رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

وقت زودتر از برق می گذره

سلام به همه

 

اول اینکه ببخشید راجب چیزی که می خام بنویسم. اما خوب یه وقت دیدی کمک کرد.

 

امروز یه چی شنیدم که گفتم حتما اینجا بنویسم. خدا می دونه کیا این وبلاگ را چک می کنند شاید بدرد یکی بخوره. من از صبح که این خبر بهم رسید تا حالا خشکم زده.  و اما خبر امروز آقای شرودر ( مدیر دبیرستان) اعلام کرد که 2 تا از بچه ها تو این امتحانات  شرکت نمی کنند و آنها هر دو سال آخری هستند. آری ، امتحانات را در مراکز ترک اعتیاد به مواد مخدر سپری می کنند.(هروئین) مدیر می گفت:" من اینجا هر کاری که بتونم برا تک تک شما می کنم. اگه ( که مطمئنم) کس دیگری هست که معتاد هست حتما به ما بگه، من می خوام جون شما را نجات بدم." و من از اون وقت دستم می لرزه. آخه یکی تو سن ما، چی جوری ممکنه ! همه بچه ها سیگار می کشند اما خوب هروئین ... .  فکر کنم اینا یکی از اون گروه هایی هستند که از همه بیشتر به کمک نیاز دارند. بگذریم. من امتحان دارم نباید درباره این چیزا فکر کنم.

 

  انگار همین دیروز بود که بعد از 5 سال دوباره اومدم ایران و بعد امتحان ورودی دبیرستان مفید و یقه پیرهنم را مثل خیلی های دیگه تا کله بسته بودم و همین دیروز بود که رفتم نتایجم را گرفتم که نوشته بود قبول و کلی خوشحال و ...  و همین دیروز بود که  خبر اومدم به اینجا رسید و همین دیروز بود که جلسه اول مدرسم را اینجا سپری کردم و انگار ماه پیش که می گفتم تا امتحانا هنوز یک ما.......ه مونده همین دیروز بود و فردا اولین امتحانمون را ادبیات انگلیسی است دارم میدم .

 

مطمئنم یک روز هم می گم همین دیروز بود که این حرفا را میزدم و بعدش به تصمیماتی که گرفته بودم می خندم. مثه حالا که به کارایی که می کردم می خندم. (یکیش اینکه برا اینکه اول بستنی بخورم بعد سوار تله کابین بشم یا برعکس کلی گریه کردم. البته جا داره یاد کنم که معمولا گریه از قویترین سلاحها است. شاید یه روزی به اینکه این مطلب را گفتم بخندم)

 

همه اینا را می گم تا بگم این زمان خیلی زود می گزره و تا حالا نیم ساعت گذشته و من امتحان دارم. اما قول دادم تو امتحانا تا اونجا که میشه بنویسم.

 

گفتم امتحان یادم به یه چیز افتاد که حتما بگم. اینجا امتحانات اینجوریه : حدود  2 تا سوال اجباری داره و از حدود 6 تا سوال دیگه باید 4 تا جواب بدیم. خیلی جالب است. آدم یه حالی بهش دست میده تو امتحان که کدومش را انتخاب کنه بهتره. مخصوصا اینکه وقت محدوده . بعد امتحان هم آدم می گه : اگه اون را انتخاب کرده بودم حتما بهتر می شد. این قانون برای درس زبان ، B.E.( Business Economics)  ، تاریخ ... و درسای حفظی بیشتر است. اما جالبه اگه یه اتفاق اینجوری تو امتحانای ما بیفته. برا همین امتحاناشون 10 صفحه سوال داره خالص. اولین امتحانی که اینجا دادم زبان بود پارسال دیدم زنه که برگه سوالا را می ده که مشت 10 صفحه یی جلو هر کی می زاره . به خودم گفتم :" یا حضرت فیل ! اولین امتحان به زبان انگلیسیمه رحم کن." اما وقتی اینجوری بود یه آرامش قشنگی به آدم میده وقتی میبینه جواب یه سوال یادش نمیاد ، می دونه می تونه ولش کنه.

 

راستی امتحان کامپیوترم(عملی = پاسکال) 4 ساعته . دعا کنید. امتحان قبلیم 97% شد. این یکی را بیفتم سوتیه.(الان حدود 30 دقیقه پیش نوار ناصر عبدللهی بهم رسید. نمیدونید چه حالی میده که ایران و مدرسه و ... دوباره یادم میاد.)

 

راستی آقای آقاخانی گفتند می خاند تغییر اعضا بدند. افتادم. (تو WORD عکس این مرده که گریه می کنه نیست. خودتون  تصور کنید.) 

 

 سوئ برداشت نشه اون دوست خوبی که سی دی را داد به آقای آقاخانی من نبودم.

موفق و موید

 

صادق
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد