-
بو محبت عالمی!
دوشنبه 30 شهریور 1383 13:11
یکی از اعضای وبلاگ دیشب قرار بود مطلب بده ، نداد. من یه مطلب نوشتم که بطور کلی پرید ! حالا قسمتهایی از اون رو نقل میکنم: مطلب اول ) ده روز بود به دوستان میگفتم متخصص زانو معرفی کنید. برای زانوی دردناکم. کسی کاری نکرد. مجبور شدم برم بیمارستان محل کار خواهرم. میخواستم این آخرین راه باشه چون دوست ندارم از رابطه و آشنا تو...
-
دیشب مثل هر شب جزیره اومد تو خوابم !!!
شنبه 28 شهریور 1383 23:07
- اسعد الله ایامکم. مبارک باشد سوم شعبان ٬ سالروز ولادت امام حسین علیه السلام. - این عوامل ماوراءالطبیعه هم دست از سر من بر نمی دارن ! قبلا تو وبلاگ نوشتم. ماجراهایی که در مشهد شروع شد و هنوز بابت اون اتفاقات گیجم ٬ بعدا هم ادامه پیدا کرد ٬ دیشب هم یک پرده دیگرش برام رو شد. موضوع اینه که : روز آخر برای یکی از خانمهای...
-
شهر من؛ من به تو می اندیشم
جمعه 27 شهریور 1383 22:29
صبح از خواب بیدار شو. برو سر کلاس، تا بعد از ظهر کلاس داشته باش؛ بعد بیا خونه و درس بخون تا شب و فردا دوباره و دوباره و دوباره. شاید ماشین بگید بهتر من را توصیف میکنه. شاید تو این دو سه سالی که اینجا بودم خیلی به کسایی که روزی با هم بودیم فکر نکرده بود تا اینکه این جمعه یه تحولی تو زندگیم اتفاق افتاد. یه مهمون. آره،...
-
دیوونگی...
پنجشنبه 26 شهریور 1383 17:59
فکر میکنی دیوونهای، وقتی عاشق شدی دیگه فکر نمیکنی. فقط میدونی که تاحالا فقط فکر میکردی که دیوونهای ...حضرت Jsam* همین. رضا.
-
به انتظار فصل تو تمام فصلها گذشت
پنجشنبه 26 شهریور 1383 00:06
می خوام بازم در مورد رئیس بنویسم ! برای بار چندم تذکر می دم منظور از رئیسی که اینجا در موردش مطلب می نویسم ٬ رئیس واقعی من نیست که بعضی از خوانندگان او را میشناسن . رئیس من که خیلی گله ( از ترسم !) و اصلا طرف حساب این مطالب نیست. کسی که در این سلسله مطالب از او به عنوان رئیس یاد میشود خیلی وقتا مجازی است و یا اغراق...
-
بند
سهشنبه 24 شهریور 1383 12:33
چند روزی است که دوستان رادر بند می بینم: بود آیا در میکده ها بگشایند گره از کار فروبسته ما بگشایند اگر از بهر دل زاهد خودبین بستند دل قوی دار بهر خدا بگشایند به صفای دل رندان صبوحی زدگان بس در بسته بمفتاح دعا بگشایند در میخانه ببستند خدایا مپسند که در خانه تزویر و ریا بگشایند راستی یک هفته به پایان این تعطیلات عجیب...
-
باز آی...
دوشنبه 23 شهریور 1383 11:31
مبارک باشد این عید٬ عید بعثت پیامبر معظم اسلام ٬ یا به تعبیری بعثت ما ... - در مقابل زمانهایی که کلی مطلب برای گفتن دارم ٬ الآن احساس می کنم خالیم ...البته خالی خالی که نه ٬ همه حرفا که آخه گفتنی نیست. - مخاطب نوشته آبی رنگ ٬ مطلب رو گرفت ! ببینم بعدش چی میشه !!! - آدم چه موجود عجیبیه . فکر نمی کردم اینجوری عادت...
-
بازگشت دوباره
یکشنبه 22 شهریور 1383 18:19
سلام.... هفته پیش برگشتم. این مسافرتم یکی از بهترین مسافرتهایی بود که تا بحال داشتم. دیدار با دوستان و گشت و گذار و ...خلاصه از همه دوستان که تو این مدت باهاشون بودم تشکر می کنم. این ۴-۵ روز داشتم کارهای عقب مونده را انجام می دادم و حسابی سرم شلوغ بود و نتوانسم مطلب پست کنم... یک نکته جالب یا اسف باری که در موقع...
-
تقویم
شنبه 21 شهریور 1383 23:39
سلام بعضی روزنامه ها گویی تقویم ندارند و چنان خودشان را به آن راه می زنند که مگه حالا چی شده و بعضی های دیگر هم نه عذرخواهی می کنند و تشکر! معمولا روزهای عید و شهادت روزنامه ها یک تبریک و تسلیت می گویند ولو به یک خط خشک و خالی. امروز یکی از روزنامه ها برای شهادت امام موسی کاظم (ع) هیچ ننوشته بود هیچ. زنگ زدم دفتر...
-
غریب آشنا !
شنبه 21 شهریور 1383 00:04
۱- ای یادگار از تو غرور زخمیم ای فارغ از من فارغ از یادت نیم بر من پسندیدی رقیبم را ولی شادم که می دانی و می دانم کیم ۲- تا حالا دیدین یکی تو خونه خودش غریبه باشه ؟! من الآن اینجوریم ! اعضاء اصلا منو تحویل نمیگیرن ! میگم مطلب پابلیش کنین ٬ خبری نمیشه ... برای مطلبی که من پست کردم نظر نمیذارن... ای روزگار ... چه کردی...
-
آشناترین غریبه
چهارشنبه 18 شهریور 1383 22:12
همه چیز از حدود دو سال پیش شروع شد با یه آدرس www.toranj.blogsky.com . بار اول به خاطر اصرار آقای رئیس یه سر زدم؛ اما بعد از دو سه بار سر زدن مشتری شدم. هر شب دو تا چیز چک میکردم؛ ایمیل ، وبلاگ. یه چیزی اینجا هست که آدم را گرفتار میکنه. هم دیگه را به ندرت میشناسیم و در عین حال مثل دو دوست نزدیک هر شب همدیگر را می...
-
کاش میشد شعر سفر - بیت آخرین نداشت
چهارشنبه 18 شهریور 1383 02:09
این پست دستخوش تغییرات اساسی گردید٬لطفا دوباره بخوانید... تا شنبه نیستم ... می رم مسافرت ان شاءالله. تغییراتی جزئی تو قالب دادم. لینک اعضای وبلاگ اومد داخل اسمشون در قسمت معرفی. لینک آوای من و محسن به وبلاگهای شخصیشون است ٬ بقیه به همین وبلاگ لینک داده شدن. پشتیبان فنی وبلاگمون رو هم معرفی کردم - صادق - که ازش بابت...
-
ما آدم های بی جنبه...
دوشنبه 16 شهریور 1383 17:34
خوب از اول هم همین بوده٬ تا آخر هم احتمالا با همین روال ادامه پیدا کنه... اینکه خیلی هامون آدهای بی جنبه ای هستیم آقاجون٬ بی جنبه.یعنی ایکه بی جنبه بار اومدیم. تعارف هم نداریم. تو همه موارد. از بزرگمون گرفته تا کوچیک کوچیکمون... از اون بچه مون که توی مدرسه٬ معلم تقلبش رو نادیده میگیره و اونم هی ادامه میده و روش هم کم...
-
علمدار
یکشنبه 15 شهریور 1383 16:57
سلام چند وقتی است که متن های وبلاگ خالی از شعر است و این سخت ناخوب است. ولادت امیرالمومنین (ع) زمان خوبی بود برای شعر نوشتن ولی دریغ که توفیق رفت اشعاری مثل به ذره گر نظر لطف بوتراب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند یا بیت روان ولی درست زیر که من علی را خدا نمی دانم از خدا هم جدا نمی دانم لذا این بار می خواهم شعر...
-
مرا نمی هلند
جمعه 13 شهریور 1383 21:09
دو روزه می خوام مطلب پست کنم٬ نمیشه. قیر هست قیف نیست ٬ وقت نیست و ... از فردا سه روز میرم مسافرت. نیستم. طبق معمول از اعضاء میخوام که چراغ وبلاگ رو روشن نگه دارن ولی نه مثل دفه قبل ! اون دفه گردسوز هم روشن نکردن! می رم شهر باباطاهر و پایتخت مادها و دامنه الوند و گنجنامه و Iranian herritage که همانا لوح نصب شده در...
