-
دلتنگی نامه !
دوشنبه 26 اردیبهشت 1384 11:50
امان امان آی داد بیداد ، دل ای دل ای دل ای دل...فلک...حبیب حبیب... خدا آی....امان امان آی دل اگه یه روز بگم از این حکایت که به تو کردم عادت دلم پیش دلت مونده تو زندون رفاقت کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرش ولی آهسته می گویم خدایا بی اثر باشد دل و جانم به تو مشغول و نگه در چپ و راست تا ندانند حریفان که تو مقصود...
-
سفرنامه (2)
شنبه 24 اردیبهشت 1384 23:11
1- ادامه: خواب / پروما /خریدهای جور واجور / حرم / نماز / زیارت وداع / ترس از جاماندن از پرواز / پرواز بدون تاخیر ! / دیدن یک دوست بسیار عزیز در فرودگاه / اشک ها و لبخند ها/ فرودگاه تا منزل رانندگی در حال خواب ... 2- مشهد خلوتی نداره. فصل امتحاناته. کشاورزها هم که در اوج کارند. دیگه چرا مشهد اینقدر شلوغه؟ ایستادن بالای...
-
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا علیه السلام
جمعه 23 اردیبهشت 1384 15:42
تاخیر 40 دقیقه ای پرواز / رسیدن همسفر به پرواز در دقیقه 90 / آمدن مرگ در جلوی چشم هنگام پرواز با توپولوف ! / تحقیق و تفحص /هتل / دیدار با نصیر / بار شدن بارهای اضافه / یاد او / کافی شاپ هتل ق...!/ خالی کردن جای یک دوست نسبتا عزیز / نماز حرم / زیارت مختصر / پیتزا شب / پرسه ی اردیبهشتی / حرفهای صد تا یه غاز / گوجه سبز...
-
نسیم گریزان
پنجشنبه 22 اردیبهشت 1384 20:17
ما همان فرزندان سربازانی هستیم که نام وآوازه آنها غرب وشرق را در بر گرفته بود . ما همان فرزندان سربازانی هستیم که کارشان شکار امپراتور و سرزمین های بزرگ وکوچک بود. ما همان فرزندان سربازانی هستیم که جز آباد کردن به هیچ چیز فکر نمی کردند. ما همان فرزندان سربازانی هستیم که دروازه های آتن به روی آنها باز بود ودر آخر ما...
-
شیرین ترین گناه!
چهارشنبه 21 اردیبهشت 1384 23:03
۱) تنها ماندم تنها تر از خدای تنها تو آنجایی ، من اینجایم ، تنهای تنها ۲) امروز صبح ، سر کلاس توی حل یک مساله گیر کردم. این اتفاق سر کلاسهای من اینقدرها پیش نمیاد، ولی تا همین الان هم حالم گرفته ست. البته دوستان میدونن سوال هندسه اونم از کتاب «کورت» یعنی چی. یکی از بچه ها آخرای ساعت یک مساله داد و من هم خواستم شاخ...
-
خورشید و از ما گرفتن - شکر شب ستاره پیداست
سهشنبه 20 اردیبهشت 1384 14:09
نمایشگاه کتاب بی رونق بود. انگار ناشران با بی میلی شرکت کرده بودند. کتابهای اصلیشون رو نیاورده بودن! تب کتاب خریدن به گمانم کم شده. کتابهای آموزش ایروبیک و لاغری و همیو پاتی و تست و اینجور چیزا بازار داشت. یکی از دوستان ازم پرسید : فکر میکنی چند درصد کتابهای نمایشگاه حتی یکیشون فروش نره. گفتم ۳۰ درصد. نظر شما چیه؟ به...
-
زنده
دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 19:00
الف) آنها به ما گفتند: بیایید به بهشت برویم به راه افتادیم٬ جیبهایمان را زدند در راه بودیم که لباسهای تنمان را نیز به یغما بردند واینک آنها برای آن که کدام یک بر جنازه ما نماز بخواند٬ با هم دعوا می کنند واز ما می خواهند اصلح ... . ------------------------------------------------------------------- ب)دکتری فهمیده باید...
-
گزارش آماری
یکشنبه 18 اردیبهشت 1384 00:27
دو سه روزه می خوام آماری از بازدیدکنندگان وبلاگ به تفکیک کشورها خدمت خوانندگان ارائه بدم ، جمع و جور کردنش طول کشید. وبلاگ در دو تا سایت که سرویس آماری می دن ثبت شده و یک مورد هم که کانتر خود بلاگ اسکای است ، الحمدلله هر کدومشون یه چیزی نشون میدن ! به هر حال با ترکیب دو تا سایت آمارگیری و مقایسه جداول در روزهای مختلف...
-
من از تو حرف می زنم.... ترا ادامه می دهم
شنبه 17 اردیبهشت 1384 00:02
حرف نخست ) در برنامه "نود" دو هفته قبل ، آقای م در مورد آقای پ گفت: "اتوبان رفاقت با ایشان یک طرفه است" کاری به این ندارم درست گفته یا نگفته. به فوتبال هم کاری ندارم. بلکه می خواستم بگم حرف جالبی زده. در اطراف ما کسانی هستن که رفاقت با اونا اتوبان یک طرفه است. شایدم خیابان یک طرفه یا کوچه یک طرفه و امثالهم ! فقط از...
-
پنجگانه!
جمعه 16 اردیبهشت 1384 11:20
-- در ادامه اکتشافات کشف شده به یه چیز قدیمی دیگه هم رسیدم:تفاوت و تضاد تو آدمها خیلی موثر و عالیه که چون مثل تیشه های تیزی هستند که وجود آرام و یکنواخت زندگی رو شیار میزنند تا از تو اون خلاقیت و دگرگونی و دگربینی بیرون بیاد و آدم نیرومند با تضادهای بیشمار جمع نقیضین میشه که که هر موقع از خاصیت به جای خودش که شاید...
-
ای بازیگر گریه نکن...
چهارشنبه 14 اردیبهشت 1384 21:55
پرده اول/ داخلی/منزل یکی از دوستان ) همه نشسته اند. یکی می گه : ان علینا جمعه و قرآنه. زود تموم میشه. می ره. پرده دوم/خارجی/ اتوبان یادگار ) صدای بلند :" دلم میخواد گریه کنم ، برای مرگ رازقی..." پرده سوم/داخلی/ خانه ) سلام ، خوش اومدین، خواهش میکنم.( با خودش میگوید: بابا پاشید برید ، دارم می میرم از خستگی ) پرده...
-
اندر فواید گوجه سبز!
سهشنبه 13 اردیبهشت 1384 14:40
فایده خوردن یک لیوان شیر سرد و بعدش نیم کیلو گوجه سبز اینه که در طول شب فاصله اتاق تا دستشویی رو متر میکنی٬ می فهمی که ساعت ۲ نصفه شب باد وزیدن گرفت ٬ ساعت ۳:۳۰ یک نمه بارون زد ٬ ساعت یک ربع به پنج اذان صبح گفتن و ... برکلام ناهماهنگ جدایی خط کشم در سرود آفرینش نغمه ای موزون کنم منصور
-
بنشینم و با غم تو سازم
دوشنبه 12 اردیبهشت 1384 00:40
1- حاج عبدالله والی به دیدار معبود شتافت. مردی که زندگیش را وقف امداد کرده بود و بشاگرد را زنده کرد. کار میکرد و بی توقع بود. پل ارتباطی مدرسه ما بود با بشاگرد که چند مسافرت نوروزی را در سالهای نه چندان دور آنجا برگزار کردیم. بزرگ بود و از اهالی امروز بود. خدایش رحمت کناد. برای شادی روحش فاتحه ای قرائت کنید. 2- چلسی...
-
به بهانه روز معلم
یکشنبه 11 اردیبهشت 1384 09:30
به مناسبت روز معلم ، قسمتی از یک مقاله ی روزنامه همشهری را نقل می کنم. ان شاءالله در فرصتی دیگر مطلبی از خودم می نویسم. ۱۲ اردیبهشت روز معلم نام یافته است و از ۱۲ تا ۱۸ اردیبهشت ماه هم هفته معلم است. مدت هاست که جوامع مترقی اهمیت آموزش عمومی را به عنوان یکی از مهم ترین و شاید تنهاترین عامل توسعه اجتماعی دریافته اند و...
-
ماراتن
شنبه 10 اردیبهشت 1384 21:22
تو وبلاگ ترنج مطلب نوشتن سخت شده ، تو وبلاگی که رئیسش مقام ریاست و رئیس را به باد نقد گرفته است و عنقریب است که انقلاب بزرگی در ادارات و مدارس برپا کند ،تو وبلاگی که استادان ادبیات مفید مطلب می نویسند ،تو وبلاگی که رویایش نیمه کاره است مطلب نوشتن سخت شده است. به هر حال... من چهل و دو کیلومتر و صد و نود پنج متر دویدم...
-
کشکول
جمعه 9 اردیبهشت 1384 11:48
1- میگن یه آقایی رفت بالای منبر ، می خواست در مورد شهدای کربلا سخنرانی کنه. تا گفت بسم الله الرحمن الرحیم، یه کاغذ دادن بهش که نوشته بود: طرفدارای معاویه تو این مجلس هستن، در سخنرانیت به این نکته توجه داشته باش. تا اومد شروع کنه یه یادداشت دیگه بهش دادن که : هواداران یزید هم تو این جلسه هستن ، این را هم لحاظ کن....
-
امان ای دل....
چهارشنبه 7 اردیبهشت 1384 22:33
ای امان از این زمان! ای داد بر ما از این روزگار ! چه ناگوارا بود هر لحظه ای که آهی کشیم و راهی نیابیم!!! اما ای مطرب دل زان نغمه خوش این مغز مرا پر مشغله کن پس بگذار بگزرد این پر سکون ملال آور پر ز رنج که بی همگان بسر شود،چه کنم که بی تو بسر نمی شود! از ترانه بلبلان بخوان ، از زیبایی غنچه ای ترانه ها ساز کن که او امید...
-
روزگاران
سهشنبه 6 اردیبهشت 1384 23:53
البته با تاخیر ، میلاد اولین نور، حضرت پیغمبر خاتم و امام بزرگوار ، صادق آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین را به تمامی عزیزان تبریک و تهنیت میگویم. 1- صبح رفتیم کوه. بعد از مدتهای مدید . خوب بود. 2- یکی از دوستان ما سرباز شده. مگه میره ! هر روز پیش ماست. ده دفه تا حالا ازش گود بای پارتی(!) گرفتیم ، ولی بازم هست ! 3-...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 6 اردیبهشت 1384 11:51
۱-یکی مرد عرب امّا بیابانگرد و صحرایی قدم بگذاشت در «ام القری» وین شعر را برخواند:«که ای یاران مگر دیشب به خواب مرگ پیوستید؟ چه کس دید از شما آن روشنان آسمانی را؟ که دید از «مکیان»(جهانیان!) آن ماهتاب پرنیانی را؟بیابان بود و تنهایی و من دیدم که از هر سو ستاره در زمین ما فرود آمد. به چشم خویش دیدم ماه را از جای خود...
-
او از حقیقت می خواند...
سهشنبه 6 اردیبهشت 1384 11:31
ز صدق آینه کردار صبح خیزان بود که نقش طلعت خورشید یافت شام شما او آمد تا فریاد برآورد از حقیقت بخواند ، و به ما بیا موزد تا از حقیقت بخوانیم حقیقت واژه تلخی ست در ناموس ناپاکان سجاد
-
اگر نوروز هم نیاید بایک غزل عید می آوریم
دوشنبه 5 اردیبهشت 1384 22:35
دانم گل این بستان شاداب نمی ماند دریاب ضعیفان در وقت توانایی ۱-مثل اینکه رایج شده که جملات گنگ و مجهول گفته شود یا به بیان بهتر غیر مستقیم سخن می گویند-بیشتر می چسبد-ولی گاهی اوقات این موضوع به افراط کشیده میشود. مخاطب کمی به جنون کشیده می شود. جملات مجهول گفتن یا نگفتن .کدام یک بهتر؟ ۲-کمی هم مد شده است فقط منفی بافی...
-
Canada
دوشنبه 5 اردیبهشت 1384 09:26
I have made a promise to write here twice a week. It was almost close to break this promise again due to some problems. Anyways, from now on I want to write about some specific subjects rather than some random events happening around me. So, I want to give out some information about Canada . I hope it would be quite...
