دانم گل این بستان شاداب نمی ماند دریاب ضعیفان در وقت توانایی
۱-مثل اینکه رایج شده که جملات گنگ و مجهول گفته شود یا به بیان بهتر غیر مستقیم سخن می گویند-بیشتر می چسبد-ولی گاهی اوقات این موضوع به افراط کشیده میشود. مخاطب کمی به جنون کشیده می شود. جملات مجهول گفتن یا نگفتن .کدام یک بهتر؟
۲-کمی هم مد شده است فقط منفی بافی کنیم.هرگز به دست آورده های محیطی که در آن زندگی می کنیم، فکر نکنیم. با این استدلال چون از خوبی هاییمان گفتیم به این جا رسیدیم.در حالی که معلوم نیست که به جای خوبی رسیدیم یا جای بد یا شاید هم به ناکجا آباد ! این را کی تعیین می کند.آمار و ارقام، تجربه بزرگان، فرهنگ مان، سازمان مدیریت و یا آن که، برداشت هر فرد.
فقط می توانم بگویم اگر از نقاط منفی دستگاهی یا جامعه یا محیط کوچک خودمون وهر جای دیگر یا چیز دیگری حرف می زنیم . نقاط مثبت را هم کمی مورد توجه قرار دهیم.نمی گویم نیمه پر لیوان ببینیم .می گویم واقعیت را بدون اغراق بیان کنیم. واین نکته را بدانیم که مطمئنا
باصرف گفتن نقاط ضعف وضعیت بهتری پیدا نمی کنیم.ما امیدواری می خواهیم.
۳-میلاد با سعادت پیامبر رحمت خاتم انبیاء محمد امین را به همه شما عزیزان تبریک میگویم.
۴-مدرسه ما که در برگزاری مراسم مذهبی سرآمد است متاسفانه امسال مراسم خاصی نداشتیم.حتی در مورد میلاد پیامبر مان.
۵-یه چیز کوچکه دیگه:
خیلی سخت هست که بفهمی معلم شما برای خود شما ارزش قائل نیست و احساسش این است که فکر شاگردش برای او ( شاگرد) نیست و استقلال فکری ندارد.
۶-نه اون و نه این ف... . به سان رود که در نشیب رود سر به سنگ می زند
رونده باش
امید هیچ معجزه زمرده نیست
زنده باش
محمد امین
I have made a promise to write here twice a week. It was almost close to break this promise again due to some problems. Anyways, from now on I want to write about some specific subjects rather than some random events happening around me. So, I want to give out some information about
Amir.
1- همانطور که مشاهده کردید، یکی از دوستان خیلی خوب ما به عنوان عضو جدید به اعضای وبلاگ اضافه شد. سجاد که اولین مطلبش را هم داده . برایش آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم که با پشتکار به امر وبلاگ نویسی بپردازد نه مثل بعضی از اعضای ما که صرفا نامشان زینت بخش وبلاگ ماست ! سجاد در مورد آینه مطلب داده که تلویحا حالی داده به وبلاگ دوست وبرادر ، آینه !
2- پشت یک کامیون نوشته بود: "زنان کوچه نشین ،خواهران شیطانند"
شما احتمالا با فرهنگ نوشته های پشت کامیون و تریلی آشنا هستین. ولی این جمله دیگه آخرش بود ! شاید دوستان جوانتر ما ندونند که فرهنگ کوچه نشستن زنان چی هست و به چه زمانی بر می گرده. منتها این صحنه را امروزه دیگه نمی بینید. یعنی طرفای خودتون نمی بینید وگرنه کافی ست یه سر بزنید به سمت فلاح و اسلامشهر و خلیج و شاد آباد و وصفنار و ....