-
تردید
چهارشنبه 11 شهریور 1383 22:57
چند روز پیش یکی از روزنامه های صبح ایران تیتر زده بود: وبلاگ گردی بجای خیابان گردی دو سه سطر اول آن را که خواندم فهمیدم که می خواهد بگوید وبلاگ ها رونق گرفته است.ولی من فکر می کنم که وبلاگ گردی مثل خیابان گردی همین طور هم شده هر روز هزاران بلکه بیشتر روی این خیابان های مجازی وقت می گذارند از روزی که این ستون را دیدم...
-
ای کاش از اول جدا از تو بودم...
دوشنبه 9 شهریور 1383 23:08
اگه خدا بخواد عکس اعضا درست شد ! برای دیدن عکس کامل و اصلی می توانید به یادداشت قبل مراجعه کنید . سختی لحظه دل کندن ٬ نمی ارزد به تمام خوشی های دل بستن ... ای کاش از اول ندیده بودمت... ای کاش تقدیرگر سرنوشت ٬ اصلا ما را با هم روبرو نمی کرد... ای کاش من در قاره ی دیگری به دنیا آمده بودم ... ای کاش از اول ٬ جدا از تو...
-
دچار تو گرفتار تو باشم...
یکشنبه 8 شهریور 1383 00:39
در یکی دو تا از پستهای قبلی ٬می نوشتم « یک کوه حرف دارم » اما الآن باید بگم « یک دنیا حرف دارم». سعی میکنم همش رو بنویسم. در این مدت مطالبی جمع شده که گفتنی است. از خوانندگان عزیز هم میخوام بر من منت بگذارند و سر صبر و حوصله همش رو بخونن . از طولانی بودنش هم پیشاپیش معذرت میخوام. توصیف هر قسمت رو هم اولش آوردم ٬ اگر...
-
مثل آفتاب اگه بر من نتابی سردم و بی رنگم
جمعه 6 شهریور 1383 23:47
چند وقتی بود که دنبال این آهنگ بودم. بالاخره پیداش کردم. شاید یکی از قشنگترین آهنگهایی باشه که تا حالا شنیدم. اولین باری که این آهنگ را شنیدم تو راه مدرسه بودم ساعت ۷ صبح. یکی از این همسایه های محترم(؟؟؟) این آهنگ را گذاشته بود و صداش را تا ته زیاد کرده بود. خواب از کلم پرید. آخرش پیدا شد. بگذریم. بالاخره امتحانا تموم...
-
Been Lost for a While
جمعه 6 شهریور 1383 11:57
Just started listening to Habib’s songs, I was reminded that I had promised to write at least once a week here. That’s right. I haven’t published anything for a long time. Maybe, I have been fallen apart from my culture for a long time. I know that I haven’t been in touch with anything from my home country, Iran ....
-
ماراتن
پنجشنبه 5 شهریور 1383 19:27
تو وبلاگ ترنج مطلب نوشتن سخت شده ، تو وبلاگی که رئیسش مقام ریاست و رئیس را به باد نقد گرفته است و عنقریب است که انقلاب بزرگی در ادارات و مدارس برپا کند ،تو وبلاگی که استادان ادبیات مفید مطلب می نویسند ،تو وبلاگی که رویایش نیمه کاره است مطلب نوشتن سخت شده است. به هر حال... من چهل و دو کیلومتر و صد و نود پنج متر دویدم...
-
با یاد عشق دیروز - سر را نهاده بر دار
چهارشنبه 4 شهریور 1383 09:04
۱- از گل و شعر و ستاره می رسم به تو دوباره ۲- چشممان به جمال نوشته آقا نصیر روشن شد! دیشب اومدم یه مطلب پابلیش کنم که دیدم نصیر بعد از مدتها دست به نوشتن برده ٬اونم چه مطلبی٬که الحق باید گفت جانا سخن از زبان ما می گویی ٬ خلاصه دامنم از کف برفت و نوشتن مطلب افتاد به حالا... ۳- نخستین جلسه اعضای وبلاگ ٬ بناست که...
-
احترام
سهشنبه 3 شهریور 1383 21:55
سلام سالها قبل از دکتر سروش درباره تلویزیون دیدن سوال پرسیده بودند و وی گفته بود نمی بینم چون دیدن تلویزیون سه چیز می خواهد: فرصت ؛ طاقت ؛ رغبت. و من این سه را ندارم. هر چه صبر کردم تا خون؛ شیر شود نشد0 نمی دانم زمانه مولوی چگونه بوده است که خون بالاخره شیر می گشته است بعد از اذان مغرب شبکه سوم مسابقه زنده شهر به شهر...
