رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

روزانه

اول از همه خیر مقدم می گم به سرگروه عزیز آقای منصور...امیدوارم که مسافرت بهشون خوش گذشته باشه...در مورد وبلاگ هم بگم که چند وقته که از حالت خودش خارج شده که البته مهمترین علتش هم خوده بلاگ اسکای که اول حدود ده روز تعطیل بود و حالا هم که درست شده کسی نمی تونه رو نوشته ها نظر بده!؟!؟ بنظر من بدترین چیز برا یک وبلاگ همینه چون نویسنده ارتباطش رو با خارج بطور کامل قطع می کنه و نمی تونه بدونه که بیننده نظرش چیه وچی فکر میکنه. حالا نمیدونم این وضع تا کی میخواد ادامه پیدا کنه. امیدوارم زودتر درست بشه. خوب قر زدن بسته دیگه! صادق یک کار قشنگ کرده بود و اون هم اینکه خبرهای جالب از منطقه خودشون را نوشته بود که من هم فکر کردم بد نیست من هم مثلا اروپا و امیر هم از آمریکا هر از چند گاهی خبرهای جالب رو بازگو کنیم تا همه بیشتر با مسائل کشورهای دیگه آشنا بشند


یاسر

آمدیم گرچه پیر گرچه دیر...


از امروز صادق از آفریقای جنوبی شد عضو جدید وبلاگ... خیر مقدم می گیم.
نظر سنجی وبلاگ کماکان فشله !
من دو سه روزه از مسافرت برگشتم ولی مطلب ندادم . فقط دو مطلب از صادق رو که به من میل زده بود پابلیش کردم.
از امیر هم خیلی ممنون . خیلی به من لطف داره٬ ازم تعریف کرده! کلی حال کردم !!! هفته پیش هم نبودی فدای سرت ! خوب من هم نبودم...کاره٬ پیش میاد.
رضا هم ظاهرا داره کم کاریهای سابق رو جبران میکنه چون هی مطلب میده !
وبلاگ ما هم توازنش بهم خورده... سه روز مطلب نمیاد یه روز ۴ تا مطلب فرستاده میشه !!!
ای اعضای عزیز و همکاران گرامی! تو هفته قبل کانتر تکون نخورده چرا؟؟!
مطلب  (برای چی می خوام دیگه ننویسم) رو ادامه خواهم داد.

منصور

طبل تو خالی

سلام
 
 
با تشکر از جناب آقای ترنج که زحمت کار نوشته های من را می کشند.من اگرچه کلا آدم شادی هستم  می خوام یه چیز بنویسم که خودم وقتی آن را تو روزنامه خوندم خشکم زد. خیلی خوشحال کننده نیست.
  
این جوری شروع میکنم: آن سوی مرزها چه میگذرد؟ مردم شاد، خوشحال ، بدون محدودیت در روابط جنسی، تلویزیون توپ که توش همه کار می کنند و همه چی پخش می شه( فقط باید دیر باشه)، مردم از نظر جنسی یر، مهربان، با  فرهنگ، با نظم، با کلاس، پیشرفته و ... این حرف ها را از خیلی ها که بپرسی می گویند و آرزو دارند یه سر برند خارج و از این همه خوشی ها بهره مند شوند. حالا من سکه را می چرخونم تا آن رویش را هم نشان بدم( اگه اجازه بفرمایید) خبر را اول میگم. گروهی دزد دیروز به خانه یی در جوهانسبرگ حمله کردند. در خانه 3 نفر بودند. بچه 1 ساله، مادر بچه و مادر بزرگ او . وارد خانه شدند ولی مثل اینکه تو خانه چیزی پول نبوده، آنها هم بچه 1 ساله را در حالی که مادرش گریه می کرد و رحم می خواست ، جلوی چشم مادر با یه تیر تو مغزش کشتند( بچه 1 سال داشت) بعد مادر بچه را جلو مادربزرگ بچه کشتند و بعد هم مادربزرگ را کشتند. (این ها دزدان عادی بودند) این یکیش بود. هر روز زنهای زیادی مورد تجاوز جنسی مردان قرار میگیرند و بعد معمولا به قتل می رسند. بچه های مدرسه ای که من توشم به این حادثه می خندند. حمل اسلحه آزاد است . جنایت تا بخواهید زیاد . فساد شدید. من می بینم ذهن بچه های مدرسه تو چه چیزهایی است شاید خیلی چیز خوبی نباشه اینجا بگم اما بچه هایی داریم که تو این سن بابا هستند و یه چیز معمول است . خوب این روی دیگه سکه بود. شاید نتونستم خیلی خوب بگم امیدوارم دوستان دیگه در این کار کمکم کنند. همه را نوشتم( بگذریم از تعارف که بعضی ها می گویند من کوچکتر از این هستم که نظر بدم و بعد 2 ساعت حرف می زنند ) که بگم به خدا اون قدر هم خوب نیست . مردم اون قدر هم خوش نیستند.( البته نمی خوام قضاوت کلی کنم ) مردم اینجا یه گم شده دارند و اون هم ....  .من راجع به این گم شده یه نظری دارم . اگه بخش نظر درست شد نظراتتون را لطف کنید بنویسید .آخرم اینکه  آواز دهل شنیدن از دور خوش است . راستش نمی خواستم این قدر جدی بشه اما با بعضی چیزها نمی شه شوخی کرد . اینم آخرین تکه این روی سکه یا اون روی سکه . 1 ماه پیش یه دانشجوی ایرانی را تا حد مرگ زدند و 1000 تومان معادل 10 رند ازش دزدیدند. اون چند وقت تو بیمارستان بود . آری آدمی وقتی ابن ها را می بینه یه جورایی شک می کنه که آیا اینها دو روی یک سکه واحد هستند؟ یا اینکه هیچ ربطی به هم ندارند؟ از یک طرف هزاران مردم بیگناه در عراق کشته مشوند و از طرف دیگه سی.ان.ان تصاویر نجات جان یک سگ  توسط پلیس یا بستن یک جاده توسط پلیس برای عبور یک تعداد سگ از این ور خیابان به اون ور را نشان میده . یه جورایی آدم فکر می کنه چندین سال دیگه جان حیوان با ارزشتر از جان آدم میشه ؟ شما چی فکر می کنید؟
 
