). تا نظر شما چی باشه.I'm walking away, from the troubles in my life
I'm walking away, oh to find a better day
I'm walking away, from the troubles in my life
I'm walking away, oh to find a better day
I'm walking away
Sometimes some people get me wrong, when it's something I've said or done
Sometimes you feel there is no fun, that's why you turn and run
But now I truly realize, some people don't wanna compromise
Well, I saw them with my own eyes spreading those lies, and
Well I don't wanna live my life, too many sleepless nights
Not mentioning the fights, I'm sorry to say lady
I'm walking away, from the troubles in my life
I'm walking away, oh to find a better day
I'm walking away, from the troubles in my life
I'm walking away, oh to find a better day
I'm walking away
Well, I'm so tired baby
Things you say, you're driving me away
Whispers in the powder room baby, don't listen to the games they play
Girl I thought you'd realize, I'm not like them other guys
Cos I saw them with my own eyes, you should've been more wise and
Well I don't wanna live my life, too many sleepless nights
Not mentioning the fights, I'm sorry to say lady
I'm walking away, from the troubles in my life
I'm walking away, oh to find a better day
I'm walking away, from the troubles in my life
I'm walking away, oh to find a better day
I'm walking away
رضا
یکی بود یکی نبود
زیر گنبد کبود
لخت و عور تنگ غروب سه تا پری نشسه بود
زارو زار گریه می کردن پریا
مثل ابرای بهار گریه می کردن پریا.
گیس شون قد کمون رنگ شبق
از کمون بلن ترک
از شبق مشکی ترک.
روبه روشون تو افق شهر غلامای اسیر
پشت شون سرد و سیا قلعه افسانه پیر.
از افق جیرینگ جیرینگ صدای زنجیر می اومد
از عقب از توی برج ناله شب گیر می اومد...
((_پریا! گشنه تونه؟
پریا!تشنه تونه؟
پریا!خسه شدین؟
مرغ پر بسه شدین؟
چیه این های های تون
گریه تون وای وای تون؟))
پریا هیچ چی نگفتن زار وزار گریه می کردن پریا
مث ابرای بهار گریه می کردن پریا...
((_پریای نازنین
چه تونه زار میزنین؟
توی این صحرای دور
توی این تنگ غروب
نمی گین برف میاد؟
نمی گین بارون میاد؟
نمی گین گرگه میاد می خوردتون؟
نمی گین دیبه میاد یه لقمه خام می کند تون؟
نمی ترسین پریا؟
نمیاین به شهر ما؟
شهر ما صداش میاد،صدای زنجیراش میاد
پریا !
قد رشیدم ببینین
اسب سفیدم ببینین
اسب سفید نقره نل
یال و دم اش رنگ عسل،
مرکب صر صر تک من!
آهوی آهن رگ من!
گردن و ساق اش ببینین!
باد دماغ اش ببینین!
امشب تو شهر چراغونه
خونهء دیبا داغونه
مردم ده مهمون مان
با دامب و دومب به شهر میان
داریه و دنبک میزنن
میرقصن و میرقصونن
غنچهء خندون می ریزن
نقل بیابون میریزن
های می کشن
هوی میکشن:
((_شهر جای ما شد!
عید مردماس،دیب گله داره
دنیا مال ماس،دیب گله داره
سفیدی پادشاس، دیب گله داره
سیاهی رو سیاس، دیب گله داره ...))
پریا!
دیگه توک روز شیکسه
درای قلعه بسه
اگه تا زوده بلن شین
سوار اسب من شین
میرسیم به شهر مردم ،ببینین:صداش میاد
جینگ وجینگ ریختن زنجیر بردهاش میاد.
آره!زنجیرای گرون،حلقه حلقه،لا به لا
می ریزن ز دست و پا .
پوسیده ن،پاره می شن،
دیبا بی چاره می شن:
سر به جنگل بذارن،جنگلو خار زار می بینن
سر به صحرا بذارن ،کویرونمک زار می بینن
منصور
In The Name of The Lord of The World
Toronto, What a city!!!! It is quite (Kamelan) a long time that I am living in

..........................................................................................Amir