سلام به همه
امروز می خوام یه زره گله کنم درباره وضع این کشور و این حرفا.
می خوام با کتاب " داستان دو شهر" (a tale of two cities) از دیکنز شروع کنم.(اگه کتاب گیرتون اومد حتما حتما بخونید). قصه خودش درباره یه چیزایی که گفتنش فقط کار را طولانی میکنه و بس اما خوب یه بخش قصه هست که خیلی خیلی جالبه. درباره انقلاب فرانسه. مردم بدبخت مورد ظلم قرار می گرفتند و انقلاب کردند. اول شروع به مجازات ظالمها کردند و بعد دیگه همه را. حتی کسان بی گناه که یه نسبتی با ظالم ها داشتند و آخر کار هم رئسای انقلاب اعدام شدند یا مورد خشم مردم قرار گرفته و یه بلایی سرشون اومد.
وقتی به تاریخ آفریقای جنوبی نگاه میکنیم همین را می بینیم. یعنی سیاه ها بدبخت بودند و الان حکومت میکنند. اما خوب یه جورایی دارند کار فرانسوی ها را تکرار میکنند. با چند تا مثال حرفم را ادامه میدم:
نتیجه اش:
· سفیدا دارند کشور را ترک میکنند. بخاطر همونا، نا امنی و هزارتا کوفت دیگه.
· استادای دانشگاه دارند میرند و سطح دانشگاه ها داره می یاد پایین.
· بی امنی داره زیاد میشه. معمولا یا اکثرا مجرما سیاه هستند و خوشون میدونند، اما خوب به روشون نمی یارند، چون پلیس هاشون هم سیاه هستند.
· ... .
تنها شانسی که این کشور داره اینه که چهارچوبش توسط سفیدا ساخته شده. بی نمکترین اتفاقی که داره می افته اینه که اسمه Pretoria عوض شده به boochwane (بوچّووانه) یه اسمه کاملا انگلیسی را دارند عوض میکنند به یه اسم کاملا سیاهی. دارند کار را شور شور میکنند، این کشور 11 زبان رسمی دارند که 9 تاش توسط سیاه ها حرف زده میشه. خلاصه به قول ما نه بی نمک نه ام این قدر شور.
یه انتقادم دارم به خونندگان عزیز وبلاگمون که برا بهتر شدن وبلاگمون میگم. بعضی خونندگان گلمون از آخر متن شروع به خوندن میکنند. توضیحش را بعدن میدم. یه تشکر خاص هم داشتم از آقای آقاخانی اون طوری که به نظر میاد از بخش نظرات تنها کسی هستند که واقعا متن ها را می خونند.
التماس دعا، قربون شما.
صادق
First of all, let’s welcome Ramadan, the holy month which we are supposed to be in a party hosting (Mizbanii) by the creator of the whole world. Here in
Amir
بسم الله الرحمن الرحیم
انا انزلناه فی لیله القدر
و ما ادریک ما لیله القدر
لیله القدر خیر من الف شهر
تنزل الملئکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر
سلم هی حتی مطلع الفجر.
سلام به همه
اول از همه خیلی خیلی شرمندم که کم سر میزنم و جواب نظرات متن هام را منظم نمیدم. راستش را بخواید الان نشستم منتظرم افطار شه. آخه می دونید روده کوچکم روده بزرگم را خورد. بمونه برا بعد. داشتم پوزش می طلبیدم، آره می گفتم امتحانا و ... و ان شا الله که میبخشید.
اولش می خواستم درباره ماه مبارک حرف بزنم ، اما دیدم یه جورایی کلیشه یی میشه. فقط اول اول میگم که التماس دعای خیر شما را می خریم. منم برا همه دعا میکنم. لذا اگر فردا پاتون شکست ، دستتون اخ شد یا هر اتفاق بدی افتاد بدونید من براتون دعا کردم.
