رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

عیدانه فراوان شد

 

اصلا فکرشم نمی کردم یه روزی برسه که وبلاگ بخوابه! اصلا قصد تعطیلی و یا امثال آن را ندارم. اتفاقا دو تا عضو جدید به وبلاگ اضافه کردم.

حامد که از دوستان خوب ماست ، خواهد آمد. همچنین یک عضو دیگر که به موقع معرفی خواهد شد.

چون عازم مسافرت هستم و ده روزی تهران نیستم ، زودتر از حد معمول سال نو را تبریک می گویم و امیدوارم سال پربرکتی برای شما باشد.

و سری حکایتهای رئیس که شروع خواهد شد! مثل اینکه این کاروان همان کاروان است، فقط کاروانیان عوض شده اند!

 

کدام عید و کدامین بهار ؟ با چه امید؟

که با نبود تو نومیدم از رسیدن عید

 

منصور

 

یه پست بدیم که پست داده باشیم !

 

جان دلم که شما باشید ، فطرتی حاصل شد بس عظیم در پروسه (!) پست های مکرر اینجانب در ماه بهمن که بی ارتباط نبود به ماجرای اختیار تاهل و هفته شهدای دبیرستان و گرفتاریهای دیگری که در این مقال نگنجد.

 

گیرم که من پست ندادم ، نبودم ، اصلا افتادم مردم ، این اعضای عزیز و گرام (!) باید در اینجا را تخته کنند؟! باز هم گلی به جمال نصیر که دو سه تا مطلب داد. این حاج محسن که شده ستاره ی دنباله دار ! نیست اصلا.

 

 وقایع زیادی داریم که در ارتباط با آنها باید قلم فرسود:  محرم ، کاریکاتورهای دانمارکی، انفجار در حرم مطهر عسکریین علیهما السلام، هفته بزرگداشت شهدای دیبرستان م... ، فوتبال ، و چند چیز دیگر. فعلا این مطلب را پست می کنم که بگویم زنده ام ، تا برسد به موضوعات مفصل. ان شاءالله از این به بعد روال مطلب دادن به فرم عادی باز خواهد گشت.

 

ماکشته تواییم ، به خنجر چه حاجت است.

 

منصور