رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

ترا نگاه می کنم که دیدنی ترین تویی


نباید عادت کنی...
نباید محبت کنی....
سعدی اندازه نگهدار که اندازه نکوست.....
دل نبندی......
به یکی محبت بورزی و انتظار محبت داشته باشی . اگر نکنه چی.......
پس٬ نکن٬ نخواه........

ماقصه سکندر و دارا نخوانده ایم         از ما بجز حکایت مهر و وفا مپرس   یعنی کشک.........

منصور

وای

 
دو ساعت نوشتم زدم  publish همش پر شد.
 ساعت ۱۱ شب دیگه چشام داره میاد تو دهنم. ان شا الله دفه بعد

صادق

امشب معلم بازیم گل کرده !!!


نمی دونم این خانواده ها چی به بچه هاشون یاد میدن! حالا شاید به پست ما اینجوریاش خوردن! امروز دو تا از دانش آموزانم اومدن برای یه کار به من کمک کنن. یه نفر دیگه هم اومد که اصلا وجودش لازم نبود ولی برای اینکه نخوره تو ذوقش و ناراحت نشه یه کاری دادم بهش که مشغول بشه. یک ساعت که کار کردن گفتم برید یه هوایی بخورین و برگردین.  رفتن دیگه نیومدن! دقیقا دو ساعت بعد یه نفرشون اومد گفت : " هه هه هه ! رفتیم دیگه دیدیم بساط فوتبال برقراره بازی کردیم "

به همین سادگی! بعدش ، موقعی که می خواستم در اتاق رو ببندم برم ، وسایل همون آدمی که اومده بود خودش رو زورچپون کرده بود توی کار ما رو  برداشتم بردم توی حیاط تقدیمش کردم!

 

متاسفانه یه سری از بچه ها نه قول و قرار سرشون میشه ، نه معرفت ، نه بزرگتری کوچکتری ، نه احترام . رفتیم خونه یکیشون مهمون بودیم ،  پذیرایی و تحویل گرفتن برام معنا شد! شما یه سری مهمون داشته باشین یکیشون دیر برسه بطوری که بقیه شامشون رو خورده باشن ، چیکارش میکنین؟ میگین چشمت کور می خواست دیر نیای؟!!! ما ایرانی ها که به مهمون نوازی شهره هستیم . پس اشکال کجاست؟

 

من فکر میکنم بچه های نسل امروز تو فضای این حرفا نیستن. یه جور دیگه و با ارزشهای دیگر بار اومدن. ما که انگلیسی نیستیم. تازه انگلیسی ها که تو این چیزا مقید ترن! اصلا تا همه نیومده باشن بقیه منتظرش میشن! اینقدر بچه ها سرشون تو اینترنت و این حرفاست که توی یه مهمونی سرشون رو بلند نمیکنن ببینن چه خبره. نمی دونم شاید خانواده ها یادشون ندادن یا خودشون هم بلد نبودن که یاد بدن. بگذریم.  فکر روی این چیزا ذهن من رو به خودش مشغول میکنه و راه حل خاصی پیدا نمی کنم. داریم فرهنگ ایرانی خودمون رو از دست میدیم که جاگزینش فرهنگ اروپایی بشه و در نتیجه چیزی هشل هفت و شتر گاو پلنگی بدست اومده.

 

ساعت 7 امروز کوه چهارشنبه شبهامون رو استاد کردیم. امیرحسین هم بود. رفتیم و من فهمیدم فعلا زانوم راه نمیده برای کوه رفتن. کوه رفتن های جمعه که مدتی بود تعطیل شده بود فکر میکنم کماکان برای من تعطیل باشه. مگر اینکه 10 متر هم پایین نیام و فقط برم بالا.

 

این گزارش تهیه کردن هم برای من شده بختک .

 

منصور

حالا که کار تو شده ٬ پر نیرنگ و ریا

1-      رفقام از خودم بهترن! اینو امروز فهمیدم!!! بعضی از دوستان اینقدر خوبن و مردم دار ، آدم شرمنده میشه...یه چیزی به یکی از دوستان گفته بودم ، امروز اینقدر پی گیری کرد و دنبالش رو گرفت تا برام اون کار رو انجام داد. دیدم عمرا اگه خود من که اینهمه ادعای معرفتم میشه اینجور باشم! تازه زنگ زد به یکی دیگه از دوستان اونم کارش رو ول کرد و دوتایی رفتن کار من رو انجام دادن. و این در حالی است که اصلا ازش نخواسته بودم ! فقط میدونست که من به یه چیزی احتیاج دارم. خدا رو شکر . یه مدت بود تقریبا این فکر به سرم زده بودکه همه به فکر خودشونن . امروز تا حد زیادی زدوده شد. نمی دونم. شاید در چند وقت اخیر با یه مشت بچه برخورد داشتم و این تصور برام ایجاد شده بود...