-
عشق: ضرورت یا حادثه ؟
دوشنبه 2 شهریور 1383 23:43
عشق به دیگری، ضرورت نیست، حادثهاست. عشق به وطن، ضرورتاست، نه حادثه. عشق به خدا ترکیبیست از ضرورت و حادثه. (یک عاشقانهی آرام نادر ابراهیمی) همین. رضا. پ.ن. یواشکی ته مطلب رضا یه مطلب بذارم ! ( نمی خواستم جدید پابلیش کنم چون در وبلاگ ما مطلب رو مطلب بدون رعایت فاصله زمانی ممنوعه ! - منصور ) متن شعر آهنگ زمینه وبلاگ...
-
کماکان ببین که دست من عطر تو رو کم میاره
یکشنبه 1 شهریور 1383 13:40
( i امان از رئیس جماعت! قصد دارم در یکی از پستهای آینده ام بگم هر چی که باید بگم ! ii ) پنجشنبه عصر با یاسر قرار داشتم، رفتیم یه جایی مهمونی. جاتون خالی. کلی راجع به انگلیس، این عجوزه پیر (!) صحبت شد! نظرم را جلب کرده که برم اونجا برای ادامه تحصیل . تا ببینیم چی میشه. البته شاید کسانی که با من آشنا هستن بگن : اوهو! ما...
-
در چند شب گذشته و امشب ببین که دست من عطر تو رو کم میاره
جمعه 30 مرداد 1383 23:05
* مطلب زیاد به ذهنم میاد ٬ پشت فرمون ٬ قبل خواب ٬ موقع غذا خوردن ( البته اگه بتونم بخورم ) ولی فورا از ذهن می پره . میام پشت کامپیوتر می شینم یادم نمیاد چه چیزایی می خواستم بنویسم . ** دوست خوب از همه چیز تو دنیا بهتره . دوست خوب رو نباید به هیچ قیمتی از دست داد. برای لحظاتی که با هم گذراندید باید خیلی ارزش قائل شد....
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 30 مرداد 1383 01:00
بوسنی، هرزگوین و گراژده، خوب؟ فکر نمی کنم جمعیتشون خیلی زیاد شه،میشه؟ حالا فکر کن این وسط 60 هزارتا بچه به دنیا بیان، با باباهای نامعلوم... یعنی نامعلوم ِ نامعلوم که نه ها... یه سری سرباز.... می فهمی چی می گم؟ها؟ خیلی وحشتناک تر از این حرفاس. 60 هزارتا تجاوز...زیاده،نه؟ بشمر... یک، دو، سه، ... خیلی طول می کشه تا به 60...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 28 مرداد 1383 13:49
حاج منصور که مارکوپولو شده و هنوز گرد راه نتکانده رفت به سفر دوباره آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست هر کجا هست خدایا به سلامت دارش دیروز مشهد بودم و نایب الزیاره، جای همه دوستان خالی. ماجرای آنرا در و بلاگ خودم نوشتم. برگشتنه یه د...!!! ببخشید، اشتباه شد. برگشتنه روی صندلی جلوئی یک فقره آدمیزاد با فرهنگی یادگاری...
-
رجب ماه بزرگ خداست*
سهشنبه 27 مرداد 1383 20:16
فردا اول ماهه رجبه. همونطور که همه میدونید فضیلت این ماه خیلی خیلی زیاده و از پیغمبر(ص) روایت شده که فرمودهاند: رجب ماه خداست و شعبان ماه من و ماه رمضان ماه امت من است. و همینطور در حدیث داعی که از معصوم(ع) نقل شده است میفرمایند: در آسمان هفتم ملکی است به نام داعی. به مجرد اینکه ماه رجب وارد میشود ندا میدهد...
-
امشب هم دوباره ببین که دست من عطر تورو کم میاره
سهشنبه 27 مرداد 1383 01:19
تا پنجشنبه نیستم. اعضای وبلاگ اینجا رو استاد کنن. ممنونم از دوستانی که حضوری ٬ تلفنی ٬ ای میلی (!) ٬ پی امی (!) از من دلجویی کردن. در رابطه با مطالبی که در دو پست اخیر نوشتم. البته اینم بگم که بعضی ها هم سکوت کردند که برایم کلی معنی داشت ! بعضی ها هم از در «راه کار» و «روش حرکت » و « نصیحت» و « ارشاد» در اومدن که...