رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

بیسوادی من را ببخشید

بنام بخشنده بزرگ ، یاور برحق به نام خداوند ایثار و انصاف

 

سلام به همه

 

این از همه اولتر : امیدواریم پدر آقا رضا حالشون خیلی زود خوب شه. 

 

اول یک بیت دیدم که کلی حال کردم. البته بیت معروفی هست اما اگه اجازه بفرمایید یه بار هم اینجا بنویسم :

    رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار

                                          دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود

 

دوم اینکه  یکی  از دوستان نوشته  بود که کاشکی  قسمت نظردهی درست شه چون نمیدونم نظر بقیه چیه . من باید اگه مطالبم خیلی هنوز دلچسب نیست باید ببخشید چون من هم نظرات شما را نمی گیرم  و چون کارهای اولم هست هنوز نمی دونم چی کار کنم بهتر بشه. درباره یک راه حل فکر کردم و چیزی که به عقل(کوچولوم) رسید این بود که اعضا می توانند تا یک مدتی یه میل جدید باز کنند و اگه کسی نظر خاصی داشت به این میل ها بفرسته.(لطفا بسیار خوب بود یا ....  را نفرستید). طبیعی است که وقتی سیستم نظردهی راه افتاد تو وبلاگ در خدمت هستیم و از میل دیگه استفاده نمی شه.میل را ساختم منتظرم توفق با بقیه اعضا بشه.

سوم اینکه یک مطلب که امیر عزیز قبلا بیان کرده بود و اونم بحث ظاهر و لباس و ...  بود. نمی خوام تکراری بنویسم. فقط می خوام بگم یه کوچولو. اونم اینکه چهارشنبه روز "لباس آزاد" (ترجمه بد را ببخشید) مدرسه ما بود. بچه ها 95 درصدشون با شلوار ورزشی و لباس تیم .... اومده بودند. خیلی هم عادی. تو فروشگاه هم همین طوره. اگه هوا گرم باشه زن ها و مردها و خلاصه همه با لباس نازک (= رکابی+شرت) میآیند. اما ما توایران می خوایم بریم بیرون مد بازیمون شروع  میشه.

 

چهارم اینکه یکی از کارهایی که قصد داشتم بکنم و تا  حالا هم تا حدودی انجام دادم این بود که اون خیالی که از خارج کشور مردم ما دارند را تا اونجا که بتونم بازنگری کنم.(البته دوستان ما همه خارجی هستند ، آقای آقاخانی هم خود خارج هستند، بیشتر مخاطبانم بچه های مثل خودم هستند و همین سنا) مثلا من وقتی می خاستم بیام اینجا چیزهای عجیبی می شنیدم( که خیلی جا نداره بگم) ، تصمیم داشتم یه نگاهی بندازم به فرهنگشون و اخلاقشون و ....  .  اما نمی دونم چقدر می تونه جذاب باشه ، پس می زارمش برا وقتی نظرات  درست شد.

 

زیاد حرف زدم کسل کننده می شه، احتمال می دم یکی از نظرات این باشه که : ترو جونی هر کی دوس داری کم بنویس. آخه من هر روز به این متن چیزایی اضافه میکنم(روزی 10 دقیقه) تا آخر کار چیزی جا نیفته . دفعه بعد کمش میکنم.

 

فعلا تا دفعه بعد سربلند و پیروز باشید.

صادق

چی بگم؟؟؟

سلام.
آقا ما خواستیم بریم نمایشگاه کارت های اینترنتی با اجازتون گندی زدم که ...
دعا کنین دیگه.

همین.
رضا.

آدمی

 

دلتنگی‏های آدمی را

باد ترانه ‏ئی می‏ خواند ،

رؤیاهایش را

آسمان پرستاره نادیده می‏ گیرد ،

و هر دانهء برفی

به اشکی نریخته می‏ ماند .
 

