رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

زیر سقف نقره کوب آسمون!


گفته بودی روز جمعه خبر خوبی میارن
آخه تقویمای دنیا که هزارتا جمعه دارن!
هزار و یکصد و هفتاد و یکمین سال تولد منجی عادل بر منتظران نجات و بر خود حضرتش مبارک! یا عزیز، خواستم برات درد و دل کنم که بخونی ولی:
         بس که از غما ملولم بس که از گریه ها خیسم
         گله دارم از تو اما نمیتونم بنویسم!
یا عزیز ، تولدت مبارک! 
                    
پا بذار تو کوچه هامون روی تقویمای پاره
روی برگای سیاهی که هزارتا جمعه دار.

۱- بعد مدتها دیدیم شرمنده رییس عزیز میشیم و باید با وجود تمام کارها ، خلاصه: 
۲- چند روز پیش فیلم « گیلانه» را دیدم که نگاهی دیگه بود به دفاع مقدس از نظر بنی اعتماد. به نظرم جدای از همه امروز نسل جنگ ندیده ما «تحمیل را مقدس شده»و«جنگ را مقدس کرده» میشناسه و بدبختانه رسانه های ما جنگ رو درشت مینویسند و درست نمینویسند!!! ولی به نظر من اصل قداست ۸ ساله برای بعدشه و امروز که شهیدای مرده در انتظار زنده شدنند تا از دست من و تو و دیدنی هاشون به سمت خاطرهشون آسوده بشن و سهم ...! تکراریه یا سیاه نمایی، حقیقتی که :
       بعضیا مثل ستاره ها سپید
       رفتن و تکیه به آسمون دادن
       بعضیا رو پشت بوم خونشون
       موندم و ماه رو به هم نشون دادن 
       باز باید یه دوره دیگه بگذره 
       از همین یک،دو،سه روز عمرمون
       میمونیم یا نمیمونیم با خداس
       پای سفره های افطار و اذون

۳- وقتی عقیده ، عقده خوانده میشود و نور چراغ در آب ، مهتاب تلقی و متانت زمین زیر برف یخ میزند ... نان از یتیم خانه می دزدیم و میفهمیم
                        دزد، اشتباه تایپی درد است .    

۴- 
ما سپر انداختیم ، گر تو کمان میکشی...
                                                                                                                          علیرضا

یاد من نبودی اما، من به یاد تو شکستم

1-

نمی دونم دقت کردین آثار آخر شعرا، نویسندگان و کارگردانان ضعیف می شه. مثل اینکه یه قانونه. فکر میکنم نویسنده یا شاعر یا فیلم ساز تا برای دل خودش کار میکنه و از روی جوشش درونی خلق اثر میکنه، قوی از آب در میاد. ولی تا معروف میشه و ازش انتظار آثار بعدی میره، و انتظار قوی تر شدن نسبت به قبلی ها وجود داره ، وضعیت افول میکنه. مثلا کتاب "نفرین زمین" جلال ، دفتر آخر اشعار سهراب سپهری ( با اولی ها مقایسه کنید) ، فیلم بید مجنون مجیدی (!) ، آلبوم اخیر سیاوش قمیشی ( روزهای بی خاطره) ، دلشدگان مرحوم علی حاتمی و...

البته این موضوع به نظر من شایع هست ولی عمومیت نداره . مثلا آخرین کتاب جورج اورول که شاهکاره ، یا آخرین فیلم کوبریک که می گن خیلی خوبه !

 

2-

تقاضای کمک از خوانندگان گرامی

 

دو تا کتاب هست که مدتیست دنبالشون می گردم و پیدا نمی کنم . از خوانندگان عزیز اگر کسی در این زمینه می تونه کمکی بکنه ، بگه که خیلی ممنون می شم.

احادیث معلل (نویسنده :بهبودی) ، تائوی فیزیک (انتشارات کیهان)

 

3-

مژده ، مژده ! قالب جدید وبلاگ در راهه. در آینده نزدیک وبلاگ را با ظاهری جدید مشاهده خواهید کرد.

 

4-

پیش از اینت بیش از این اندیشه ی عشاق بود

مهرورزی تو با ما شهره ی آفاق بود

 

منصور

گریه کن گریه قشنگه / گریه سهم دل تنگه

 

بعضی وقتا دلتنگی های آدم زیاد میشه.  معلوم نیست برای چی و چرا. دلت می خواد آزاد بودی و سرت رو میذاشتی روی میز و یه ده دقیقه ای گریه می کردی. با صدای بلند.

اوضاع اونجور که می خوای پیش نمی ره. سنت " من یشائی " جهانه دیگه.

 «عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم »

نمی دونم. همه این چیزا رو میگی. ولی باز هم دلت میخواد داشته باشی، کنارت باشه ، بری ، ببینی ، حرف بزنی ، اونطوری باشه که تو دلت می خواد. نه ! نمیشه آقا جون! باید همینجوری باشه. اصلا همینه. آدم که بی دغدغه و غم باشه دیگه مرده. از قدیم هم گفتن: "فقط بمیری خلاص میشی."

 

واقعا موضوعیت داره که به قول "بامشاد" بگم : بی وفایی ، بی وفایی، دل من از غصه داغون شده.

من نمی دونم . بازم می گم بیا ، ببین . باید بودن تو ، باش.  دوست داشتم لحظه های کنار تو بودن کش می اومد به اندازه یک روز ، دو روز ، هفته ها. ولی افسوس که این هم به آرامی یک مرثیه از روی سر ثانیه ها می گذرد!