خوب بگزیم ، میشه بدبختی من اینجا ، ساعت 4 صبح اذان تا ساعت 18:30 بعد از ظهر که چه عرض کنم بعد از شب. منم امتحان دارم میدم و الان دیگه چیزی نمیمونه تهم. البته برا وزن کم کردن خوبه.( چشم نخورم رو فیل را کم کردم، در سن 19 سالگی تا حالا دو سه باری به 90 رسیدم که با از جان گذشتگی فراوان الان در 85 به سر میبرم.)
امتحانا هم داره میگذره و خوب شکر خدا بد نیست. امروز که نوشتم دیگه تا 2 هفته هیچی نمی نویسم = ول می گردم. یه عربی دارم که اگه خدا قبول کنه تنها نفری هستم که می خونم و همه هم تو مدرسه فکر میکنند تو ایران عربی حرف میزنند و ازین حرفا. من گفت:"ایران نه عرب ایران فارس حرف زد." جدیا، همه فکر میکنند ما عرب هستیم و ... .
یه توضیح کوچکی هم روی سر تیتر بدم:
شاید تا حالا بارها شده که به خودمون یه قولی دادیم و ساعاتی بعد از این قول همه چی یادمون میره. خودم را میگم. فکر میکردم اگه من به تموم قولهایی که به خودم داده بودم عمل میکردم الان پروفوسور بالصادقزار بودم. من به این قولهای تو خالی قولهای احساسی میگم که هیچکس با این قولها به جایی نرسیده. دوباره ماه رمضان شروع شد و این قولها هم اومد که البته میدونم همش پشمکه و انجام نمیشه.
امروز خیلی طولش نمیدم. فقط یادتون باشه محتاج دعای خیرتون هستم. سر افطار برا همه دعا کنید، برا مریض ها، برا فقیرها و خلاصه برا همه و همه.منم یادتون نره. محتاج دعای خیرتون هستم. همین الان یه صلوات برا سلامتی خودتون و مریضها و همه مسلمون ها و آدم ها بفرستید و یه فاتحه برای رفتگان که واقعا کسی که دستش از این دنیا کوتاه میشه به دعای ما احتیاج داره. بیایید این دعا را با هم زمزمه کنیم: خدایا! تو این ماه مبارک به همه ما کمک کن که خود را اصلاح کنیم و بعد جامعه خود را اصلاح کنیم تا بتوانیم به سوی ایرانی بهتر حرکت کنیم. آمین.
التماس دعا
صادق
ماه رمضان آمد ٬ خوش آمد - مبارک باشه. طاعات وعبادات شما قبول.
قراربود سه روز قبل یکی از اعضا مطلب بده راجع به ماه رمضان که تا الان نداده. می ده حالا ! اعضای وبلاگمون سرشون شلوغه دیگه .
امشب رفتم سینما فرهنگ فیلم Insomnia ( بی خوابی) به کارگردانی نولان. وبازی درخشان آل پاچینو . فیلم به نظر من عالی نبود ولی خوب بود و ارزش دیدن داشت. اینا خیلی قشنگ فیلم میسازن. باور کنین دهن آدم بسته میشه. اونوقت ما هیچ کار نمی کنیم و هی حرف میزنیم و حرف میزنیم و باز هم حرف میزنیم ! (مثل همین الان)
فیلم ساده ٬ روان و عمیق . همه فیلمای امریکایی همینجوره ! در عین سادگی و قابل فهم بودن اصلا فیلمی کم ارزش نیست. ایران هم فیلم میسازن! دیوانه ای از قفس پرید!!! الکی می پیچونن که مثلا این خیلی فیلم مهمی است! یه ربع آخر فیلم هر جاش انتظار داشتم تموم بشه و هیچ فرقی هم نمی کرد که کجا فیلم تموم شه!
کارگردانهای ایرانی یه چیزی شنیدن که باید در مکاتب جدید بیننده را تحویل گرفت و بعضی چیزها را به عهده اون گذاشت ولی سوراخ دعا رو گم کردن! تو فیلم بی خوابی خیلی قشنگ و بدون اینکه فیلم از وضوح و معلوم بودن بیفته٬ این موضوع که ویل (آل پاچینو) گناهکار بود یا نه رو به عهده بیننده گذاشت.
خلاصه این حرفا زیاده...
منصور