رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

دل رویا گرفته٬ چه کابوسی ٬ مگه نه؟!

 

۱- انگار باز هم باید اسم وبلاگ را عوض کنم.بگذارم رویای تعطیل! دیگه هیچ بهونه ای ندارم 

قبلا نگران این بودم که در آرشیو کنار وبلاگ ، ماه از دست ندم ، الان نگرانم که سال از دست نره! 

 شرمنده روی دوستان هستیم. اینقدر این مدت بهم گفتن چرا مطلب نمی دی؟ که از رو رفتم.

  

۲- شخصیتهای مورد علاقه من در سریال لاست:  

البته کاراکتر آنها مورد علاقه است نه خودشان! این توضیح را دادم که مشکلی بوجود نیاید! 

از همه بیشتر سعید ، از همه کمتر سان.   

 

هارلی که عشقه! حرفی توش نیست. 

 آنا لوسیا به خاطرشخصیت نیمه روانی وحشی!  

چارلی چون همیشه تحت تاثیر دراگ تو هپروت بود ، بعد که اعتیاد رو ترک کرد فهمیدم علتش مواد نبوده!  

فارادی چون فیزیکدانه و کوانتم کار .از همه چی سر در میاره.بمب هسته ای تا بعد چهارم. خشک هم نیست. عاشق هم میشه! البته بد سلیقه ست! زندگیش تو قسمت بعده که پس فردا پخش میشه.  

نادیا چون یک چریک واقعی بود.  

کیمی که در بی رحمی و خشونت فوق العاده بود.با کسی شوخی نداشت.  

سان چون با پارو زد پس کله بنجامین!  سعید هم که خداست ! 

و  متنفرم از بن لاینس. البته بچگی هاش بدک نیست! 

 

۳- افشین دوباره امپراتور شد. ای بد نیست. استقلال هم که با اقتدار(!) قهرمان شد. امشب فردوسی پور ببینیم چی میگه.   

 

۴- 

باید قلم گرفت به دست، تقویم تازه ای نوشت

باید که تن نداد و رفت به جستجوی سرنوشت 

منصور

نظرات 7 + ارسال نظر
کاظم دوشنبه 7 اردیبهشت 1388 ساعت 17:48 http://www.shahne.com/weblog

این عکس های قبیحه اینجا چی کار میکنه ؟
درست اومدیم ؟

علی اصغری دوشنبه 7 اردیبهشت 1388 ساعت 19:51

سلام

مشعوف شدیم از زیارت حضرتعالی و نوشته های گهربارتان!
قراربود این سریال را بدهی من ببینم کی بیام بگیرم؟
ارادتمند

رضا سه‌شنبه 8 اردیبهشت 1388 ساعت 09:46 http://bgodar.blogfa.com


پست زرد!

میلاد سه‌شنبه 8 اردیبهشت 1388 ساعت 19:10

چه عجب! بالاخره این‌جا یه نشانی از حیات توش به چشم خورد!
خدایی خسته شدم بس که رفتم پستای قدیمی رو خوندم.
می‌خواستم هفت هشت تا از مطالب قبلی رو کپی کنم برای نویسندگان وبلاگ که توش مکررا ذکر کرده بودند این‌جا با سایر وبلاگا فرق داره، یه کار تیمی خوب قراره توش ارائه بشه، و وبلاگ بدون پست دادن نمی‌مونه و آرشیوش حتی یک هفته رو از دست نمی‌ده. اما خدایی با خودم فکر کردم دیدم اگه قرار بود فایده‌ای داشته باشه، کسی که نوشته بهتر از من بلده اونا رو!
***
از سریال لاست هیچ نمی‌دونم. قرار بود خودتون بهم بدینش، که البته هنوز فرصت نشده مزاحم بشم و سری هم بعد از عید متأسفانه نزدم بهتون.
راستی، گفتم بهتون که سال نو مبارک؟ اگه نگفتم با یه ماه و خورده ای تاخیر سال نو مبارک، بابت تاخیرش هم شرمنده.
***
بازم به مرام افشین امپراطور و یا شاید هم به حماقتش! نمی‌دونم!

سید علی چهارشنبه 9 اردیبهشت 1388 ساعت 22:45

سلام آقا منصور!
خیلی مخلصیم!

تا 7 ساعت دیگه آخرین اپیزود لاست پخش می شه و ما هم منظر هستیم!!

پس چرا جان لاک بین اینا نیست؟؟ من از لاک خوشم میاد. بعدش از بن! نمی دونم شما جرا بدتون می آد از بن! نظر من درمورد شخصیت ها ایناست:

1) جان لاک:

رهبر جبهه ی ایمان.
اولین کسی که باور داشت:
this is not just an island
its a place where miracles happen
و اولین کسی که عاشق جزیره شد و بهش ایمان آورد چون اولین کسی بود که معجزه رو به عینه دیده بود. کسی که معتقده سقوط هواپیما یک اتفاق نبوده. بلکه تمامی آن افراد هر کدام به خاطر یک دلیل خاص به جزیره آورده شده اند. کسی که به سرنوشت اعتقاد داره. جان لاک گذشته ی بسیار تلخی داشته. اما حالا جزیره است که می تونه به اون آرامش واقعی رو بده. و الان به اون آرامش رسیده. چون تمام وجودش رو فدای جزیره کرد. خودش رو قربانی جزیره کرد و حالا ...

2) بن:

بهترین توصیفی که از شخصیت بن می تونم بگم همون توصیفی هست که جولیت در فیلم ویدیویی ای که از خودش گرفته بود تا با جک درمورد عمل کردن بن صحبت کند:
he's a liar / he's dangerous
به هر حال جولیت کسی است که سه سال با بن بوده و او را شناخته. بهترین توصیف از او هم همین است:
1- او یک دروغگوست.
2-او خطرناک است.

بارز ترین صفت بن دروغگو بودن اوست. مثل آب خوردن دروغ می گه. اصلا هم به کسی اطلاعات نمیده. به هیچ وجه نمی شه بهش اعتماد کرد. هر جمله ای که از دهنش بیرون می آد به احتمال 90 درصد دروغه ولو اینکه ظاهرش جوریه که طرف از اون مطلب خوشش بیاد و اون را بهمون صورت باور کنه.
صفت دوم او هم اینه که واقعا خطرناکه. ظاهرش یک آدم مظلوم هست. اما تصمیم ها یا کارهایی که می کنه خطرناک از چیزی هستند که تصورش رو بشه کرد.

اما من خودم عاشق بن هستم. چون بن یک نابغه است. یک مغز متفکر،باهوش، سیاست مدار و زیرک. همین هوش زیادش اون رو تبدیل به رهبر دیگران کرده.

3)چارلی:

کسی که خام و بچه وارد جزیره شد اما در جزیره پخته و بزرگ شد. کسی که فداکاری بی نظیری انجام داد و با آغوش باز به استقبال مرگ رفت. بهمین خاطر تحسینش می کنم.

4)هارلی:

نمک سریال! خوشم می یاد ازش! وقتی اون دختره که باهاش دوست شده بود کشته شد خیلی خیلی دلم واسه هارلی سوخت. مخصوصا وقتی می کفت: کاش زیرانداز رو فراموش نمی کردم....

5)سعید:

دوستی با شانونش خیلی مسخره بود! بچه بازی بود. یه موی دوستی هارلی و اون دختره رو به صد تا سعید و شانون نمی دم!! یه کم جو گیره خدایی.نه به اون موقع که آدمکش بن شده بود نه به اون موقع که به بن کوچیک تیراندازی کرد!

6)کیت:

زیاد خوشم نمی یاد ازش! فکر کرده خیلی hot هه! اصلا هم اینجوری نیست! ولی آدم منطقی ای هست. ازین قسمتش خوشم می آد.

7)جک:

رهبر جبهه منطق.
کسی که همیشه سعی می کنه از عقل استفاده کنه و برای هر چیزی یه توجیه عقلی لازم داره. دلسوز، صبور، فداکاره. همین فداکار بودن و دلسوز بودنشه که اون رو به یه رهبر برای بازماندگان تبدیل کرد.
من بین رهبری جان و جک، جک رو بیشتر قبول دارم. چون تمام کاراش از روی منطقه. اما جان لاک معلوم نیست چه دسته گلی به آب بده! ممکنه یه تصمیمی بگیره که صد در صد خلاف عقل سلیم باشه. اما آدم از جک خیالش ازین بابت راحته!

8) سان و بقیه:

درمورد بقیه خنثی هستم!!



سید علی چهارشنبه 9 اردیبهشت 1388 ساعت 22:50

راستی یه چیز دیگه:
درمورد مقایسه جک و جان لاک.

جان لاک= ایمان بدون منطق
جک = منطق بدون ایمان

هیچ کدوم به تنهایی به درد نمی خوره. بلکه هر دو بعد باید در وجود آدم باشه:

ایمان + منطق

(که نمونه ی مثبتش رو در فیلم نداریم اما نمونه ی منفیش بن هست)

زهرا شنبه 12 اردیبهشت 1388 ساعت 20:19

ما هم همچنان منتظریم........

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد