تو را به اشک نوشتم - که از تو رنگ بگیرم

1-

خوب ، حرفهای تلنبار شده ، از یک دل آزرده ، ببینیم چی میشه.

2-

چند روز قبل فهمیدم که یک دوست خیلی عزیز ، هنوز وبلاگ را می خواند. می نویسم برایش.

3-

آبراهام مزلو ، روانشناس برجسته معاصر گفته: "هر چقدر سطح سلامت روانی بالاتر باشد ، برای شاد شدن به دلایل کوچکتری نیاز است." بچه ها را دیدید؟ برای شاد شدنشان کوچکترین علت کافی است. اونوقت ما بزرگترها چه کردیم با این لوح سفیدی که خدا به همه مون داده و چی به سرش آوردیم که هیچ چیز تو عالم پیدا نمیشه که ما رو خوشحال کنه! البته خودم رو بگم که زود خوشحال میشم! دیروز اومدم خونه فهمیدم که افطار آبگوشت داریم نمی دونین چقدر حال کردم ! البته ظاهرا جناب مزلو یه اشتباهی هم کرده. چون آدم "شاد " نمیشه بلکه " شادی " میشه. اگه این جمله آخر رو نفهمیدین عیب نداره چون خودم هم به اون صورت نفهمیدم چی گفتم!

5-

دیروز با یکی از همکاران حرف می زدم ، یک بحث کاری در گرفت. بعد دیدم که طرف  اصلا نمی فهمه! منطق و استدلال تعطیل ! نمی دونم چه باید کرد. تصمیم دارم از این به بعد هر چی گفت بگم "باشه" . راه دیگری نیست که . الان می فهمم که خانواده ش چی میکشن!

6-

احیاء فقط احیاهای امسال ! شب بیست و سوم رفتیم یه جایی که معرکه بود. با اینکه اولین بار بود می رفتم و نمی دونستم چه خبر خواهد شد ، پشیمان نشدم. خوبیش این بود که ادعا نداشتند به خاطر وجود "من" رحمت الهی داره نازل میشه اینجا. یا اینکه "از در خواستید برید بیرون خداحافظی کنید چون امام زمان دم در ایستاده " . سخن راندند و رفتیم.

7-

جدیدا چند تا ISP سرویسی راه اندازی کردند که برای اتصال به اینترنت فقط شماره گیری میکنی و نیازی به آی دی و پس ورد نیست. هزینه میاد روی قبض تلفنتون. جالب بود. مثل اینکه یه کارهایی برای اینترنت داره میشه ولی چه فایده با این فیلترینگ سنگین که جای نفس کشیدن نذاشته. ZoneAlarm  رو نمیذاره آپ دیت کنم! نمی دونم این فیلترینگ در سایتش چه موضوع اخلاقی سیاسی تشخیص داده! بدبختی عکس هم نداره اصلا که بگیم به خاطر اونه.

8-

همزمان با تغییر قالب وبلاگ که ایشالا در آینده ای نزدیک انجام میشه ، یک یا دو عضو جدید به تیم ما اضافه میشن و برای یکسری از اعضاء سابق مراسم تودیع می گیریم.

9-

این هم مطلبی به نقل از آرشیو ( 5 شهریور ۱۳۸۳ و ۱۰ اردیبهشت ۱۳۸۴) :

من چهل و دو کیلومتر و صد و نود پنج متر دویدم تا روبان قرمز را پاره کنم...
همه هورا کشیدند...
دوستم اصلا ندوید، فقط قیچی تیز برداشت تا روبان قرمز را پاره کند...
همه هورا کشیدند...
تا وقتی که من سیاستمدار نشوم، زندگی پر از تبعیض است.

10-

تو را نگاه می‌کنم که دیدنی ترین تویی
و از تو حرف می‌زنم که گفتنی ترین تویی

منصور