 خوب مثل اینکه وقت خیلی گرفته شد که ببخشید. نوار جدید شادمهر عقیلی خیلی توپه ( صلوات دوم را بلندتر ختم کن)  ممنون از وقتتون. خداحافظ

صادق

Something is missing

It is about a couple of months that we have started this weblog. Now, all the members of our weblog are present except Toranj. Yasser, the vice-president (Nayeb Rais) of our weblog still is the best. Reza participates (Sherekat Kardan) frequently and publishes interesting articles. Sadeq, our new member has started fantastically. Toranj said that I have to check him in. Yasser has to interview him and so on. I guess, we don’t need to do such things. He has already shown he writes interesting articles with interesting language from the heart of darkness. Where? I mean Africa. Although I do not believe Africa is the heart of darkness but Sadeq has to explain more from that part of the world. Now, everything is ok except something. Everybody is present, but Toranj is absent. Now, everybody publishes except the president of our weblog, Toranj. Without Toranj, our weblog is incomplete. I do not exaggerate (Gholov) and I do not like exaggerations. I hope we have him as soon as possible. Anyways, I have to apologize (Mazerat Khahi) because I could not publish any article during the last week. Being too much busy and working too much like crazy did not allow me to come in front of the computer and publish. Now, I try to participate more often
Amir.

تو غلط کردی جایزه ات رو نمی‌خوای...

1- زهی خجسته رمانی که یار باز آید...

*** نکته تستی: برای جلوگیری از " کله خود به جسم سخت خورده شدن " - هیچ ربطی به زهرا کاظمی نداشت ها - و همچنین اقدام علیه امنیت ملی و ... ،  همین جا باید بگم که شخصیت های این داستان کاملا تخیلی هستند و هر گونه تشابه احتمالی هم ....

2- روز مره نامربوط: آخه شما بگین، این چه مدلشه دیگه؟ می خوان به آدم ( شما فرض کنین من ) واسه یه سری کار که طرف یه سال خودش رو کشته جایزه بدن ( شما فرض کنین یه اردو )، بعد آدم به علت یه سری دلایل کاملا شخصی، نتونه جایزه اش رو بگیره ( شما بخونین نتونه بره اردو ).بعدش هم با اینکه یکی دیگه رو جای شما جایگزین کردن به شما بگن " نمی خواستی بیای، بهمون میگفتی یکی دیگه رو جایگزین میکردیم. کلی هزینه واسه شما صرف شده و از این حرف ها "....
حالا خداییش انصافه که شما رو بخاطر اینکه نتونستین جایزتون رو بگیرین مواخذه کنن؟؟؟ آخه کجای دنیا این جوری به آدم حال میدن؟ نه، خداییش شما بودین ناراحاند! نمی شدین؟ ...
اللهم انا نشکوا الیک...
نشکوا الیک...
نشکوا الیک...

3- میخواستم یه شعر توپ بنویسم، اما دیگه اصلا حسش نیست.

4- امروز بعد ده روز تعطیلی رفتیم مدرسه. دو تا اتفاق باحال سر کلاسمون افتاد اما به علت تجمع بار مثبت توی کلاس ( شما بخونین خود به کوچه علی چپ زنی مزمن بچه ها ) ، بعضی ها ( که  معولا تیکه های معلم ها رو زودتر میگیرند ) به مقادیر معتنابه ای آبروشون (؟ نمیشناسم) رفت . آخه بچه جون، خودت تیکه رو نمی گیری چرا جوون مردم رو ضایع میکنی .
اولیش، زنگ اول، سر کلاس فیزیک، بود. همه خواب بودن. معلممون یه چیزی گفتش، کلاس ترکید. گفت: فردای روزای تعطیل خیلی مسخره اند... بدیشون اینه که سر کلاس همه خسته و کسل اند... ایکاش فردای روزای تعطیل رو هم تعطیل می کردن... ( داداش نگرفتی تقصیر خودته دیگه. یه قرون آی کیو مصرف کنی می گیری. )

دومیش هم ادالتز اونلیه... شاید بعدا گفتم.( باز هم برای جلوگیری از " کله خود به جسم سخت خورده شدن " و ...)


همین.

رضا.