بعضی ها خواسته بودند که بیشتر با اعضاء تیم آشنا بشند که آقا منصور لطف کردند وچند وقت پیش تا حدودی خودشون را معرفی کردند....و اما خودم:
نام:یاسر- ۲۲سن-رشته تحصیلی: مهندسی کامپیوتر(سال آخر)-ساکن لندن-تیم مورد علاق فوتبال: منچستر یونایتد
-بهترین دوست : اینترنت(بیشتر از همه هر روز باهاش هستم!!) . ورزش مورد علاقه:شنا.
همین دیگه... اهان راستی رضا قراره که بزودی یک قسمت بعنوان معرفی اعضاء تو وبلاگ درست کنه!! حالا نمیدودم چیکار کرده..
یک شعر قشنگ از اخوان ثالث چند روز پیش خوندم که فکر کردم بد نباشه تو وبلاگ بزارم.... 
لحظه دیدار نزدیکست.
باز من دیوانه ام، مستم؛
باز میلرزد دلم،دستم.
بازگویی در جهان دیگری هستم.
های! نخراشی به غفلت گونه ام را، تیغ!
های، نپریشی صفای زلفکم را، دست!
و آبرویم را نریزی، دل!
- لحظه دیدار نزدیکست.
یاسر
صبح، نمازت قضا میشه / تو ترافیک گیر میکنی به کلاس دیر میرسی / به یک سوال استاد جواب اشتباه میدی حالت گرفته میشه / میای بری تو راه بنزین تموم میکنی / با هزار بدبختی مشکل رو حل میکنی میفهمی ساعت 3 یه قرار داشتی که یادت رفته بوده / می ری مدرسه م... یه نفر اشتباها از دستت دلخور میشه قهر میکنه میره خونه / میری یه چرت بخوابی صد نفر به فاصله های 5 دقیقه میان و بیدارت میکنن / به خاطر رودربایستی یه کار می افته گردنت که اصلا دوست نداری انجامش بدی / مسافرتی که هفته بعد میخواستی بری کنسل میشه / میری سمت خونه و از وسط راه بر میگردی چیزی برداری ، میبینی همه درها بسته ست و هر چی در میزنی باز نمیکنن / میری خونه ، توی آشپزخونه دستت میچسبه به ماهی تابه٬ کباب میشه / شامی که دارید رو اصلا دوست نداری به زور میخوری / کولر باد گرم میزنه میری می بینی که پمپ آب گیرپاژ کرده و شب رو در گرما خواهید بود / دائیت زنگ میزنه و یه چیزهایی که توی خونتون هست رو میخواد براش ببری و این یعنی فردا دو ساعت علافی/
و منتظر واقعه بعدی می شینی... ای 16 تیر 1382 /