3- دیروز ( جمعه ) ساعت 7:30 خلایق رو زابرا(؟) کرده بودیم و گفته بودیم بیایند مدرسه برای کلاس جبرانی ایام بی شماری که امسال تعطیل شده. صبح برای رسیدن به کلاس داشتم از لواسان می اومدم تهران .ساعت 6:45 توی اتوبان همت تسمه ماشین پاره شد. آمپر آب رفت روی 110 و لاجرم توقف کردم. به امداد حودرو زنگ زدم یه شماره دیگه داد. به اون زنگ زدم یه شماره دیگه داد. پاس میدادن حسابی. همت کجاست که ساعت 7 صبح جمعه طرف پاشه بیاد وسط اتوبان همت! الغرض شماره چهارم یه آقای خواب آلودی گوشی رو برداشت و پس از چند سوال و جواب گفت ما تسمه نداریم !من نمی دونم اگه تسمه ندارن پس به عنوان امداد رسانی به خودرو چه کاری دیگری میکنن؟ لابد اگه یکی بلد نباشه استارت بزنه میان براش میزنن ! علی ایحال هر چی خلاقیت داشتیم به کار بستیم از جمله بستن طناب و جوراب و این چیزا که شنیده بودیم و دیدیم واتر پمپ نمی چرخه . به قول یک دوست اصفهانی که همراهم بود " نمی تابوند "! نمی دونم خبر دارین یا نه ، من اصولا به اصفهانی ها ارادت خاصی دارم ! دیدیم کاری نمیشه کرد. تسمه پاره رو گرفتیم دستمون کنار اتوبان، اولین ماشین که رد شد هیچ ، دومی که رسید یه ماشینی بود هم مدل ماشین من ، یک پلاستیک از داشبورد در آورد ،توش دو تا تسمه داشت ! یکیش رو داد به من و بی هیچ گفتگویی و اینکه وایسه پولش رو بگیره گاز داد رفت ! انداختیم و سر وقت رسیدیم. نمی دونم این آدم کی بود. خدا عوض خیر بهش بده. شاید هم از جنود الهی بود که مامور بود نذاره این همه آدم که برای کلاس اومدن معطل بشن. چون هر جور حساب میکنم امکان نداشت برسم.
الحمدلله در کشور ما روحیه دستگیری کردن از همدیگر وجود داره. هر چند بی عرضگی و نا کار آمدی دستگاههای اجرایی هم حرف اول رو میزنه چرا که اگه اونها درست باشن ، هر کاری متولی داره و دیگه کمک به یک نفر به شانس و دلسوزی و اتفاق و اینها وابسته نیست. هرچند درست بودن وضع خدمات ، راه کار خیر کردن از افراد خیر رو هم نمی بنده.
4- بازی های همبستگی کشورهای اسلامی! از هر گونه تحلیل خودداری میکنم ولی می تونید تو سایت بازتاب مطالب خوبی در این مورد پیدا کنید. به نوع پوشش خبری صدا و سیما هم دقت کیند. هوش خیلی زیادی نمی خواد فهمیدن اینکه عربستان این جریان رو راه انداخته برای اهداف متعدد پشت پرده. حالا خداکنه ایران تقاضای میزبان شدنش رو بیخیال بشه !
5- این شعر را باید زودتر از اینها مینوشتم ، ولی در پرده باقی ماند تا الان ...
چشمان تو که از هیجان گریه میکنند در من هزار چشم، نهان گریه میکنند
نفرین به شعرهایم اگر چشم های تو اینگونه از شنیدنشان گریه میکنند
وقتی تو گریه میکنی ای دوست! در دلم انگار ، ابرهای جهان گریه میکنند
«حسین منزوی»
منصور
|
|
|
۷ــ تو از اول سلام ات پاسخ بدرود با خود داشت |
آینه ها در چشم ما چه جاذبه ای دارند، آینه ها دعوت دیدارند ،دیدار های کوتاه از پشت هفت دیوار
دیوار های صاف
دیوارهای شیشه ای شفاف
دیوار های تو
دیوار های من
دیوار های فاصله بسیارند
آه،دیوار های تو همه آینه اند
آینه های من همه دیوارند !