۱۳۸۳)

یه همکار داریم که تو مجموعه ما مسوول یه قسمته . سواد کتاب خوندن نداره ( چون بعضی از مدیران لااقل از روی یه کتاب میتونن بخونن که چهارتا چیز اون کتاب رو یاد بگیرن که بعدا سق بزنن یا تو جلسات کلمه قلمبه سلمبه پرتاف کنن!)
الغرض این همکار ما اون سواد رو هم نداره فقط یه چیزایی شنیده و یا دیده. مثلا شنیده آقای ... که مدیر موفقیه فلان کار رو میکنه یا مثلا شنیده که در کتاب مدیریت استراتژیک جیمز شنگولیان(!) گفته که مدیر موفق چنین میکنه و چنان میکنه. این همکار ما هم گفته من هم برای اینکه مدیر موفقی باشم لابد باید این کارا رو بکنم . و چون مال این حرفا نیست و اون کارا برای کسی است که در اون حد و اندازه ها باشه و کارای دیگش درست باشه ٬ میشه یه شتر گاو پلنگی که دیدنیه!‌ بابا! خودت رو درست کن و نگاهت رو به مردم و زیر دستات اصلاح کن ٬ خود بخود مدیر موفقی میشی!

7-      خسته شدم بس که اینجا نوشتم و افاقه نکرد...

 

منصور