 

کاش لااقل موقعی که تو هستی ، زمان همون طور می گذشت که انگار سر کلاس آقای دکتر ... نشسته ام! یک دقیقه بیشتر بایست ! یک کلمه بیشتر حرف بزن! بی ربط! راجع به وضع آب و هوا ! اصلا جک تکراری تعریف کن ! حرف تکراری بزن. فقط صدای تو در این میانه دلخواه است. حرف بزن که تمام غنچه های دلم با شنیدن صدای چهچه آن بلبل می شکفند.

 

دیگر چی بگم؟ تابی نمانده ، توانی نیست. این حکایت کیبورد و وبلاگ نیست. این خون دل است که از نوک خنجر انگشتان لغزان روی صفحه کلید، به سینه سپید مونیتور می تپد!

دیگر نفسی نمانده! خودت یک کاری بکن.

 

این دفه آخر مطلب شعر لازم نداره! پست این دفه همش "شعر انتهایی" بود!

 

منصور

پنجره بازه به بارون - من ولی دلم گرفته

اینم یک پست متفاوت و کوتاه برای خوانندگان مشکل پسند که به ما نگن : "دیر به دیر آپ دیت می کنید" !

 

البته خبری نیست ها ! توضیحا عرض کنم که این شعر که قسمتی از معروفترین غزل حسین منزوی است ، تقدیم می کنم به یکی از دوستان عزیزی که در این ایام برایش موضوعیت داره !

به ساختار شکنی و تغییر زاویه دید که شاعر در این ابیات بکار برده خوب دقت کنید:

 

زن جوان غزلی با ردیف " آمد" بود

که بر صحیفه ی تقدیر من مسوّد بود

..........

زنی که آمدنش مثل " آ " ی آمدنش

رهایی نفس از حبس های ممتد بود

 

 

منصور

غم من لیک غمی عمناک است

1-      رانندگی ها افتضاحه! کی گفته مردم ما خیلی چنین و چنان هستن ؟!  «یک» شون «دو » بشه شکم همدیگر رو پاره میکنن. رانندگی بعضی از این آدما ستیز آوایی دارد. چون "گاو وار" است!! رفتم زنجان و برگشتم دیدم که خدا به یکسری نعمت شعور را اعطا نفرموده است. کسی هم که درست رانندگی میکنه بعد یه مدت خراب میشه و میشه مثل بقیه. می گه همه اینطوری میرن من چرا نرم. تغییر مسیر ناگهانی ، سبقت از راست، سبقت و سرعت غیر مجاز، یه دفعه ترمز کردن توی جاده و اتوبان ، تجاوز از خط وسط جاده تنها چند مورد از خطاهای رایج رانندگان است.
درست میشه ایشالا...

 

2-      به قول سایت بازتاب ، عوام زدگی رو می بینین؟ همچنین ریاکاری و شوت بودن ! وزیر کشاورزی میاد شماره موبایلش رو میده به همه، انگار از ظرفیت مردم ما بی خبره. فرداش محدودیت وقتی میذاره ، پس فرداشم وصل میکنه به یک answer machin ! مسخره ست نه؟!

 

3-      هیات دولت میاد بره مشهد ، عوض اینکه مثل بچه آدم از پاویون تشریفات برن ، جهت مردمی بودنشان از  Gate عادی رفتن و به خاطر مسائل امنیتی یک ساعت و نیم مردم رو معطل کردن ! کدوم کارصرف میکنه ؟! برای اعضای هیات دولت، استاد اخلاق هم آوردن و کلاس اخلاق گذاشتن! آخه بابا ! کلاس اخلاق بی فایده ترین کاری ست که من سراغ دارم! اخلاق که متدیک نمیشود. ما توی مدرسه کلاس اخلاق داریم که برای دانش آموز جماعت تاثیر ندارد ٬ حالا چه کلاس اخلاقی می خواد روی وزرای عزیز که از ملزومات کارشون "گوش نکردن به حرف" می باشد ، تاثیر بذاره!!

 

4-      تلویزیون نشون داد که مداح محترم مولودی می خوند، یک نفر دستمال داد عرق پیشونیش رو پاک کنه و او به عنوان تبرک برداره! می دونستم مشابه این کارها تو هیات انجام میشه ولی تلویزیون نشون بده یه جوریه . حرفی نمیزنم . تحلیل با خودتان.

 

5-      رفتم فیلم بید مجنون رو دیدم. خوشم نیومد. در آثار مجیدی که هر کدوم از قبلی بهتر بود به نظر من یک شکست محسوب میشه. مضمونش تکراری بود. پرداخت شخصیتها هم ضعیف بود. بالا پایین شدن های روحی یوسف هم "دفعی" بود. کاش این وقت را رفته بودم "خیلی دور خیلی نزدیک"

 

6-      دیشب یک مراسم دعوت بودم . بد نبود. اشکالاتش رو اینجا نمی گم چون یکسری از طراحان و برگزار کنندگان برنامه وبلاگ رو می خونن و نمی خوام "شر" درست بشه !

 

7-      پنجشنبه روز خیلی خوبی بود. بعد مدتها "ائتلافمون" تشکیل شد و ناهار رفتیم یه جای خوب و معتبر! بعدشم اینکه غروب یک گفتگوی دلپذیر بعد از مدتها ....

 

8-       

نکنه اشک مارو تو هم بخوای در بیاری

......

ما دیگه خسته شدیم ، طاقت کوچ رو نداریم

......

بیا با ما تو یکی از ته دل یار بشو

 

منصور