    از کتاب همچون کوچه ‏ای بی ‏انتها    ترجمه احمد شاملو

یاسر

ای بابا!


نظرخواهی نباشه اصلا حال نمیده... انگیزه منگیزه یوخ! ما برای شما زنده ایم !!!
ای بابا ! اینهمه ما داد وقال کردیم که آقا یاسر ! از انگلیس(=دیارکفر) بنویس ٬ مقبول نیفتاد! حالا صادق از South Africa نوشته ٬ یاسر به این فکر افتاده ؟!!
در مورد صادق هم بگم که واقعا اگه ادبیات کم میشدی حقت بوده!!! مخصوصا یه مدت طولانی هم هست که فارسی کار نکردی و اون سواد نصفه نیمه ات هم آب رفته!!!
یه دستی به سر و روی یادداشتت کشیدم . شما سیستمتون فارسی نیست و بهم ریختگی برای اینه.
نظر به بند ۳ یادداشت شما‌: شما هیچ چیز رو پاک نمیکنی !!!! اساسنامه وبلاگ مطالعه شود جلسه بعد امتحان میگیرم !!
آره خلاصه ! میگن رئیس باید حال نیروهای جدید رو بگیره تا حساب کار دستشون بیاد ! من هم همین کار رو کردم !!!!
(البته من صادق رو میشناسم و میدونم که متوجه میشه اینا شوخیه !!!)

آقا یاسر ارادت داریم...

منصور

تولدم مبارک

سلام به همه

 

چند تا چیز است که می خوام بگم:

 

۱- دیشب کار وبلاگم 2:30 طول کشید که کلی جالب شد. یکی هی زنگ میزد و بعد فرداش فهمیدم که 50 بار تلاش کرده اما خوب جانم فدای وبلاگ. برا همین امروز تو "ورد" دارم این را می نویسم.

 

۲- این فونت فارسی و انگلیسی با هم تناقض شدید دارند. در حدی که دهن من را سرویس می کنه. بعضی وقتها این وری می شه بعضی وقتها اون وری و خلاصه خیلی اذیت می کنه.


 ۳-
بعدش اینکه من عضو جدید بالاخره  شدم ، از نظرات خیلی خوبتون(خراب بود این بخش) خیلی تشکر می کنم، حالا دیگه که عضو شدم هرچی میخواید بنویسید.(بداش را خودم پاک میکنم).

 

۴- از این هم که بگذریم میرسیم به آخر کار.

 

۵- راستی خودم را معرفی نکردم، اسمم همین طور که احتمالا بدونید صادق از آفریقای جنوبی، بهتر بگم پرتوریا. توی تولد ماندلا هم مثل سوسک له نشدم و هنوز زندم و این وبلاگ را می نویسم.

 

۶- یه چی دیگه بگم دیگه وقت نگیرم اینه که یکی از نوشته گفتاری من بگذرید( = ببخشید این جوری می نویسم) بعدشم شاید این طور که متوجه شده باشید خیلی جدی نیستم ( = دلقک(بلا نسبت دلقک)) که امیدوارم اگه شوخی می کنم ناراحت نشید مثلا بگید(چه قدر یخه این یارو) و خون من را در نیارید. جدی اگه خیلی اذیت می شید وقتی نظر درست شد بگید نظراتتون را.

 

۷- جا داره از استعداد ادبیات خودم هم یاد کنم که همیشه پایین ترین نمرم بود. اگه ایرادی دیدید ببخشید.


۸- راستی جالبه تو این ۴ تا یادداشت آخری همش اسمم اومده اگه اینجوری پیشنهاد می کنم هی قطع شید هی عضو شید. بگذریم ممنون از تعاریف.(تا حالا ۱۰۰ بار چند تا یادداشت آخر را خوندم.) 

ممنون از وقتتون و پیشاپیش از نظراتتون.

 
۹- راستی شماره ۳ هر کار کردم کوچک نشد.

خداحافظ

 

صادق

 

اندازش خوب شد.