-
Leather on my shoes
شنبه 3 اردیبهشت 1384 11:23
1- همانطور که مشاهده کردید، یکی از دوستان خیلی خوب ما به عنوان عضو جدید به اعضای وبلاگ اضافه شد. سجاد که اولین مطلبش را هم داده . برایش آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم که با پشتکار به امر وبلاگ نویسی بپردازد نه مثل بعضی از اعضای ما که صرفا نامشان زینت بخش وبلاگ ماست ! سجاد در مورد آینه مطلب داده که تلویحا حالی داده به...
-
هفتگانه!
جمعه 2 اردیبهشت 1384 13:02
۷ــ تو از اول سلام ات پاسخ بدرود با خود داشت اگرچه سحر صوت ات جذبه ی داوود با خود داشت بهشت ات سبزتر از وعده ی شداد بود اما برایم برگ برگ اش دوزخ نمرود با خود داشت ۶ــ دریا (۲) بر ماسه ها نوشتم: - دریای هستی من، از عشق توست سرشار، این را به یاد بسپار. بر ماسه ها نوشتی: - ای همزبان دیرین، این آرزوی پاکی است، اما به باد...
-
آینه ها معنی دیدارند....
پنجشنبه 1 اردیبهشت 1384 19:48
آینه ها در چشم ما چه جاذبه ای دارند، آینه ها دعوت دیدارند ،دیدار های کوتاه از پشت هفت دیوار دیوار های صاف دیوارهای شیشه ای شفاف دیوار های تو دیوار های من دیوار های فاصله بسیارند آه،دیوار های تو همه آینه اند آینه های من همه دیوارند ! سجاد
-
ما نشستیم و تماشا کردیم
چهارشنبه 31 فروردین 1384 17:26
1- اگر من یه چیز راجع به این صدا و سیما می گم و یا بیان می کنم یه جریانی هست که با این قضیه المپیاد و مراسم جایزه دار ٬ مردم ، دانش آموزها و خانواده هاشون رو سر کار می ذارن ، فکر میکنین با تلویزیون لج هستم و یا با المپیاد و پیشرفت علمی جوانان این مرز و بوم مخالفم و این حرفا ! اگر اینطور فکر میکنین خودتان اینجا...
-
وبلاگ ما دو ساله شد
دوشنبه 29 فروردین 1384 23:45
- امروز دومین سالگرد تاسیس وبلاگ "رویای نیمه کاره" بود. وبلاگ دوساله شد و دیگه از شیر گرفتیمش! دو سال پیش کورمال کورمال وبلاگ رو راه انداختم و همکاران و هم تیمی های عزیزی انتخاب کردم و بسم الله بسم الله رفتیم جلو و تا حالا شکر خدا بد از آب در نیومده. در دوسال حدود 750 مطلب پست شده (یعنی به طور متوسط روزی یک مطلب) و...
-
همین گونه...
یکشنبه 28 فروردین 1384 23:54
همین گونه خوب است «همین گونه» یعنی ترا می شناسم « محمدرضا عبدالملکیان » منصور
-
شرک و خرش!
یکشنبه 28 فروردین 1384 11:16
ولی چیزی که بیشتر از همه پات را شکنجه می داد، احتیاج او به نوازش بود. او مثل بچه ای بود که همه اش تو سری خورده و فحش شنیده بود، اما احساسات رقیقش هنوز خاموش نشده ، مخصوصا با این زندگی جدید پر از درد و زجر بیش از پیش احتیاج به نوازش داشت. چشم های او این نوازش را گدایی می کردند و حاضر بود جان خودش را بدهد، در صورتیکه...
-
یاد ایام...
جمعه 26 فروردین 1384 20:19
- به نظرات دو تا پست قبلی جواب دادم. دوستان عزیزی که زحمت کشیده بودن می تونن مطالعه کنن. - یکی از دوستان ما به نام پشوتن به من ایراد گرفته بود که مطالبت تلگرافی و سرسری شده. باید بگم که چشم ! باور کنید علتش کمبود وقت است و اینکه موقع کار من با اینترنت ساعت 10:30 شب به بعد است ، نفسی نمانده و خواب بر من مستولی شده !...