 

2-      70 نفر تو لیست مسنجرم بودن. دیشب و امشب در یک اقدام انقلابی اکثرشون رو پاک کردم ! موندن 20 نفر ! یه جورایی راحت شدم...

 

3-      چرا از نابسامانیها نگم. بذار بدونیم و فکر کنیم و راه حل پیدا کنیم.

 

4-       باز هم حدیث رئیس ! ولش کن حالش نیست! کوتاه کنم... هیچوقت مخالف نظر رئیستون حرف نزنین! چون فقط موقعیت خودتون رو خراب کردین! مخالفت شما ذره ای هم تاثیر نداره. فقط نظر رئیس را در مورد شما خراب میکنه. در عوض ، هر چی طرح و نظر مزخرف و زپرتی که جناب رئیس فرمودن ، تایید کنید و به به و چه چه بگین ! چون شما چه موافق باشین چه مخالف ، اون کار که انجام میشه ! فقط با تعریف کردن نظر جناب رئیس رو در مورد خودتون مثبت می کنین... امان از این رئیس جماعت!

 

5-      بعضی از دوستان و حتی کسانی که نمیشناسمشون ، شفاها یا از طریق ای میل یا در قسمت نظرات ابراز تمایل میکنن که دروبلاگ ما عضو بشن و مطلب بنویسن. باید بگم که وبلاگ میتواند عضو جدید بپذیره ولی شرایط داره .فرم نوشته های اون شخص باید به وبلاگ بخوره ( از این فرم تخیلی ها نباشه!) یا از این جورایی نباشه که من حالیم نمیشه !( آه ای ظلمت تنهایی های بی صدای من .... !) و یکسری شرایط دیگر هم داره ! این ماجرا هم مثل ماجراهای دیگست. کسی را که دوست داری بیاد هم تیمیت بشه نمیاد ، ولی کسی را که نمی خوای هم وبلاگیت (!) بشه ده دفه پیشنهاد می ده ...هی....

 

6-      برم که نیمه دوم آلمان – هلند شروع شد. هلند اصلا تیم نیست. فکر نکنم از گروهش بالا بیاد.

 

منصور

عشق یعنی قدغن ٬ حرف تو حرف من


زوره ! این وضع فوتبال نشون دادن تلویزیون ، با این گزارشگرهای مزخرف ، فقط میزنه تو اعصاب ما ...


این صحنه هایی که سانسور می کنن مگه چی داره؟ با اون تکنیک مزخرف سانسورشون . واقعا آدم عصبی میشه . منتظر زدن ضربه آزاد هستی ، باید ده دفه ریخت تراپاتونی رو ببینی یا دو تا تماشاگر فرانسوی با خروس ! بعد به پخش زنده که بر می گرده ، می بینی ضربه رو زدن و تموم شده! یه ذره اعصاب هم که میمونه با اظهار نظر های مزخرف گزارشگرها فلان میشه توش ! نمی دونم کسی چیزی به این گزارشگرها نمیگه؟ روابط عمومی (162) تلفنها رو منعکس نمیکنن؟ واقعا چی باید گفت... حالا میدونین چیش زوره؟
ماهواره ممنوع است و این هم سرویس فوتبال دادن صدا و سیماست. آخه این که نمیشه . مثل معلمی که درس بلد نیست بده ، هر کس هم که سر کلاسش سوال کنه بندازدش بیرون یا نمره ش رو کم کنه.

 

دیگه اینکه ما خودمون نون نداریم بخوریم ، تراکتور فرستادن به استان هراتمون چیه؟!!!
اگه به چشم خودم ندیده بودم لیسانس فیزیک و فوق لیسانس علوم سیاسی رو که بیکارن شاید این حرف رو نمیزدم. بابا ، تنبون خودمون رو بکشیم بالا...

 

الان شبکه 3  داره یه برنامه نشون میده در مورد انتقال خون که مصاحبه با ساشا ایلیچ و عیسی ترائوره است ، خوشم اومد از مترجمش ، همزمان هم مترجم انگلیسی بود هم فرانسه.  منم که به زبان فرانسه حساس ...

 

دوست دارم صادق و امیر از انعکاس یورو 2004 توی کشورشون بنویسن( اگه صدای منو می شنوند ! )  یاسر که کماکان در سرزمین آفتاب تابان به سر میبره...


بازی ایتالیا رو که امشب دیدم یه ذره در پیش بینی که انجام داده بودم شک کردم ... ولی حرفم رو عوض نمی کنم... ایتالیا ، فرانسه ، آلمان ، چک .


شما هم که نظر ندادین...

 

منصور